معیار فرق بین اولیای رحمان و اولیای شیطان
فرق اساسی بین اولیای رحمان و اولیای شیطان به اعتبار پیروی پیامبر ج معلوم میشود، زیرا که الله تعالی به سبب او بین اولیای سعادتمند و دشمنان بدبخت خویش و بین اهل جنت و اهل دوزخ و بین اهل هدایت و رهیابی و اهل گمراهی و فساد و بین حزب شیطان و حزب ایمان جدایی آورده است.
الله تعالی فرموده است: ﴿لَّا تَجِدُ قَوۡمٗا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ يُوَآدُّونَ مَنۡ حَآدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ كَانُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَآءَهُمۡ أَوۡ إِخۡوَٰنَهُمۡ أَوۡ عَشِيرَتَهُمۡۚ...﴾[المجادلة: ٢٢].
ترجمه: «مردمانی را نخواهی یافت که به الله و روز قیامت ایمان داشته باشند ولی کسانی را به دوستی بگیرند که با الله و پیغمبرش دشمنی ورزیده باشند هرچند که آنان پدران یا پسران یا برادران یا قوم و قبیلهی ایشان باشند».
الله تعالی فرموده است: ﴿إِذۡ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمۡ فَثَبِّتُواْ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْۚ سَأُلۡقِي فِي قُلُوبِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱلرُّعۡبَ فَٱضۡرِبُواْ فَوۡقَ ٱلۡأَعۡنَاقِ وَٱضۡرِبُواْ مِنۡهُمۡ كُلَّ بَنَانٖ١٢﴾[الأنفال: ١٢].
ترجمه: «به یاد آورید زمانی را که پروردگار تو به فرشتگان وحی کرد که من با شمایم، مؤمنان را تقویت و ثابت قدم بدارید و من به دلهای کافران خوف و هراس خواهم انداخت، سرهای آنان را بزنید و دستهای ایشان را ببرید».
الله تعالی در شأن دشمنانش فرموده است: ﴿وَإِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰٓ أَوۡلِيَآئِهِمۡ لِيُجَٰدِلُوكُمۡۖ﴾[الأنعام: ١٢١].
ترجمه: «یقینا اهریمنان و شیاطین صفتان، مطالب وسوسه انگیزی که به طور مخفیانه به دوستان خود القاء میکنند، تا اینکه با شما منازعه و مجادله کنند».
الله تعالی فرموده است: ﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوّٗا شَيَٰطِينَ ٱلۡإِنسِ وَٱلۡجِنِّ يُوحِي بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٖ زُخۡرُفَ ٱلۡقَوۡلِ غُرُورٗاۚ﴾[الأنعام: ١١٢].
ترجمه: «همانگونه دشمنانی از انسانهای متمرد و جنیان سرکش را در برابر هر پیغمبری علم کردهایم، گروهی از آنها سخنان فریبندهی بیاساسی را نهانی به گروه دیگری پیام میدادهاند تا ایشان را بفریبند».
الله تعالی فرموده است: ﴿هَلۡ أُنَبِّئُكُمۡ عَلَىٰ مَن تَنَزَّلُ ٱلشَّيَٰطِينُ٢٢١ تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٖ٢٢٢ يُلۡقُونَ ٱلسَّمۡعَ وَأَكۡثَرُهُمۡ كَٰذِبُونَ٢٢٣﴾[الشعراء: ٢٢١-٢٢٣].
ترجمه: «آیا به شما خبر بدهم، شیاطین به چه کسی نازل میشوند؟ بر کسانی نازل میگردند که کذّاب و بس گنهگار باشند، به شیاطین گوش فرا میدهند و بیشترشان دروغگویند».
الله تعالی فرموده است: ﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِمَا تُبۡصِرُونَ٣٨ وَمَا لَا تُبۡصِرُونَ٣٩ إِنَّهُۥ لَقَوۡلُ رَسُولٖ كَرِيمٖ٤٠ وَمَا هُوَ بِقَوۡلِ شَاعِرٖۚ قَلِيلٗا مَّا تُؤۡمِنُونَ٤١ وَلَا بِقَوۡلِ كَاهِنٖۚ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ٤٢ تَنزِيلٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٤٣﴾[الحاقة: ٣٨-٤٣].
ترجمه: «سوگند میخورم به آنچه میبینید و سوگند میخورم به آنچه نمیبینید این قرآن گفتار فرشته بزرگوار است (که از جانب الله به پیامبر میرساند) و آن سخن هیچ شاعری نیست، شما کمتر ایمان میآورید و گفتهی هیچ غیبگو و کاهنی نیست، اصلاً شما کمتر پند میگیرید بلکه از جانب پروردگار جهانیان نازل شده است».
الله تعالی نزاهت و پاکی پیامبرش محمد ج را از ارتباطی که کاهنان، شاعران و دیوانگان با شیطانان دارند، بیان داشته و واضح گردانده است که قرآن مجید را فرشته بزرگوار و برگزیدهی او به محمد ج آورده است.
الله تعالی میفرماید: ﴿وَإِنَّهُۥ لَتَنزِيلُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٩٢ نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِينُ١٩٣ عَلَىٰ قَلۡبِكَ لِتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُنذِرِينَ١٩٤ بِلِسَانٍ عَرَبِيّٖ مُّبِينٖ١٩٥﴾[الشعراء: ١٩٢-١٩٥].
ترجمه: «این قرآن فرو فرستادهی پروردگار جهانیان است، جبرییل آن را فرو آورده است، بر قلب تو تا از زمرهی بیم دهندگان باشی، به زبان عربی روشن و آشکاری».
الله تعالی فرموده است: ﴿وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجۡنُونٖ٢٢ وَلَقَدۡ رَءَاهُ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡمُبِينِ٢٣ وَمَا هُوَ عَلَى ٱلۡغَيۡبِ بِضَنِينٖ٢٤﴾[التكوير: ٢٢-٢٤].
ترجمه: «همدم و معاشر شما (محمد ج) دیوانه نیست، او بطور مسلّم جبرییل را در کرانهی روشن مشاهده کرده است، او نسبت به شما دربارهی غیب بخل نشان نمیدهد».
الله تعالی در آیات گذشته نزاهت و پاکی جبرییل ÷ را از شیطان بودن بیان کرده است، چنانکه نزاهت محمد ج را از شعر سرایی و کهانت واضح ساخته است.
بناء اولیای پرهیزگار الله تعالی پیروان محمد ج میباشند، آنان امر الله تعالی را عملی نموده اند و از آنچه او مانع شده است، دوری میجویند و نقش قدم محمد ج را در آنچه الله تعالی لازم گردانده است، تعقیب مینمایند، الله تعالی آنان را با فرشتگان خود و با آرامش قلبی تقویت میبخشد و در دلهای شان نور بصیرت را میاندازد و به آنها کرامتهایی را نصیب میگرداند که با آنها اولیای پرهیزگار خویش را عزت میبخشد و کرامت بهترین اولیای الله تعالی به خاطر حجت در دین و یا احتیاج مسلمانان خواهد بود، چنانکه معجزات پیامبر ج به همان منظورها لطف شده است.
کرامتهای اولیاء الله به برکت پیروی از رسول الله ج حاصل میگردد، پس آن کرامتها در حقیقت در ردیف معجزات پیامبر ج قرار میگیرند. چون: پاره شدن ماه، تسبیح گفتن سنگریزهها در کف پیامبر ج، حرکت درخت سوی او، ناله کشیدن تنهی درخت به خاطر او، بیان نمودن صفت بیت المقدس در شب معراج، خبر دادن او از مغّیبات گذشته و آینده، فرود آمدن قرآن مجید بر او، زیاد شدن خوردنی و آشامیدنی چندین مرتبه به سبب او، از آنجمله حدیث امسلیم میباشد که آنجناب در غزوهی خندق همهی لشکر را از یک دیگچهی طعام سیر نمودند و طعام هیچ کم نشد[٨١].
در جنگ خیبر لشکر را از یک مشک آب سیراب نمودند و در آن کمی عاید نگردید و در جنگ تبوک ظرفهای لشکر سی هزار نفری را از خوراک کمی پر نمودند و در خوراک نقصانی رو نما نشد و چندین بار آب از بین انگشتان آنجناب جریان یافت، تا اندک آب به تمام یارانشان رسید چنانچه در جنگ حدیبیه این معجزه وقوع یافت و صحابه ش حدود یکهزار و چهارصد یا پنجصد تن بودند، وقتی یک چشم ابوقتاده از جایش بیرون شد، پیامبر ج آن را جابجا نمودند، آن چشم صحت یافت و از چشم سالمش زیباتر گردید و هنگامی که عبدالله بن عتیک[٨٢] را به کشتن ابورافع گمارید، پای او در انجام ماموریت شکست، پیامبر ج پایش را مسح نمودند، او شفا یافت و جگر یک گوسفند را به یکصد و سی شخص رساندند و برای هر یک تکهیی بریدند و از آن دو کاسهی طعام تیار کرده همه خوردند و چیزی از آن باقی نیز ماند و دَین عبدالله پدر جابر که به سی پیمانه وسق (٦٣٩٥٩٦ کیلوگرام) میرسید به یهودییی که طلبکار ادای آن بود، پرداختند.
جابر س میگوید: پیامبر ج به طلبکار فرمودند که تمام تودهی خرما را در مقابل دینش بگیرد او قبول نکرد، پیامبر ج بر آن عبور نمودند، سپس به من دستور دادند که دین او را جدا کنم آن خرما سی پیمانه وسْق را پوره نمود و هفده وسق باقی ماند.
مانند این مثالها زیاد است، من حدود یکهزار معجزه را جمع آوری نمودهام.
[٨١]- در اصل کتاب صرف از حدیث نام برده شده است، من به خاطر رفع ابهام ترجمهی حدیث را طبق آنچه در بخاری آمده است، ذکر نمودم. (مترجم)
[٨٢]- در اصل کتاب، شخص گماشته شده محمد بن مسلمه میباشد که برای کشتن کعب بن اشرف موظف شده بود. فکر من به آن یک اشتباه یا سبق قلم مؤلف است، بناء ترجمه را مطابق حدیث بخاری آوردم. (مترجم)