احادیث و آثار مربوط به هول و وحشت قیامت
امام احمد از ابوهریره نقل میکند که رسول خداصفرمودند:
«در روزقیامت عرق مردمان بعد از اینکه هفتاد بغل در زمین فرو میرود، تا دهان مردم یا گوشهایشان بالا میآید» [۱۴۶].
اما احمد از سعیدبن عمیر انصاری نقل میکند که گفت: نزد عبدالله بن عمیر و ابوسعید خدری نشسته بودم که یکی از دیگری پرسید: در مورد عرق مردم در قیامت چه چیزی از رسول خداصشنیدهای؟ یکی گفت: تا بناگوش میرسد و دیگری گفت: تا دهان انسان میرسد. ابن عمیر خطی را با انگشت از نرمی گوش تا دهانش کشیده و فرمود: هر دو یکی هستند [۱۴٧].
ابوبکر بن ابوالدنیا از مقداد بن اسود نقل میکند که از رسول خداصشنیده است که فرمودند:
«روز قیامت خورشید به اندازه یک یا دو میل [۱۴۸]به مردم نزدیک میشود و مردم در گرمای آن به تناسب اعمالشان عرق میریزند. گروهی تا پشت پایشان و گروهی تا زانو و گروهی دیگر تا کمربندشان در عرقند. سپس رسول خداصاشاره به دهان مبارکش کرده و فرمودند: و گروهی که عرق آنها را در برمیگیرد و غرق مینمایند» [۱۴٩].
در صحیحین از ابوهریره روایت شده که رسول خداصفرمودند:
«هفت گروهند که در روزی که هیچ سایهای به جز سایه خداوند وجود ندارد خداوند آنها را زیر سایه خودش میگیرد. رهبر عدالتپیشه، جوانی که در عبادت خدا رشد کرده باشد، و مردی که قلبش به مسجد معلق است، و دو نفری که در راه خدا با یکدیگر دوست شده و نشست و برخاستشان به خاطر خدا باشد، و مردی که وقتی زنی با شخصیت و زیبا از او تقاضای فعل حرامی را کند بگوید: من از خدا میترسم، و کسی که آنقدر مخفیانه صدقه میدهد که دست چپش از صدقه دست راستش بیخبر میماند، و کسی که در خلوت با یاد خدا اشک بریزد».
همه این زمانی است که مردم در جایگاه تنگ و تاریکی قرار دارند، جایی طاقتفرسا مگر بر کسانی که خداوند به آنها لطف نماید و آسان کند، از خداوند میخواهیم که آن روز را بر ما آسان نموده و ما را از سختیهایش به دور بدارد (آمین).
رسول خداصدر یکی از سفرها چون اصحاب به یکدیگر نزدیک بودند، صدای خود را بلند کرده و این دو آیه را تلاوت نمود:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمۡۚ إِنَّ زَلۡزَلَةَ ٱلسَّاعَةِ شَيۡءٌ عَظِيمٞ ١ يَوۡمَ تَرَوۡنَهَا تَذۡهَلُ كُلُّ مُرۡضِعَةٍ عَمَّآ أَرۡضَعَتۡ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمۡلٍ حَمۡلَهَا وَتَرَى ٱلنَّاسَ سُكَٰرَىٰ وَمَا هُم بِسُكَٰرَىٰ وَلَٰكِنَّ عَذَابَ ٱللَّهِ شَدِيدٞ ٢﴾[الحج: ۱-۲].
«ای مردم! از خداوندتان بترسید واقعاً زلزله قیامت چیز بس بزرگی است * روزی که میبینید زنان شیرده کودکان خود را رها و فراموش میکنند و جملگی زنان باردار سقط جنین میکنند و تو انگار که مردمان را مست میبینی، ولی آنها مست نیستند بلکه عذاب خدا شدید و سخت است».
وقتی یاران این را شنیدند، متوجه شدند که رسول خداصتصمیم دارد چیزی بگوید. این بود که به گردش جمع شدند. فرمود: میدانید این چه روزی است؟ گفتند: خدا و رسولش بهتر میدانند. فرمود: روزی است که خداوند به آدم÷ندا میدهد: ای آدم، اهل جهنم را جدا کن. آدم میگوید: خداوندا! اهل جهنم چگونه است: فرمود از هر هزار نفر ٩٩٩ نفر اهل جهنم و یک نفر اهل بهشت است. از شدت وحشت و حیرت لبخند از چهره اصحاب محو گردید. وقتی رسول خداصآن حالت را دید فرمود:
«مژده دهید و بدانید، قسم به کسی که جان محمدصدر دست اوست، دو نوع از مخلوقات با شما محشور میشوند که با هر کس باشند، اکثریت را شاملند: «یأجوج و مأجوج، و تبهکاران بنیآدم و شیاطین» مردم خوشحال شدند. سپس فرمود:
«قسم به کسی که جان محمدصدر دست اوست، شما به نسبت دیگر مردمان همچون نشانهای در پهلوی شتران و همچون جای داغ شدهای در دستان یک حیوان خواهید بود» [۱۵۰].
وقتی مردم از قبرهایشان برمیخیزند زمین را به گونهای دیگر میبینند. کوهایش مسطح گشته و تپهها از بین رفتهاند، شکلش تغییر یافته، رودها خشک شده و درختان ریشهکن گشته و دریاها برافروخته شدهاند. پستی و بلندیهایش یکسان شده و شهرها و روستاها خراب گشتهاند، زلزلهها رخ داده و زمین همه محتویاتش را بیرون ریخته است که انسان میپرسد: زمین را چه شده است؟
آسمانها نیز به همین صورت تغییر یافته است. ستارگان خاموش شده و متلاشی گشتهاند و آسمان شکافته شده و تکه تکه گردیده است و فرشتگان همه جا را احاطه کردهاند و خورشید و ماه در یک جا جمع شده و تاریک شدهاند که بعد از آن خاموش میشوند.
ابوبکر بن عیاش از ابن عباس نقل میکند که فرمود:
«وقتی مردم از قبرها بیرون میآیند، میبینند که نه زمین زمین قبلی است و نه مردم مردمی هستند که قبلاً آنها را میشناختهاند».
ابن عیاش در بیتی چنین سروده است:
فمـا النّاس بالنّاس الذین عهدتهم
ولا الدار بالدّار الّتی کنت تعرف
«نه مردم آن کسانیند که به آنها عادت کرده بودی و نه منزل منزلی است که آن را میشناختهای».
خداوندﻷمیفرماید:
﴿يَوۡمَ تُبَدَّلُ ٱلۡأَرۡضُ غَيۡرَ ٱلۡأَرۡضِ َٱلسَّمَٰوَٰتُۖ وَبَرَزُواْ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ ٤٨﴾[ابراهیم: ۴۸].
«روزی که زمین به زمین دیگری و آسمانها به آسمانهای دیگری تبدیل میشوند و مردم در پیشگاه خداوند یگانه مسلط حضور به هم میرساند».
﴿ يَوۡمَ تَمُورُ ٱلسَّمَآءُ مَوۡرٗا ٩ وَتَسِيرُ ٱلۡجِبَالُ سَيۡرٗا ١٠ فَوَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ ١١﴾[الطور: ٩-۱۱].
«روزی که آسمان سخت به تکان و جنبش میافتد و درهم میلولد * و کوها شتابان روان میگردند * در آن روز وای بر تکذیبکنندگان».
﴿فَإِذَا ٱنشَقَّتِ ٱلسَّمَآءُ فَكَانَتۡ وَرۡدَةٗ كَٱلدِّهَانِ ٣٧ فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ٣٨ فَيَوۡمَئِذٖ لَّا يُسَۡٔلُ عَن ذَنۢبِهِۦٓ إِنسٞ وَلَا جَآنّٞ ٣٩ فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ٤٠﴾[الرحمن: ۳٧-۴۰].
«بدانگاه که آسمان شکافته شود و همچون روغن گداختهای گردد * پس کدامین نعمت پروردگارتان را تکذیب میکنید * در آن روز وقت آن نیست که انس و جن از گناهانشان پرسیده شود * پس کدامین نعمت پروردگارتان را انکار میکنید».
﴿فَيَوۡمَئِذٖ وَقَعَتِ ٱلۡوَاقِعَةُ ١٥ وَٱنشَقَّتِ ٱلسَّمَآءُ فَهِيَ يَوۡمَئِذٖ وَاهِيَةٞ ١٦ وَٱلۡمَلَكُ عَلَىٰٓ أَرۡجَآئِهَاۚ وَيَحۡمِلُ عَرۡشَ رَبِّكَ فَوۡقَهُمۡ يَوۡمَئِذٖ ثَمَٰنِيَةٞ ١٧ يَوۡمَئِذٖ تُعۡرَضُونَ لَا تَخۡفَىٰ مِنكُمۡ خَافِيَةٞ ١٨﴾[الحاقة: ۱۵-۱۸].
«بدان هنگام است که آن واقعه (روز قیامت) رخ میدهد * و آسمان از هم میشکافد و پراکنده میشود، و در آن روز سست و نااستوار میگردد * و فرشتگان در اطراف و کنارههای آسمان قرار میگیرند و در آن روز هشت فرشته عرش پروردگارت را حمل مینمایند * در آن روز به خدا عرضه میشوید و چیزی از کارهای نهانیتان مخفی و پوشیده نمیماند».
در صحیحین از سهلبن سعد ساعدیسروایت شده است که رسول خداصفرمودند:
«روز قیامت مردم بر سرزمینی بسیار سفید و صاف که هیچ مرز بلندی بر آن وجود ندارد محشور میشوند».
امام احمد از حضرت عایشه صدیقهلنقل میکند که فرمود:
«من اولین کسی بودم که از رسول خداصدر مورد آیه:
﴿يَوۡمَ تُبَدَّلُ ٱلۡأَرۡضُ غَيۡرَ ٱلۡأَرۡضِ﴾[ابراهیم: ۴۸].
سؤال نمودم، پرسیدم: یا رسولاللهص! مردم در این حالت کجا هستند؟ فرمود: (بر صراط)» [۱۵۱].
مسلم در روایتی دیگر از ثوبان خدمتکار رسول خداصروایت میکند که:
یکی از علمای یهود در مورد این آیه از رسول خداصسؤال نمود: رسولاللهصفرمودند: «در تاریکی نزدیک پل صراط».
[۱۴۶] دهان یا گوش ـ شک و احتمال وجود از راوی ـ این روایت نزد بخاری و مسلم به روایت عبدالعزیز بن عبدالله از سلیمان بن بلال از نور بن زید از سالم بن غیث از ابوهریره از رسول خداصنیز وجود دارد [۱۴٧] احمد به تنهایی روایت کرده، ولی سندش قوی است. [۱۴۸] سلیم بن عامر یکی از راویان حدیث میگوید : نمیدانم منظور از میل مسافت زمین است یا منظور همان میلی است که با آن سرمه در چشم میکنند. [۱۴٩] مسلم و ترمذی نیز این حدیث را روایت کردهاند. [۱۵۰] به روایت ابوبکر بن ابیالدنیا در کتاب «اهول القیامه» از عمرانبن حصین. ترمذی و نسائی نیز آن را روایت کردهاند. [۱۵۱] امام مسلم و ترمذی و ابن ماجه نیز روایت کردهاند.