فصل سوم: آخرین کسی که به رحمت خدا از آتش بیرون میآید
امام بخاری از عبدالله بن مسعودسروایت میکند که رسول خداصفرمودند:
«من آخرین فردی که از جهنم بیرون میآید و به بهشت داخل میشود را میشناسم. او فردی است که سینهخیز از جهنم بیرون میآید. خداوند به او میگوید: برو و به بهشت داخل شو. در هنگام ورود تصور میکند که بهشت پر شده است، برگشته و به خدا میگوید: خداوندا! بهشت پر شده است. خداوند میفرماید: برو و به بهشت داخل شو، ملک تو در آن به اندازه دنیا و ده برابر آن است. او میگوید: یا رب تو مالک و فرمانروا هستی و من را مسخره میکنی؟ رسول خداصخندیدند تا اینکه دندانهای آسیایش نیز نمایان گشت. گفته میشود: این پایینترین منزلت اهل بهشت است»[ ].
مسلم از طریق زهری از عطاء بن یزید لیثی از ابوهریره حدیثی طولانی از پیامبر اکرمصروایت میکند که در آن آمده است:
«وقتی که خداوند از قضاوت بین بندگان فارغ شود، تصمیم میگیرد هر آن کس را که بخواهد با رحمتش از جهنم بیرون آورد. به فرشتگان دستور میدهد: هر کس به خدا شرک نیاورده و با گفتن «لاالهالاالله»، خداوند اراده رحمت به او کرده را از جهنم خارج سازند، فرشتگان آنها را در جهنم میشناسند، اثرات وضو آنها را مشخص میکند. چون خداوند سوزاندن اثرات وضو را بر آتش حرام کرده است، آنها در حالی که سوخته و سیاه گشتهاند، از جهنم بیرون میآیند، آب زندگی بر آنان ریخته شده و آنان همچون دانه در گل و لای سیلاب میرویند[ ]. سپس خداوند از قضاوت بین بندگان فارغ میگردد، مردی میماند که رویش به طرف آتش است، او آخرین کسی خواهد بود که وارد بهشت میگردد. میگوید: خداوندا! رویم را از آتش دور ساز، بوی آن مرا مسموم کرده و شعلههایش مرا سوزانده است و عاجزانه مدتی به نیایش میایستد. خداوند میگوید: اگر این را به تو دادم، تعهد میدهی که دیگر چیزی نخواهی؟ جواب میدهد: دیگر هیچ چیز نمیخواهم و بر آن عهد و پیمان میبندد. خداوند چهرهاش را از آتش برمیگیرد، وقتی رو به بهشت میکند، پس از مدتی سکوت دیگر بار میگوید: خداوندا! مرا به در بهشت نزدیک گردان. خداوند میگوید: مگر قول ندادی و عهد نبستی که دیگر چیزی درخواست نکنی، وای بر تو ای بنیآدم! چقدر بدجنسی. او به دعا و نیایش ایستاده و عاجزانه از خدا طلب رحمت میکند، خداوند میگوید: آیا جز این درخواست چیز دیگری نخواهی خواست؟ گوید: سوگند به عزتت خیر، و عهدها و پیمانها میدهد. او را به بهشت نزدیک میکند. وقتی از بیرون، بهشت و تمام نعمتهای بهشتی را مشاهده میکند، پس از مدتی سکوت دیگر بار میگوید: خداوندا! مرا به بهشت داخل گردان. خداوند میگوید: مگر تو عهد نبستی که دیگر چیزی نخواهی! وای بر تو ای بنیآدم چقدر بدجنسی، میگوید: خداوندا نمیخواهم بدبختترین بندگانت باشم و پیوسته دعا و نیایش میکند تا اینکه خداوند به او میخندد. وقتی خداوندﻷخندهاش گیرد، به او میگوید: به بهشت داخل شو و تمام آرزوهایت را به زبان بیاور. او تما آرزوهایش را میگوید تا جایی که خداوند نیز به او یادآوری میکند. بعد از برآورده شدن تمام آرزوهایش خداوند میگوید: حال در اینجا دو برابر تمام آرزوهایت در ملک تو خواهد بود».
عطابن یزید گوید: ابوسعید خدریسهرگز بر روایت ابوهریره انتقاد نمیکرد، ولی وقتی ابوهریره در پایان این حدیث گفت: دو برابر آرزوهایت مال تو است. ابوسعید گفت: بلکه ده برابر آرزوهایش، ابوهریره گفت: من فقط دو برابر را حفظ نمودهام. ابوسعید گفت: گواهی میدهم که من از رسول خداصشنیدهام که فرمودند: آن برای تو و ده برابر نیز برای تو خواهد بود. ابوهریره گوید: این آخرین کسی است که وارد بهشت خواهد شد.
امام مسلم از ابوذر غفاریسروایت میکند که رسول خداصفرمودند:
«من آخرین کسی که به بهشت داخل میگردد و آخرین کسی که از جهنم خارج میشود را میشناسم. مردی که در روز قیامت احضار میگردد، دستور داده میشود: گناهان صغیرهاش را بر او عرضه داشته و گناهان کبیرهاش را از او پنهان سازید گناهان صغیرهاش بر او عرضه میگردد، به او گفته میشود: «در فلان روز و فلان روز، فلان عمل و فلان عمل را مرتکب شدی و در فلان روز و فلان روز این گناه و آن گناه را مرتکب شدی! جواب میدهد: آری، نمیتواند انکار کند و میترسد که گناهان کبیرهاش بر او عرضه گردد. به او گفته میشود: حال به جای هر گناهی، ثوابی به تو خواهد رسید. او میگوید: خداوندا! من کارهایی کردهام که اینجا آنها را نمیبینم. راوی گوید: دیدم که رسول خداصخندید تا اینکه دندانهای آسیایش نمایان گشت».