پايان كار آسمان و زمين
(۳)
باز هم در علم نجوم باقی میمانیم.
خدای بزرگ در آیهی ۱۰۴ سورهی مبارکهی انبیا میفرماید:
﴿يَوۡمَ نَطۡوِي ٱلسَّمَآءَ كَطَيِّ ٱلسِّجِلِّ لِلۡكُتُبِ﴾[الأنبیاء: ۱۰۴].
«روز هنگامهی بزرگ، آسمانها را مانند طومار درهم میپیچیم».
این آیهی مبارکه به روشنی یکی از مظاهر به پایان رسیدن عمر دنیای مادی را بیان نموده و میگوید: اجرام و پدیدههای آسمانی، در هنگامهی محشر چونان طوماری درهم پیچانده میشوند.
اکنون ببینیم موقف علم جدید در ارتباط با این آیهی قرآنی چیست؟ آیا از دیدگاه علم جدید امکان اینکه مظاهر و پدیدههای هستی درهم پیچانده شوند، متصوّر است یا خیر؟
با ملاحظهی یافتهها و رهآوردهای علم جدید در این باره، ملاحظه میکنیم که علم آمده است تا درا ین میدان نیز بر اعجاز علمی قرآن کریم گواهی دهد.
انسان از قدیمالایام با مشاهدهی ستارگان به چشم سر میدید که این موجودات آسمانی، در حال سیر و سفر از همدیگر فاصله میگیرند با آنکه در عین حال، مشاهده با چشم غیر مسلح این ستارگان را بسیار نزدیک به هم نشان میدهد. در حالی که واقعیت غیر از این است، چه در حقیقت امر ستارگان به مسافتهای قیاسی و به شکل حیرتآوری از هم دور اند و ما فقط به این دلیل آنها را نزدیک به هم میبینیم که فاصلهی آنها از زمین بسیار زیاد است. یافتههای بشر در عصر حاضر به همین حد متوقف نمانده بلکه امروزه بشر علاوتاً میداند که این اجرام و اجسام آسمانی که ما آنها را در زمانهای قدیم کاملالجسامه میپنداشتیم، اکثراً دارای فضاهای خالی میباشند و این فضاهای خالی، به علاوهی فضای بیرونی، در داخل ماهیت ترکیبی آنها نیز نهفته است.
بشر با بهرهگیری از دانش نوین هم اکنون این حقیقت را نیز میداند که هر جسم مادی پیرامون نظام مشخص داخلی خویش حرکت دورانی دارد. درست همانند نظام شمسی که پیرامون آن سیارگان زیادی در چرخشاند. که از نمونههای قابل ذکر در این رابطه حرکت منظم نظام اتم میباشد با این تفاوت که مافضای خالی را در نظام شمسی مشاهده میکنیم، اما از مشاهدهی فضای خالی نظام اتمی به دلیل کوچکی بینهایت حجم آن ناتوانیم، چه کوچکی حجم اتم تا به آنجاست که در حال حاضر حتی مشاهدهی کامل این نظام نیز با تمام ابزارهای علمی موجود برای بشر محال به نظر میرسد. با این وصف همه میدانیم که اتم نام مجموعهیی از الکترونهایی است که به همدیگر متصل و چسبنده نیستند، بلکه در میان آنها خالیگاههای نسبی بزرگی وجود دارد. به طور مثال، اگر ما قطعهیی از آهن را در نظر بگیریم در ظاهر امر مشاهده میکنیم که ذرات آن شدیداً به هم چسبیده و متصلاند، در حالی که الکترونها در یک واحد اتم بیشتر از حجم ۱۰۰۰۰۰۰۰ بر ۱ از مساحت آن را اشغال نمیکنند و مساحت باقیمانده، در واقع میدانهای خالی درون اتم را تشکیل میده به طوری که اگر ما یک تصویر بزرگشده از دو جزء الکترون و پروتون اتم را مشاهده کنیم، قطعاً خواهیم دید که فاصله میان این دو جزء، نزدیک به ۳۵۰ یارد میباشد.
معنی این سخن آن است که تمام موجودات مادی حتی آن اجسامی که در ظاهر امر بسیار متراکم و به هم چسبیده هم به نظر میرسند، در داخل ترکیب وجودی خویش، محتوی فضاهای خالی میباشند. در نتیجه اگر ما بتوانیم این فضاهای خالی را از میان برداریم، اجسام مادی به طور بینهایتی در هم پیچیده میشوند، که بشر در مواردی و از آن جمله تولید بمب اتمی توانسته است این فضاهای داخلی را به طور نسبی در درون اجسام، متراکم و محدود گرداند.
این چنین است که دانشمندان نجومی نهایتاً به این نتیجه میرسند که اگر ما به طور مثال جسم یک انسانی را که دارای سه متر قد باشد، از فضاهای خالی داخل وجودش تجرید کنیم، کمّیت باقی مانده وجود آن به حدی ناچیز است که حتی قابل ذکر هم نمیباشد. به همین ترتیب اگر ما بتوانیم همه چیز موجود در کائنات را به نحوی درهم بپیچانیم که فضای داخلی و اندرونی آنها نابود گردد، در آن صورت حجم کلی کائنات لایتناهی کنونی بیشتر از حجم سی برابر قطر کرهی خورشید نخواهد بود! در حالی که وسعت فعلی کائنات به اندازهیی است که دورترین کهکشانهای کشف شده در فضای لایتناهی میلیونها سال نوری از خورشید ما فاصله دارد. به این معنی که موجودیت فعلی کائنات از نظر وسعت هرگز با بزرگترین کهکشانها و اجرام هم قابل مقایسه نمیباشد چه رسد به خورشید که حتی اگر هم سی برابر شود، در فضای لایتناهی و در مقایسه با اجرام لایتناهی ذرهی بسیار ناچیزی نیز به حساب نمیآید.
بنابراین، علم جدید و رهیافتهای آن همه بسیج شدهاند تا تفسیر علمی آیهی مبارکهی فوق را در حد بشری آن به تصویر کشیده و رازی از رازهای عظیم به پایانرسیدن آفرینش مادی دنیای کنونی را در راستای تعبیرات قرآنی و منطبق با عقاید حقهی اسلامی آشکار گردانند.
امروزه در سایهی دستآوردهای علمی، تفسیر آیهی ﴿يَوۡمَ نَطۡوِي ٱلسَّمَآءَ﴾نه تنها مشکل نیست، بلکه اگر بتوانیم بگوییم که پروردگار بزرگ در هنگامهی بزرگ «قیامت» کار دنیا را با روش قانونمندیهای خلقت و در کمربند همان سنتهای بدوی آفرینش خویش یکسره مینماید، در این صورت میتوانیم بگوییم که رهآورد علم در این رابطه نیز خود، تفسیر عینی آیهی مبارکهی فوق میباشد.
اکنون به دیدگاه قرآن کریم در رابطه با پایان کار زمین میپردازیم.
ابتدا میبینیم یافتههای علمی بشر در این زمینه چیست؟
قبل از اینکه بشر به عصر تکنولوژی قدم بگذارد، مادیگرایان و ملحدانی که به ادیان الهی باور نداشتند، عقیده به پایانیافتن عمر زمین و به طور عام، پایانیافتن کار خلقت مادی را نوعی خرافه میپنداشتند. اما با پیشرفتهای علمی این پندارهای کهنه فروریخت و اکنون در روشنایی علم، هیچ کسی منکر عقیدهی دینی پایانیافتن عمر زمین و کائنات نیست.
نظریات اوّلیهی دانشمندان در بارهی پایان کار زمین بر این پایه بنا یافته بود که چون ادامهی حیات و موجودیت زمین مستقیماً به نور و انرژی خورشید وابسته است و خورشید هم به مرور زمان گرما و انرژی خود را از دست میدهد، پس بنابراین همان وقتی که انرژی خورشید به حدی از تنزل برسد که خورشید دیگر نتواند زمین را با عناصر حیاتبخش خویش مدد رساند، همان وقت هم پایان کار زمین فرا خواهد رسید. چه قطع پیوندهای اکمالاتی میان زمین و خورشید، میتواند به سرعت فاتحهی زمین را بخواند، از آن رو که زمین بدون خورشید قطعاً به ادامهی حیات قادر نیست.
اما این فرضیه دیر زمانی پایدار نماند، چه یافتههای جدیدتر علمی ثابت ساختند که خورشید به صورت خودجوش خویشتن را نوسازی میکند. پس حد اقل تا میلیون ها سال خطر پایانیافتن انرژی خورشیدی متصور نیست و هم بر این اساس، ترس از فقدان منابع حیاتبخش برای زمین هم به این زودیها بیمورد میباشد.
با سستشدن پایههای این فرضیه، دانشمندان از احتمال سقوط زمین در کرهی خورشید صحبت نمودند. بایستهی یادآوری است که علم نجوم نظر یهی سقوط زمین در کرهی خورشید و در نتیجه سوختن کامل آن را در کام امواج شعلههای مذاب این آتشفشان عظیم را، به طور کلی رد نمی کند اما به دلیل اینکه زمین نیز همچون سیارات دیگر مجموعهی شمسی، بر محور خورشید حرکت میکند و سیستم این حرکت به گونهای دقیق و منظم است که آن را از سقوط در کام خورشید نجات میدهد، پس نظریهءسقوط زمین در خورشید نیز از قوت چندانی برخوردار نیست.
سپس نظریهی دیگری ظهور کرد که میگفت:
حرکت میلیاردها سیاره در اطراف و اکناف آسمان، بالآخره روزی به برخورد یک و یا چندین سیاره به زمین منجر خواهد گردید، و اگر چنین تصادمی رونما گردد، بدون شک کار زمین یکسره خواهد شد. اما باز هم یافتههای جدیدتر علمی ثابت ساختند که این نظریه نیز بیپایه است، چه در حرکت و دوران تمام سیارگان، نیروی جاذبه با دقّتی بیمانند طوری حکمفرماست که از وقوع چنین برخوردی جلوگیری مینماید. علاوه بر این، فضای کائنات مستمراً چنان در حال توسعه میباشد که این توسعه فراتر از حوصلهی تصور عقل است. پس با این توسعهی عظیم همیشه گی در فضای دورانی سیارگان، مجال برای یکی از آنها آنگونه تنگ نمیشود که در اثر آن، برخورد و تصادمی رونما گردد.
«جیمس جینز» دانشمند بزرگ نجومی در این باره میگوید: «زمین ما منسوب به یک مستعمرهی کوچکی است که در یک گوشهی دور افتاده از فضای لایتناهی واقع شده است. موطن ما که وقتی بر روی آن سفر میکنیم، کرهی عظیم و هولناکی به نظر ما میآید، چیزی جز یک ذرهی بینهایت کوچک غبار مانند، در فضای بیکرانه و دهشتناک نجومی نیست».
«لورد اوپری» در ارتباط با توسعهی کائنات میگوید: «چنانکه عقلهای ما از تصویر و تصور ابتدای ازل و انتهای ابد ناتوان است، همچنان اندیشههای ما از تخیل اولین و آخرین مکان نیز ناتوان میباشد. جهات چهارگانه همه بینهایتاند، بالای هر فرازی فرازهایی برتر، و بر زیر هر سراشیبی، شیبهای بینهایت دیگر وجود دارد».
پس روشن است که این وسعت بینهایت کائنات، از تصادم ستارگان و سیارگان با زمین جلوگیری مینماید به طوری که اگر بخواهیم احتمال چنین تصادمی را مطرح نماییم، باید بگوییم که احتمال تصادم سیارهی دیگری با زمین، همانند احتمال تصادم یک کشتی درخلیج فارس با کشتی دیگری در دریای مدیترانه است. بنابراین، نظریهی پایانیافتن عمر زمین به دلیل برخورد آن با سیارات دیگر، نیز نظریهی مسلطی نیست.
آخرین و جدیدترین حقیقت علمیی که در قضیهی پایانیافتن عمر زمین و آسمان بر کرسی داوری نشسته است، خود را تا حدی به حقایق مطرح شده در قرآن در این رابطه همآهنگ گردانیده است. این حقیقت علمی مبتنی بر کشف عناصر «اشعاعی» میباشد که با این عناصر در هم شکستن اتم میسّر میشود، عملیهیی که به نوبهی خود، زایندهی نیروی عظیم ویرانگری است، که از آزادشدن بعضی ازنیوترونها به قصد درهم شکستن اتمهای دیگر پدید میآید و اتم های دیگری که خود بالنوبه به درهم شکستن مجموعهیی دیگر پرداخته و در نهایت پدیدهیی را به وجود میآورند که دانشمندان آن را «تأثیر متقابل مسلسل» نامیدهاند. این عملیه به طور بالفعل در عنصر «یورانیوم» که سبب به وجودآمدن بمب اتمی گردید، تجربه شده است.
در اینجا نیروی دیگری هم هست که از عملیهی متضاد آزادشدن اتمها پدید میآید. این عملیه عبارت است از تداخل دو اتم در یکدیگر برای ساختن یک اتم سنگین وزنتر، آنسان که در بمب هیدروژن رونما گردید. همین عملیه ایجاد بمب هیدروژنی است که به گونهی مستمر و مسلسل در خورشید رونما میشود. پس دلیل اینکه کرهی خورشید همیشه در حال جوشش شعلههای مذاب آتش میباشد، نیز در همین امر نهفته است.
آنچه در دانش نوین مورد اعتراف همگان میباشد، تشکیل اتم از الکتریستهی مثبت یا پروتون و الکتریستهی منفی یا الکترون است. پروتون و الکترون در تعداد با همدیگر مساوی میباشند و گاهی در ترکیب اتم بار الکتریکی متعادلتری به وجود میآید که اسم آن نوترون است. حلقات علمی در اواخر سال ۱۹۵۵ میلادی اعلام کردند که یکی از دانشمندان اتمی به نام «ارنست لورنس» به کشف خطرناک جدیدی دست یافته است که همانا موجودیت بار الکتریکی از جنس «پروتون» میباشد با این تفاوت که این بار الکتریکی منفی است نه مثبت. این پروتون دارای بار منفی الکتریکی، طبقهیی را پیرامون کرهی زمین در سطوح بالایی جو تشکیل داده است. نکتهی نهایت مهم این است که وجود این بار وسیع الکتریکی مغایر با طبیعت، خطرناکترین پدیدهیی است که ممکن است عقل بشری تصور آن را بنماید، زیرا اگر ذرهیی از ذرات یک عنصر بنیادین درهم شکسته شود، با درنظرداشت وجود این پدیدهی غیر طبیعی، از درهم شکستن فقط یک ذره یا یک اتم، همان عملیه «تأثیر متقابل مسلسل» به وجود میآید و از آنجا که آب در ترکیب همه مواد داخل است، اگر چنین اتفاق افتد که جزئی از آب به دوبخش ترکیبی خود، یعنی هیدروژن و اکسیژن منقسم شود و یک اتم از اتمهای آن در هم بشکند، نتیجه چه خواهد بود؟ شکی نیست که هیدروژن، گاز مشتعلی است و اکسیژن رهاشده هم به اشتعال آن کمک میکند، پس اگر ذرات اکسیژن رها شوند، هیدروژن به گاز مشتعل بیمهاری تبدیل خواهد شد. معنی این عملیه آن است که درکمتر از یک چشم به هم زدن، آب همه دریاها، اقیانوسها و جویبارها به آتش مشتعل و سرکشی مبدل خواهد گشت.
خوب آیا پایان زمین با همین روند همنوا خواهد بود؟
به طور حتم میتوان گفت که چنین خواهد شد، زیرا قرآن کریم در آیات ۶ و ۷ سورهی طور میگوید:
﴿وَٱلۡبَحۡرِ ٱلۡمَسۡجُورِ ٦ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَٰقِعٞ ٧﴾[الطور: ۶-۷].
«قسم به دریاهای آتش فروزان، البته عذاب پروردگارت بر کافران واقع خواهد شد».
و در آیه ۶ سورهی تکویر میگوید:
﴿وَإِذَا ٱلۡبِحَارُ سُجِّرَتۡ ٦﴾[التکویر: ۶].
«و هنگامی که دریاها چون آتش شعلهور گردند».
و در آیهی ۳ سورهی انفطار میگوید:
﴿وَإِذَا ٱلۡبِحَارُ فُجِّرَتۡ ٣﴾[الأنفطار: ۳].
«و هنگامی که دریاها منفجر گردند».
و چون دو اتم از اتمهای هیدروژن با هم ترکیب شوند، از ترکیب آنها «هلیوم» به وجود میآید و از وجود هلیوم، آتشفشان عظیم بیکرانهیی پدید خواهد آمد که تمام عرصهی کائنات را در بر خواهد گرفت و در آن زمان است که آسمان هم یکپارچه آتش میشود. چنانکه قرآن کریم در آیهی ۳۷ سورهی رحمن میگوید:
﴿فَإِذَا ٱنشَقَّتِ ٱلسَّمَآءُ فَكَانَتۡ وَرۡدَةٗ كَٱلدِّهَانِ ٣٧﴾[الرحمن: ۳۷].
«آنگاه که آسمان شکافته شود تا چون گل سرخگون و چون روغن مذاب و روان گردد».
و در آیات ۸ و ۹ سورهی معارج میگوید:
﴿يَوۡمَ تَكُونُ ٱلسَّمَآءُ كَٱلۡمُهۡلِ ٨ وَتَكُونُ ٱلۡجِبَالُ كَٱلۡعِهۡنِ ٩﴾[المعارج: ۸-۹].
«روزی که آسمان فلز گداخته شود و کوهها چون پشم زده شود».
و در آیات ۱۵ و ۱۶ همین سوره میگوید:
﴿كَلَّآۖ إِنَّهَا لَظَىٰ ١٥ نَزَّاعَةٗ لِّلشَّوَىٰ ١٦﴾[المعارج: ۱۵-۱۶].
«نه چنان است که میپندارند، بلکه آتش دوزخ بر آنها شعلهور است تا سر و صورت و اندامشان را بسوزاند».
و در آیهی ۷۷ سورهی نحل میگوید: ﴿وَمَآ أَمۡرُ ٱلسَّاعَةِ إِلَّا كَلَمۡحِ ٱلۡبَصَرِ أَوۡ هُوَ أَقۡرَبُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٧﴾[النحل: ۷۷].
« کار قیامت به مانند چشم بر هم زدن، یا نزدیکتر از آن بیش نیست و البته خداوند بر همه چیز تواناست»
آیات مبارکهی فوق، پیام صریح و روشنی دارند که حقایق مطرح شدهی علمی فوق، تفسیر آنها را کاملاً مبرهن ساخته است.
و اما آیهی اخیر واضح میسازد که جریان به پایان رسیدن مرحلهی کنونی خلقت کائنات، بسیار سریع و فقط در یک آن واحد است و بیش از یک لحظهی کوچک زمانی را که به اندازهی یک چشم بر هم زدن یا حتی کمتر از آن خواهد بود، در بر نمیگیرد.
پس باید دید، دیدگاه علم در این رابطه چیست؟
از نظر دانش نوین، اگر به هر دلیلی یک پروتون منفی از آسمان با یک پروتون مثبت در یکی از اتمها تماس پیدا نماید، در آن صورت هرگز نمیتوان میزان و محدودهی ویرانی ناگهانیی را که با سرعتی خارقالعاده، همهی کائنات را در بر خواهد گرفت، تصور نمود، چه در صورت وقوع همچو حالتی، ویرانی در حقیقت اصل «واحد آفرینش» را که انسان، حیوان، نبات، زمین، آسمان و کائنات مادی ... میباشند، در نشانگاه خود قرار داده است.
بلی، علم اثبات میکند که چنین احتمالی عامل به پایان پیوستن وجود زمین میباشد. و روشن است که هر پدیدهیی از این قبیل نیز نمیتواند فقط به زمین محدود بماند، زیرا آفرینش، سلسلهی به هم پیوسته و زنجیرهی نهایت منسجمی است و از آنجا که ویرانی در درون اتمهای آفرینش زمین و آسمان انجام میگیرد بنابراین، شکی نیست که این عملیه بیش از یک لحظهی بسیار بسیار اندکی را در بر نخواهد گرفت.
قرآن کریم این حالت را در اولین آیات سورهی انفطار چنین توصیف مینماید:
﴿إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنفَطَرَتۡ ١ وَإِذَا ٱلۡكَوَاكِبُ ٱنتَثَرَتۡ ٢ وَإِذَا ٱلۡبِحَارُ فُجِّرَتۡ ٣﴾[الانفطار: ۱-۳].
«هنگامی که آسمان شکافته شود و هنگامی که ستارگان فرو ریزند و زمانی که دریاها منفجر گردند».
همچنین در سورهی انشقاق میفرماید:
﴿إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنشَقَّتۡ ١ وَأَذِنَتۡ لِرَبِّهَا وَحُقَّتۡ ٢ وَإِذَا ٱلۡأَرۡضُ مُدَّتۡ ٣ وَأَلۡقَتۡ مَا فِيهَا وَتَخَلَّتۡ ٤﴾[الانشقاق: ۱-۴].
«هنگامی که آسمان شکافته شود و به فرمان حق گوش فرا دهد و سزد که فرمان او را پذیرد و هنگامی که زمین منبسط ساخته شود و هر چه درون دل داشته همه را بیرون افکند».
آری، ویران ساختن آسمان و زمین و کائنات با همهی این عظمت خویش، در برابر قدرت مطلقهی پروردگار یک عملیهی ساده بیش نیست. و هرچند پروردگار بزرگ در امور تکوینی - ایجاداً و عدماً - از توسل به اسباب بینیاز است چه کائنات همه فرمانبر بیچون و چرای اراده و امر او میباشند، اما علم در اینجا میآید تا گواهی بر حقانیت اعتقادات دینی باشد. و از نظر عقیدتی هم هیچ اشکالی ندارد که جریان ویرانسازی کائنات که قرآن حتی اشکال و تصاویر آن را نیز در تابلوهای این چنین روشن به تصویر کشیده است، فقط با توقفدادن و یا دگرگون ساختن یک جزء کوچک و بیمقدار از نظام قانونمندی حرکت اتمها باشد.
قرآن کریم در بخشی از تصویرپردازی صحنههای هولناک به پایان آوردن آفرینش کنونی مادی، در اولین آیات سورهی حج میگوید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمۡۚ إِنَّ زَلۡزَلَةَ ٱلسَّاعَةِ شَيۡءٌ عَظِيمٞ ١ يَوۡمَ تَرَوۡنَهَا تَذۡهَلُ كُلُّ مُرۡضِعَةٍ عَمَّآ أَرۡضَعَتۡ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمۡلٍ حَمۡلَهَا وَتَرَى ٱلنَّاسَ سُكَٰرَىٰ وَمَا هُم بِسُكَٰرَىٰ وَلَٰكِنَّ عَذَابَ ٱللَّهِ شَدِيدٞ ٢﴾[الحج: ۱-۲].
«ای مردمان! خداترس و پرهیزگار باشید که زلزلهی روز قیامت حادثهی بسیار بزرگ و واقعهی سختی خواهد بود، آن روز هنگامهی بزرگ و سختی را مشاهده میکنید. روزی که هر زن شیرده از هول طفل خود را فراموش کند و هر آبستن بار حمل خود را بیفکند و مردم را از وحشت آن روز بیخود و مست بنگری. در صورتی که مست نیستند و لیکن عذاب خداوند بسیار سخت است».
اما در ارتباط با میزان عذابی که از جریان در هم ریختاندن و ویران ساختن آفرینش بر پا میشود، در آیات ۱۱ تا ۱۴ سورهی معارج میفرماید:
﴿يَوَدُّ ٱلۡمُجۡرِمُ لَوۡ يَفۡتَدِي مِنۡ عَذَابِ يَوۡمِئِذِۢ بِبَنِيهِ ١١ وَصَٰحِبَتِهِۦ وَأَخِيهِ ١٢ وَفَصِيلَتِهِ ٱلَّتِي تُٔۡوِيهِ ١٣ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا ثُمَّ يُنجِيهِ ١٤﴾[المعارج: ۱۱-۱۴].
«مجرمین در آن روز دوست دارند و آرزو میکند که کاش توانستی فرزندان، همسر، برادر و هم خویشان قبیلهاش را که همیشه حمایتش کردند و هم هر که را که در روی زمین است، فدای خود گرداند و از ان عذاب نجات یابد».
و در آیات ۳۳ تا ۳۷ سورهی عبس میفرماید:
﴿فَإِذَا جَآءَتِ ٱلصَّآخَّةُ ٣٣ يَوۡمَ يَفِرُّ ٱلۡمَرۡءُ مِنۡ أَخِيهِ ٣٤ وَأُمِّهِۦ وَأَبِيهِ ٣٥ وَصَٰحِبَتِهِۦ وَبَنِيهِ ٣٦ لِكُلِّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُمۡ يَوۡمَئِذٖ شَأۡنٞ يُغۡنِيهِ ٣٧﴾[عبس: ۳۳-۳۷].
«آنگاه که آن فریاد و صدای تکاندهنده به گوش ایشان رسید، آن روز روزی است که هر شخص از برادرش میگریزد و از مادر و پدرش و از زن و فرزندانش، در آن روز هر کس چنان گرفتار کار خود است که به هیچ کس نپردازد».
تصویرهای هولناک عظیمی که هرگز دانشمندان نتوانسته اند به این دقّت و با این حالت زنده، آن را توصیف نمایند هرچند در این باب سخنها رانده و تصویرها هم کشیدهاند.