﴿وَيَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡمَحِيضِ﴾[البقرة: ۲۲۲].
اعراب جاهلی عادت ماهیانهی زن را یک نوع افراز داخلی بدن وی دانسته و بیشتر از این در بارهی آن معلوماتی نداشتند. پس برای آنکه نسبت به این موضوع آگاهی بیشتر کسب کنند، از رسول خداجدر بارهی آن سؤال نمودند. همان بود که آیهی ۲۲۲ از سورهی »بقره» نازل شد و با دستور کنارهگیری از زنان درمدت حیض، روشن ساخت که حیض یک نوع ناراحتی و رنجی برای زنان است:
﴿وَيَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡمَحِيضِۖ قُلۡ هُوَ أَذٗى فَٱعۡتَزِلُواْ ٱلنِّسَآءَ فِي ٱلۡمَحِيضِ وَلَا تَقۡرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطۡهُرۡنَۖ فَإِذَا تَطَهَّرۡنَ فَأۡتُوهُنَّ مِنۡ حَيۡثُ أَمَرَكُمُ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلتَّوَّٰبِينَ وَيُحِبُّ ٱلۡمُتَطَهِّرِينَ٢٢٢﴾[البقرة: ۲۲۲].
«از تو در بارهی عادت ماهیانه زنان میپرسند. بگو: آن رنج و ناراحتیی است، پس در هنگام عادت از آمیزش با زنان کنارهگیری کنید، و به آنان نزدیک نشوید تا پاک شوند».
اما حکمت و حقیقت علمی این آیهی مبارکه فقط آنگاه روشن شد که طب وقایوی به پیشرفتهایی نایل آمد.
طبیب معروف مصری، مرحوم دکتور «عبدالعزیز اسماعیل» میگوید: «حقیقت این است که افرازات جسم بر دو نوع اند، نوعی از آنها برای جسم مفید فوایدی هستند، مانند افرازات غدد هاضمه، غدهی تناسلی و همهی افرازات غدد داخلیی که کار دستگاههای مختلفه وجود و انساج آن را تنظیم مینمایند. البته شکی نیست که این نوع از افرازات برای زندگی انسان ضروری میباشند.
اما نوع دیگر، افرازاتی هستند که افراز آنها در داخل جسم دارای هیچ فایدهیی نبوده بلکه بر عکس، افراز آنها به خارج از جسم بسیار ضروری است، زیرا این افرازات مواد زهریهیی هستند که جسم باید خود را از شر آنها نجات دهد و چنانچه در جسم باقی بمانند، به آن زیانی بلیغ میرسانند. بلکه چه بسا که به هلاکت انسان منجر گردند. نمونهی این افرازات عبارت است از پیشاب، مدفوع، عرق و خون قاعدگی.
علم طب میگوید که وقتی دختر متولد میشود، تخمدان وی حاوی حدود هفتاد هزار کیسه است که هر کیسه حامل یک تخمک میباشد. این تخمکها در سن بلوغ دختر به درجهی نضج و پختگی خود میرسند و سپس در هر نوبت از نوبتهای عادت ماهیانه، یکی از این تخمکها رشد کرده و در یکی از ساعات ما بین روز چهاردهم و شانزدهم، یعنی آغاز میعاد حیض، از کیسهی خود جدا میشود و بعد از جداشدن از کیسه، دیوارههای آن فرسایش پیدا نموده و در اثر پایین آمدن فشار داخلی آن، بعضی از مویرگهای دموی منفجر میگردد و تخمک در داخل رحم به انتظار آنکه حیوان منوی آن را بارور گرداند، باقی میماند. در اینجاست که به جای تخمکی که از کیسهی حامل آن بیرون گردیده، سلولهای جدیدی در داخل آن کیسه شروع به تکثّر میکنند که دارای ماده زردرنگی هستند. پس اگر آن تخمک با حیوان منی مرد متحد نشد و باروری انجام نگرفت، در این هنگام است که آن جسم زردرنگ خود را درهم کشیده و بر اثر این انکماش، سلولهای آن به جان همدیگر میافتند که در نتیجه غشاء باطنی رحم که دارای انساج بسیاری است و مویرگهای خونزای زیادی دارد که دائماً در حال احتقان به سر میبرند، پاره میشود. سپس این غشاء مخاطی از رحم فاصله میگیرد که بر اثر این انفصال، مویرگها، خون ریزی را آغاز میکنند، خونی که با افرازات غدد متمدد با افرازات آن جسم زردرنگ همراه است. و اینها در مجموع عناصر سازندهی خون حیض اند.
آری، حکمت خدایﻷاقتضا نمود که این افرازات از جسم زن خارج شوند، زیرا در غیر آن از طریق تسمم برای وی کشنده تمام میشدند. پس آیا حیض واقعاً ناراحتی و رنج نیست؟
اما قرآن کریم اولین کتابی است که حکمت کنارهگیری از آمیزش با زنان در حال حیض را نیز با خلاصه نمودن آن در واژهی «أذی» بیان نموده است.
البته علم جدید میآید تا در مقام توضیح این حکمت چنین بگوید:
اعضای تناسلی زن در اثنای حیض به علت افرازات غدد داخلی در حالت احتقان (انقباض و تجمع) و اعصاب و نیز در حالت اضطراب به سر میبرند که این حالت، با اعراض معین بیمارگونهیی چون سردرد و احساس کسالت در کل جسم همراه است. گاهی این اعراض ازدیاد یافته و به حدی شدت مییابند که به بیماری واقعی مبدل میشوند. بنابراین، اختلاط و آمیزش جنسی در این حالت، زیانهای بسیاری را متوجّه زن ساخته و چه بسا که مانع جریان خون حیض، یا عامل اضطراب عصبی وی گردند. چنانکه آمیزش در این مدت نیز، به التهاب اعضای تناسلی زن میانجامد که گاهی ممکن است معالجهی آن دشوار باشد، زیرا وضعیت زن در زمان حیض، وضعیت بیمارگونهی غیر عادی است. البته روشن است که داکتر هم نمیتواند او را در این مدت به درستی معاینه کند.
همچنان زیانهایی که از آمیزش با زن حائضه متوجّه مرد میگردد، نیز روشن است. از آن جمله امراض التهابی سختی است که ممکن است مرد به آن مبتلا گردد.
علم طب همچنان بر ضرورت غسل زن بعد از حیض نیز تأکید نهاده است. البته پس از آنکه قرآن کریم چهارده قرن قبل آن را مشروع گردانید. این از جنبهی بهداشتی با هدف دورساختن پلیدیها، میکروبها و افرازات حاصل از حیض در بدن زن میباشد. اما از نظر سایکالوژی نیز علم طب این ضرورت را اثبات نموده است که زن باید پس از ختم میعاد حیض، با بدنی نظیف و آراسته در برابر مرد خویش ظاهر شده و با سرازیر ساختن موجی از خوشحالی و سرور در روان وی، آثار بد مشاهدات او را از دورهی قبل، از ساحهی ذهنش بزداید.
قرآن کریم همچنان ضرورت غسل جنابت را نیز مطرح نموده است، چنانکه در آیهی ۶ از سورهی «مائده» میگوید:
﴿وَإِن كُنتُمۡ جُنُبٗا فَٱطَّهَّرُواْ﴾[المائدة: ۶].
«چنانچه جنب بودید پس خود را با غسل پاکیزه نمایید».
علم طب میآید تا بگوید: از آنجا که عملیهی مقاربت جنسی موجب به هم چسبیدن اجسام مرد و زن در بیشتر از یک موضع با همدیگر میشود، طبیعی است که افرازات مختلفه از بدن آن دو در اثر این عمل با هم درآمیزد که عدم شستن آنها به امراضی خطیر و از آن جمله امراض جلدی منجر میگردد. پس غسل بعد از عملیهی آمیزش یک امر حتمی است. چنانکه این امر نیز ثابت گردیده است که غسل پس از جنابت، عامل تحرک بیشتر دوران خون و نشاط اعصاب میگردد.
و چنین است که آیهی کریمه فقط با چهار کلمه، اصول طب وقایوی و معالجوی را هر دو با هم یکجا نموده است.
و چنین است که علم طب میآید تا هر چه را که در این عرصه گفته است و خواهد گفت، در راستای تفسیر علمی این باب از قرآن کریم قرار دهد.