﴿وَٱلۡأَرۡضَ مَدَدۡنَٰهَا﴾[الحجر: ۱۹].
شیخ محمد متولی الشعراوی در کتاب «الأدلة الـمادیة على وجود الله» میگوید:
«قرآن کریم کتابی است که تا روز قیامت تلاوت آن عبادت است. معنی این سخن آن است که نمیباید میان قرآن و حقایق علمی در عرصهی هستی تصادمی رونما گردد، چه اگر چنین تصادمی روی دهد، این بدان معنی است که قضیهی دین تماماً از بنیاد ویران شده است، زیرا قرآن تغییرپذیر نیست تا ما بتوانیم به گونهیی در آن دست برده و آن را با زبان روز منطبق گردانیم.
بنابراین ایمان قطعی داریم به اینکه در میان قرآن و علم تصادمی وجود ندارد و اگر کسانی باشند که در مواردی برداشتی غیر از این داشته باشند، این برداشتشان یقیناً از دو عامل ناشی میشود: ۱- یا عدم فهم حقیقت قرآنی. ۲- یا عدم صحت فرضیهی علمی مورد نظر. اما سؤالی که هم اکنون مطرح میشود این است که چسان ما حقایق قرآنی را گاه درست نمیفهمیم؟ در این باره مثالی میزنیم تا مردم بدانند که عدم فهم حقیقت قرآنی، گاهی به تصادم با حقایق هستی میانجامد.
خدای سبحان در آیهی ۱۹ از سورهی «حجر» میفرماید:
﴿وَٱلۡأَرۡضَ مَدَدۡنَٰهَا﴾[الحجر: ۱۹].
«و زمین را گسترانیدیم».
معنای این آیه روشن است: اینکه زمین گسترده و هموار میباشد.
اگر ما آیهی کریمه را به همین معنی بفهمیم، تمام آنانی که از کرویت زمین سخن میگویند، ما را به کفر متهم خواهند کرد، به ویژه اینکه ما هم اکنون توانستهایم به وسیلهی سفینههای فضایی و اقمار مصنوعی، زمین را از دوردستها به هیئت کروی آن ببینیم. پس میگوییم: هر کس آیهی کریمهی:
﴿وَٱلۡأَرۡضَ مَدَدۡنَٰهَا﴾
را فقط به معنی لغوی آن یعنی گسترده بودن زمین فهمیده باشد، در واقع حقیقت قرآنیی را که این آیهی کریمه به بیان آن پرداخته به درستی نفهمیده است، زیرا آیهی کریمه جامع اعجاز لغوی و اعجاز علمی هر دو بوده و در عین حالی که گستردگی زمین، یعنی حقیقت محسوس و روشن در برابر دیدگان ما را میرساند، در عین زمان در برگیرندهی حقیقت علمی کرویت زمین که در هنگام نزول قرآن از ساحهی ادراکات عقلی بشر پنهان بوده است، نیز میباشد. حالا چگونه؟
ببینیم، آنگاه که خدای سبحان فرمود: «ما زمین را گسترانیدیم»، او منطقهی معینی از زمین را مشخص نگردانید بلکه از زمین به طور مطلق آن نام برد. این بدان معنی است که شما به هر نقطه و مکانی از زمین که بروید، آن را در برابر خود هموار و گسترده مییابید. اگر مثلاً در خط استوا باشید زمین در برابر شما گسترده است. اگر در قطب جنوب یا شمال، در امریکا یا اروپا، در افریقا یا آسیا و در هر ناحیهی دیگری از زمین که قرار داشته باشید، آن را در برابر خود گسترده و هموار میبینید. دقّت کنید: حالا سؤال این است که آیا کرویت زمین به جز در این وضعیت، یعنی وضعیت گستردهبودن زمین، در وضعیت دیگری هم قابل تصوّر هست؟ یعنی اگر زمین به شکل مربّع، یا مثلّث، یا مسدّس و یا به هر شکل هندسی دیگری میبود آیا شما میتوانستید همه جای آن را در برابر خود گسترده ببینید؟ هرگز! بلکه ناگهان به کنارهی زمین و در لبهی پرتگاه آن به سوی فضا میرسیدید. درست همانند سطح یک بام مربّع یا مثلّث یا مسدّس شکل که چون انسان فاصلهی سطح آن را بپیماید به لبهی پرتگاه آن میرسد. پس بناءً یگانه شکل هندسیی که ممکن است زمین در آن گسترده باشد به طوری که انسان به لبهی پرتگاه آن نرسد، در حقیقت شکل کروی بودن آن است. هم از این جهت است که اگر شما حرکت خود را از هر نقطهی معینی از زمین آغاز کرده و چنان ادامه بدهید تا سرانجام به همان نقطهی اولیه برسید، در تمام طول راه خود زمین را در برابر خویش گسترده مییابید. و مادامی که چنین است، پس آیهی کریمهی: ﴿وَٱلۡأَرۡضَ مَدَدۡنَٰهَا﴾که بعضی از مردم از آن هموار بودن زمین را فهمیدهاند، خود در عین حال دلیلی قاطع بر کرویت زمین نیز میباشد.
این همان اعجاز قرآن کریم است که با یک لفظ، هم مناسبت ظاهر اشیاء را رعایت میکند و هم حقیقت هستی آن را در متن خویش میگنجاند.
به همین جهت آنانی که آیهی کریمه را درست نفهمیده و فقط ظاهر معنی، یعنی گستردهبودن زمین را از آن گرفتهاند، بیدرنگ در مقام قضاوت قرار گرفته و دین و علم را در تصادم با هم معرفی کردهاند. اما آنانی که معنی آیهی کریمه را درست فهمیدهاند، به این حقیقت اعتراف کردهاند که قرآن کریم اولین کتابی در عالم است که از کرویت زمین سخن گفته است. پس فهم این حقیقت به تنهایی کافی است تا معاندان قرآن بدان ایمان آور اند، اما هیهات که معاندان ایمان آرند!.