تجلی قرآن در عصر علم

فهرست کتاب

﴿قُلۡ سِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ[الأنعام: ۱۱].

﴿قُلۡ سِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ[الأنعام: ۱۱].

خدایدر آیه‌ی ۱۱ از سوره‌ی «انعام» می‌فرماید:

﴿قُلۡ سِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ ثُمَّ ٱنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُكَذِّبِينَ ١١[الأنعام: ۱۱].

«بگو در زمین سیر کنید، سپس بنگرید که فرجام تکذیب‌کنندگان چه گونه بوده است».

اینک در برابر اعجاز علمی این آیه‌ی کریمه اندکی درنگ نموده و این سؤال را مطرح می‌نماییم که چرا خدایفرمود: ﴿سِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ«در زمین سیر کنید». و نگفت که «سِيرُوا علِي الأَرْضِ» «بر زمین سیر کنید»؟.

یعنی اینکه آیا ما واقعاً در زمین سیر می‌کنیم یا بر زمین؟ چون در اینجا ما دو حرف با دو ساختار معنایی داریم، یکی حرف «فی ـ در» و دیگری حرف «علی ـ بر». اما می‌بینیم که خدایدر این آیه‌ی کریمه حرف «فی ـ در» را به کار گرفته است، نه حرف «علی ـ بر» را و گفته است: ﴿سِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ«در زمین سیر کنید». و از آنجا که «في» مقتضی ظرفیت است، پس در این ساختار بیانی، معنی توسعه‌ی بیشتری پیدا می‌کند. به این صورت که در این تعبیر، همه‌ی زمین -اعم از سطح و فضای آن- ظرف سیر و سفر ما قرار می‌گیرد.

پس باید دید که حکمت در به کار گیری حرف «فی» به جای حرف «علی» چیست؟

زمانی که علم انکشاف و توسعه پیدا کرد و خدای سبحان رازهای زیادی از ساختار زمین و ساختار هستی را با ابزار علم در معرض شناخت‌های ما قرار داد، ما به این حقیقت نیز رسیدیم که زمین فقط به همین معنی تنگ کلاسیک خود که در مفاهیم متعارف فقط بر آب و خاک و یا کره‌ی خاکی اطلاق می‌شود، محدود نیست بلکه علاوه بر اینها، زمین شامل پوشش جوی نیز می‌باشد. یعنی اینکه پوشش یا غلاف جوی نیز جزئی لاینفک از اجزای زمین است که همراه با زمین حرکت نموده و مکمل زندگی بر سطح آن می‌باشد و بدون آن زندگی بر روی زمین غیر ممکن است. همچنانکه ساکنان زمین از خواصّی که خداوندأدر این غلاف جوی نهاده است، در اکتشافات علمی‌شان نیز بهره‌ی وافی می‌گیرند.

و از آنجا که غلاف جوی جزئی از زمین است، شما وقتی سوار طیاره می‌شوید و طیاره شما را مثلاًً تا ارتفاع سی هزار پا از سطح زمین بالا می‌برد، نمی‌گویید که از زمین خارج شده‌اید بلکه می‌گویید که در زمین پرواز می‌کنید. پس از نظر واقعی و علمی انسان فقط آنگاه از زمین خارج می‌شود که به وسیله‌ی سفینه‌های فضایی از غلاف جوی آن خارج گردد و مادامی که او در غلاف جوی پیرامونی کره‌ی زمین به سر می‌برد، مسلماً او در خود زمین قرار دارد نه در بیرون آن. بناءً غلاف جوّی زمین، جزئی از آن و متلازم با آن می‌باشد که همراه با آن در چرخش و دوران قرار دارد.

اینک برمی‌گردیم به آیه‌ی کریمه، و می‌گوییم: چرا خدایدر آن لفظ «فی» را به کار برد نه لفظ «علی» را؟

پاسخ روشن است، به این دلیل که ما در زمین سیر می‌کنیم و نه بر زمین. و این یک حقیقت علمیی است که دنیا در وقت نزول قرآن از آن درک روشنی نداشت. لیکن از آنجا که خدایخود گوینده و خود هم آفریننده است و اسرار کائناتش را می‌داند، پس می‌داند که انسان در زمین سیر می‌کند، نه بر زمین. یعنی اینکه انسان اگر حتی با پای پیاده هم بر روی زمین راه برود، او باز هم در زمین یعنی در وسط آن میان غلاف جوی که جزئی از زمین است و بر روی سطح آن که جزء دیگری از آن می‌باشد، حرکت می‌کند.

این چنین است که ما می‌توانیم دقّت تعبیر قرآنی را فقط در محدوده‌ی یک حرف ملاحظه کنیم. و از آنجا که کلام خدای سبحان باید در منتهای دقّت باشد، بناءً ما نمی‌توانیم حتی یک حرف زائد و بی‌معنی را در قرآن پیدا کنیم. و نه حتی یک کلمه‌ی مترادف را. و اینجاست که ملاحظه می‌کنیم یکی از بزرگترین معجزات قرآن بعد از گذشت چهارده قرن فقط در یک حرف تمثیل می‌شود. در حرف «فی» و تفاوت معنایی ای که با لفظ «علی» دارد. تفاوتی که در مقیاس‌ها و معادلات علمی، دنیایی از معانی را با خود به همراه می‌کشد.