وسوسه شیطان
مانند هر انسان دیگری شیطان هم مرا وسوسه میکرد تا بلکه از راه راست خارج شوم. تابستانهای مکزیک خیلی گرم است و با بالا رفتن درجهی هوا روسری پوشیدن کمی مشکل میشود. هر بار که از این راه وسوسه میشدم با خواندن معوذتین و استغفار از شیطان به خداوند بزرگ پناه میبرم. روزی برادرم از من پرسید: آیا عکسی از پیامبرتان داری؟ گفتم: نه! او گفت: فکر میکنم پیامبرتان محمد جرا در خواب دیدم که پیش من آمد و گفت: ما هیچ کس را به پذیرفتن دین اسلام مجبور نمیکنیم! بعد از این خواب بود که تغییرات قابل ملاحظهای در رفتار برادرم مشاهده کردم. او به طور مستمر به ملاقاتم میآمد و با من صحبت میکرد.