ساره جوزف از انگلیس
من ساره جوزف مادر سه فرزند اهل انگلستان هستم. دارای لیسانس ادبیات از دانشکده سلطنتی لندن میباشم. من در قمست پژوهشهای اسلامی در دانشکده سلطنتی لندن درس خواندهام، هم اکنون مشغول تهیه رساله دکترا با موضوع (پیوستن انگلیسیها به اسلام) هستم. از مؤسسه ملک فیصل صاحب بورسیهی تحصیلی شدهام و مدتی را برای پژوهش و تحقیق در عربستان زندگی کردهام. داستان اسلام آوردن من از جایی شروع شد که دیدم دختری بیست ساله در حال نماز است، وقتی او به سجده رفت او را در اوج بندگی و استسلام نسبت به خداوند متعال دیدم. اینجا بود که به فکر فرو رفتم. من در کودکی علی رغم صغر سنم نسبت به سایر همسن و سالانم متفاوت بودم از این نظر که من به شدت مذهبی بودم و در دینم تعصب خاصی داشتم. همیشه مواظب بودم ارکان و فرائض دینم را به جای بیاورم. اطلاعات زیادی نسبت به دین اسلام نداشتم جز این جمله که در اجتماع شنیده بودم «زن در اسلام عبارت است از چادر سیاهی که با تروریستها ارتباط مستقیم دارند!». من با این طرز تفکر بزرگ شده بودم تا اینکه شنیدم برادرم مسلمان شده و با دختری مسلمان ازدواج کرده است! من از اقدام او جا خوردم. به نظر من او مرتکب گناه کبیره در حق خداوند شده بود. روزی برای مطالعه به یکی از کتاب خانههای عمومی نشسته بودم به فکرم رسید که قرآن را مطالعه کنم، از مسئول کتاب خانه خواستم قرآن ترجمه شدهای را در اختیارم قرار دهد. وقتی به آیات قرآن کریم مراجعه کردم آیاتی را یافتم که در مورد باکره بودن حضرت مریم و تولد حضرت عیسی صـحبت میکرد. وقتی این آیه را خواندم خوشحالی زاید الوصفی مرا فرا گرفت، زیرا در مورد باکره بودن حضرت مریم چیزهایی را از مادرم شنیده بودم. در سن شانزده سالگی به دانشگاه رفتم و در مورد تاریخ کلیسا به تحقیق پرداختم. هنگام تحقیق متوجه تناقضات عجیبی در مسیحیت شدم. اول اینکه آنها معتقد به معصوم بودن پاپ هستند دیگر اینکه متوجه اختلافات عجیبی در انجیل شدم زیرا نسخههای متفاوتی از انجیل وجود دارد و دیگر اینکه طبق عقیده کاتولیک هر کودکی بار گناهان آدم و حوا را نیز به دوش میکشد زیرا خداوند آنها را نبخشیده است! تمام این تناقضات باعث شد من به تدریج از مسیحیت دور شوم و به اسلام نزدیک شوم زیرا قرآن از تحریف مصون مانده بود، در قرآن حضرت عیسی پیامبری از جانب خداوند و بندهای از بندگان او معرفی شده است و فقط خداوند است که بدون هیچ واسطه و شریکی مستحق عبادت میباشد. در سال ۱۹۸۸ درست وقتی هفده ساله بودم با قناعت تام و ایمان کامل مسلمان شدم و به دنیای جدیدی وارد شدم. از همان ابتدا نیز برای نشر این دین تمام سعی و تلاش خود را به کار گرفتم.