به سوی نور جلد اول

فهرست کتاب

یک اتفاق مهم

یک اتفاق مهم

شبی در حالی که با خداوند راز و نیاز می‌کردم، به خواب رفتم. در خواب مریم را دیدم که بر بام ساختمان بلندی ایستاده است اما در پایین آن ساختمان انجیل در آتش افتاده بود و می‌سوخت. شبی دیگر مادر بزرگ مسیحیم را در خواب دیدم که به مادرم می‌گوید: شهیره را بر دین اسلام رها کن تا وارد بهشت شود. فردای آن روز بود که از شوهرم خواستم نماز خواندن را به من بیاموزد. او هم نماز را به من یاد داد. از روزی که مسلمان شده‌ام هیچ‌گاه نمازم را قضا نکردم. مادرم وقتی خبر اسلام آوردنم را شنید با من قطع رابطه کرد و خواهرم را از دیدار با من منع کرد. بارها سعی کرده‌ام با آن‌ها رفت و آمد کنم اما تا به الآن هیچ فایده‌ای نداشته است. بعد از پذیرش اسلام مهم‌ترین چیزی که به آن می‌اندیشم فراگیری قرآن و فهم معانی آن بود، لذا در کلاس‌های قرآن و آموزش معارف اسلامی ثبت نام کردم و توانستم قرآن را با تجوید فرا بگیرم و بخش‌هایی از آن را حفظ کنم. در حال حاضر نیز به فعالیت دعوی مشغول هستم و برای هدایت دیگران تلاش می‌کنم. بعد از هدایت به اسلام شدیداً احساس خوشبختی می‌کنم و به حقیقت زندگی پی برده‌ام.

والحمدالله رب العالـمین. والسلام.

ترجمه: شفیق شمس

مصدر: سایت نوار اسلام

IslamTape. Com