ویلیام یوسف کیلی از نیوجرسی آمریکا
اشاره:
اولین باری که کلمه اسلام توجه مرا به خود جلب میکرد جملهای بود که رانندهام به من گفت. او میگفت شما دلتان همانند دل مسلمانان رحیم است. از آنجا بود که به اسلام اندیشیدم و به مطالعه پرداختم تا بالآخره به دین اسلام گرویدم. باید بگویم هیچ فشاری هم برای مسلمان شدنم به من تحمیل نشده است. اسلام به من روح تازهای بخشید به طوریکه به قضاء و قدر الهی ایمان دارم، ماه رمضان را روزه میگیرم تصمیم دارم به سفر حج بروم و تا آنجا که در توان دارم سعی میکنم دیگران راهم به دین اسلام دعوت کنم...
***
اسم من ویلیام یوسف فرانسیس کیلی است. در ۱۳ اوت سال ۱۹۴۶ در ایالت نیوجرسی به دنیا آمدهام و فارغ التحصیل دانشگاه لیلاتوا از دانشگاه پنسیلوانیا هستم. لیسانس رشته اقتصاد دارم و به مدت ۱۰سال مدیر یکی از شرکتهای بیمه در آمریکا بودهام و اکنون نیز مدت بیست سال است که در رشته تفریحات همگانی فعالیت دارم. مدیر شهر بازی «دریم پارک» که یکی ازپروژههای «دریم لاند» است هستم. یک ازدواج ناموفق داشتم و اولین بار در سال ۱۹۹۹ میلادی به مصر آمدهام. وقتی که به مصر آمدم زیاد به محیط آنجا عادت نداشتم، مصر به هیچ وجه مانند غرب نیست. چیزی که در بادئ امر برایم عجیب مینمود این بود که موقع اذان مردم جمع میشدند و به نماز میایستادند. کارگران و مهندسان مصری که بر ایمان کار میکردند کم و بیش از اسلام برایم گفته بودند. به تدریج احساس راحتی و طمأنینهای به من دست داد که قبلاً ان را تجربه نکرده بودم و چیزی که باعث شد بیشتر در مورد اسلام به مطالعه بپردازم و آن را با دین مسیحی مقایسه کنم تمسک آنها به دینشان بود. بالآخره با مطالعات فراوان و کمک دوستانم به دین اسلام پیوستم. مهمترین کتبی که در مورد اسلام خواندم عبارتند از: تفسیر قرآن کریم به زبان انگلیسی، کتاب دین حق، کتاب ازدواج در قانون اسلام و کتب دیگری که اسلام را بیشتر برایم شرح میدادند، همچنین با خودم یک جلد قرآن به طور مداوم دارم و در تلاش هستم تا بتوانم زبان عربی را فرا بگیرم تا بتوانم قرآن را به زبان خودش بخوانم. قبل از اینکه به اسلام بپیوندم اطلاعاتم در مورد اسلام به اندازه کافی نبود، همکارانم عقیده داشتند دین اسلام دین سادهای است، یعنی حتماً لازم نیست قبل از اسلام تمام قواعد و قوانین این دین را فرا بگیر چون برای کسی که هیچ شناختی در مورد اسلام ندارد کمی مشکل به نظر میرسد، بلکه با پیوستن به این دین بعدها میتوانم به تدریج تمام اصول دین را فرا بگیرم، من هم همین کار را کردم در ماه مبارک رمضان بود که به جامعه الازهر رفتم و شهادتین را أدا کردم و در زمرهی مسلمانان قرار گرفتم اسمم را هم تغییر ندادم بلکه اسم حضرت یوسف را به اسمم اضافه کردم، چون همواره از شخصیت حضرت یوسف خوشم میآمد و باید بگویم چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام مطالعات فراوانی در مورد زندگی حضرت یوسف داشتم. اما در مورد پدر و مادرم باید بگویم آنها هنوز به دین خودشان پایبند هستند، البته مرا خیلی دوست دارند. وقتی به آنها گفتم میخواهم مسلمان شوم آنها از یکی از کشیشهای محل زندگیشان در مورد دین اسلام میپرسند (آنها هیچ معلوماتی در مورد اسلام نداشتند) بعد به من گفتند تا وقتی که همینطور خوش قلب و خوش اخلاق باقی بمانی و این دین چیزی را در تو تغییر ندهد، هیچ مانعی برای مسلمان شدنت وجود ندارد. البته باید بگویم به خاطر اسلام آوردنم هیچ فشاری بر من تحمیل نشده است، اطرافیانم هم این امر را پذیرفتهاند، اما در غرب مسأله کمی فرق میکند، آنها با وسایل ارتباط جمعی خودشان به هر طریق ممکن سعی میکنند چهرهی اسلام را خراب کنند. البته تا الآن به خاطر مسلمان شدنم در آمریکا هیچ مشکلی نداشتم. برای اقامه شعائر دینیم هیچ مشکلی ندارم فقط زبان عربی را یاد نگرفتهام، البته دوستانم به من گفتهاند تا وقتی با خشوع و خضوع در برابر خداوند قرار میگیری و نمازت را میخوانی هیچ مشکلی نیست. هنگامی که «الله أکبر» را میگویم احساس میکنم به خداوند نزدیک هستم و نمازم مقبول باری تعالی میشود همانطور که علمای از هر به من گفتهاند و این امور قدم به قدم به پیش میرود. دوستان مسلمانم هر روز به من سر میزنند و من از طریق آنها سعی میکنم زبان عربی را فرا بگیرم زیرا اصلاٌ وقت اضافی ندارم چون در حدود ۱۲ الی ۱۶ ساعت در روز به کار میپردازم. روزه ماه مبارک رمضان اوائل کمی برایم مشکل بود، اما خدا را شکر بعدها برایم عادی شد، علی الخصوص الآن که در هنگام کار از خوردن امتناع میورزم برایم عادت شده است تا در رمضان مشکلی نداشته باشم. الآن هم تصمیم دارم به همراه همسرم «منی» (که بعد از اسلام آوردنم با او آشنا شدهام و با هم ازدواج کردهایم» به حج بروم، از ازدواج با او هم بسیار خوشحال هستم. اسلام چیز جدیدی به من بخشید و باعث شد که به جز خداوند از هیچ احدی نترسم و هیچ مشکلی برایم مهم نیست تا مادامیکه آن مشکل دنیوی است و تعلقی به آخرت ندارد و باعث خدشه دار شدن زندگی پس از مرگمان نمیشود. مثلاً بعد از مدت کوتاهی خواهر کوچکترم دار فانی را وداع گفت، من با این اتفاق به خوبی کنار آمدم چون قبول داشتم و دارم که این امر از سوی خداوند است و من باید به قضا و قدر الهی ایمان داشته باشم حالا اگر این اتفاق قبل از اسلام رخ میداد، شاید زبان به اعتراض میگشودم و میگفتم چرا باید این اتفاق بیفتد؟ اسلام به من امان و سلام بخشیده است، اسلام دینی است که هیچگونه تحریف و تغییری در آن ایجاد نشده است و این بر عکس مسیحیت میباشد که از طرف کاهنانوکشیشها دچار تحریف شده است. مثلاً آنها عقیده دارند عیسی÷خداست و این اشتباهی نابخشودنی است. عیسی بنده خدا و یکی از پیامبران اوست و ما مسلمانان به تمام رسل و انبیاء ایمان داریم اینجاست که دنیای مسیحیت با اسلام به اختلاف اساسی میرسد چون مسیحیانبه پیامبران قبل و بعد از مسیح اعتقاد ندارند. یکی از عواملی که در اسلام آوردنم مؤثر بود رفتار خوب و محترمانه همکارانم بود که باعث شد به اسلام فکر کنم. من معتقد هستم آنها اگر با من رفتاری بد داشتند هرگز به این مسایل نمیاندیشیدم چون اگر آنها با من بودند هیچ دلیلی نداشت به دین آنها بپیوندم. به اعتقاد من بهترین روش برای دعوت به دین اخلاق و رفتار حسنه میباشد. خیلی از مردمی که در اجتماع زندگی میکنند چیزی در مورد اسلام نمیدانند، در واقع اطلاعات آنها در مورد اسلام صفر است. آنها نمیدانند اسلام دینی است که با ادیان دیگر قابل مقایسه نیست، اسلام دین تفاهم است و نبی بزرگوار آن حضرت محمد آخرین پیامبر خداست. مشکل اینجاست غرب فقط از ناحیه سیاست به شرق مسلمان مینگرد. در آمریکا مردم با ادیان به خوبی کنار میآیند، به خاطر همین در کشورهای غربی مخلوطی از دینهای مختلف در جوامع آنها مشاهده میشود البته کسانی هستند که به طرق مختلف سعی میکنند چهره اسلام را خراب کنند اما اگر مسلمان باشی و آنجا زندگی کنی هیچ مشکلی پیش نمیاید. البته در مورد اوضاع مسلمانان در آمریکا چون تازه مسلمانم و با مسلمانان آمریکایی دیداری نداشتم هیچ تجربهای ندارم. اما در جهان شاهد ظلم و ستمهای فراوانی هستم، مسلمانان بیگناهی که در چچن کشته میشوند، خانوادههایی که در فلسطین بیخانمان میشوند یا به طرق مختلف آزار و اذیت میشوند تمام اینها قلب هر انسانی را به درد میآورد و متأسفانه این مشکلاتی است که سیاست باعث و بانی آن بوده است. ما باید آینه تمام نمای اسلام باشیم تا بتوانیم اسلام را به نحو احسن به غرب بشناسانیم.، . و برای اینکه بتوانیم بهتر در تبلیغ دین اسلام موفق باشیم باید از تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی پیشرفته بهره ببریم. به عنوان مثال فریضهی حج که مسلمانان را از اقصی نقاط جهان را دور هم گرد میآورد، باید این تجمع را طوری به غرب نشان دهیم تا احساس وحدت و همدلی مسلمانان را برای آنها القا کند. برای تشریح ارکان و فرائض اسلام میتوانیم از اینترنت کمک بگیریم، همچنین با نشر و ترجمه کتب به زبانهای مختلف و پشیبانی از توزیع آن میتوانیم اسلام را به تمام مردم جهان برسانیم.
والسلام.
ترجمه: شفیق شمس
مصدر: سایت نوار اسلام
IslamTape. Com