مواجه شدن با مشکلات روحی
کم کم احساس اضطراب و نگرانی میکردم. با قدیسها مناجات و گفتگو میکردم. از بسیاری از امور غیبی از آنها طلب جواب کردم. اما هیچ جواب و نتیجهای نیافتم. همیشه تمثال مریم مقدس را جلوی خودم میدیدم که ساکت ایستاده و نمیتواند مرا از حیرتم خارج کند. نکته جالبی که در این دوران به عنوان یک سؤال با آن برخوردم این بود که چرا تمثال حضرت مریم و مسیح در کشورها و مناطق مختلف متفاوت است؟! اما نتوانستم جواب قانع کنندهای برای آن پیدا کنم. روزی از شوهرم پرسیدم: هر وقت میخواهی با خدایت راز و نیاز کنی به چه وسیلهای و توسط چه کسی با او حرف میزنی؟ او گفت: من مستقیماً با خدایم حرف میزنم. این حرف در قلب من جرقهای زد که ذهنم را روشن کرد. چند روز به طور مرتب با خودم مینشستم و با خداوند بدون وساطت قدیسین و مریم مقدس مناجات میکردم و از او طلب هدایت میکردم.