بعد از اسلام
البته بعد از مشقتهایی که برای حفظ دینم گذراندهام، اما باز هم خانوادهام را فراموش نکردهام، بعضی شبها در رؤیاهای خود مادرم را صدا میزنم اما میدانم که حفظ دینم برایم از هر چیزی مهمتر است. هر چند که از معاشرت با خانوادهام محروم شدهام اما خداوند خانوادهای بزرگتر را به من عطا کرده است معلمهایم، دوستانم و دیگر خواهران دینیم به خوبی جای خالی خانوادهام را برایم پر کردهاند. من مطمئن هستم بالآخره روزی با خانوادهام دیدار خواهم داشت، آن وقت است که میخواهم آنها را به دین اسلام فرا بخوانم، به آنها خواهم گفت که دینی که من به دست پیدا کردهام دینی الهی است نه آنطور که آنها فکرش را میکنند. من در اسلام گمشدهام را پیدا کردهام. این دین آداب معاشرت با دیگران را به ما میآموزد، من تمام سؤالاتی را که در ذهنم بیپاسخ مانده بود این دین جواب آن را به من داده است و این به نظر من چیز طبیعی است زیرا این دین از جانب خالق هستی آمده است. دین اسلام به زن کرامت دادهاست همچنین کانون خانواده را مقدس شمرده است، ما در دین اسلام از اختلاط منع شدهایم و بوسیله حجاب عزت پیدا کردهایم و این خود بیش از پیش باعث ایجاد جامعهای سالم خواهد شد. من هرچه در مورد این دین بگویم باز هم از بیان فضایل آن قاصر هستم. در آخر از شما میخواهم برای ثبات من در این دین دعا کنید، امیدوارم خانوادهام به راه راست هدایت شوند و همچنین از خواهر «زافیرا» به خاطر زحماتی که برای من متحمل شده است کمال تشکر را دارم.
والسلام. ترجمه: شفیق شمس
مصدر: سایت نوار اسلام
IslamTape. Com