۱۹- دربارۀ تفسير آيۀ کريمۀ: ﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ﴾
امیر مؤمنان علی ÷هنگامی که مالک اشتر نخعی [۵۶]را به ولایت مصر فرستاد، نامه ای جامع (در شیوۀ حکومتداری) برای وی نگاشت. این نامه را شریف رضی در «نهج البلاغه» و ابن شعبه در «تحف العقول» [با اندک اختلافی] آوردهاند. در خلال نامۀ مزبور، این تفسیر درخشنده را میبینیم که فرموده است:
«کارهایی را که بر تو سنگین میآید و شبهه ناک میگردد به خدا و رسولش باز گردان زیرا خدایتعالی برای گروهی که دوست داشته آنها رهنمایی شوند، فرموده است:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ﴾.
یعنی: ای کسانیکه ایمان آوردید، از خدا و رسول و فرمانداران خودتان اطاعت کنید پس اگر در چیزی اختلاف کردید آن را به خدا و رسول باز گردانید.
مراد از باز گرداندن به خدا، گرفتن محکمات کتاب اوست و مقصود از باز گرداندن به رسول گرفتن سنّت وی است که وحدت میبخشد و پراکنده نمیسازد».
نویسنده گوید: علی ÷کسی بود که خود به این پیمان در زندگانی فرخندۀ خویش عمل میکرد. روایت شده که خوارج با او در کار «حکمیت» به ستیزه برخاستند و گفتند که: تو داوری را به غیر خود سپردی با آنکه نزد ما از همۀ مردم به داوری آشناتر بودی! پس به گمراهی افتادی چرا که به داوری مردان در دین خدا، رضایت دادی!
امیر مؤمنان ÷با کتاب و سنّت به آنان پاسخ داد و گفت:
«اما این سخن شما که: من داوری را به غیر خود سپردم با آنکه نزد شما از همۀ مردم به داوری آشناتر بودم (پاسخش اینست که) رسول خدا ج داوری را در جنگ با یهود بنی قُرَیظَه، به سعد بن معاذ [۵۷]و اگذار کرد با آنکه همگان به داوری آشناتر بود و خدایتعالی فرموده است: ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ﴾[الأحزاب: ۲۱] یعنی: همانا در رسول خدا برای شما سرمشقی نیکو است. و من، به رسول خدا - ج - اقتدا کردم. اما این سخنتان که من به داوری مردان در دین خدا، رضایت دادم، هرگز چنین نیست بلکه من کلام خداوندم را به داوری پذیرفتم که آن را میان اهل قرآن داور قرار داده است. (بعلاوه) خداوند دربارۀ پرندهای (که شخص در حال احرام آن را شکار کند) به داوری مردان رضایت داده و فرموده است: ﴿وَمَن قَتَلَهُۥ مِنكُم مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآءٞ مِّثۡلُ مَا قَتَلَ مِنَ ٱلنَّعَمِ يَحۡكُمُ بِهِۦ ذَوَا عَدۡلٖ مِّنكُمۡ﴾[المائدة: ۹۵].
یعنی: هر کس از شما (در حال احرام) صیدی را کشت باید نظیر آن را چهار پایان کفاره دهد (و دربارۀ همانند بودن آن) دو تن دادگر از شما (مسلمانان) حکم نمایند.
و البته خونهای مسلمانان از خون پرندهای به مراتب مهمتر است [۵۸]».
بنگر که چگونه علی ÷نزاع خوارج را با خود، به محکمات قرآن و سنّت پیامبر ج برگرداند و بدینوسیله بر آنها اتمام حجت نمود و عذرشان را قطع کرد پس هیچ گریز گاهی برای آنان باقی نماند (و بقول قرآن مجید:) ﴿وَّلَاتَ حِينَ مَنَاصٖ ٣﴾[ص: ۳]!
***
[۵۶] این مرد از دلاورترین و برجستهترین یاران امیر مؤمنان ÷بوده است بطوریکه گزارش شده امام، پس از مرگش فرمود: او برای من چنان بود که من برای رسول خدا جبودم! [۵۷] سعد بن معاذ از یاران جلیل القدر پیامبر اسلام جو رئیس طائفۀ أوس بود. وی پی از غزوۀ خندق به شهادت رسید. [۵۸] ارزش پرنده چون از چهارپا کمتر است باید شکار کنندهاش، پس از آنکه دو تن دادگر قیمت شکار را تعیین کنند، با بهای آن غذایی تهیه کند و صدقه دهد.