۱۶- بخشی از آنچه در تفسير آيات ازدواج و طلاق از علی ÷ رسيده است
۱- خدای بزرگ فرموده است:
﴿وَلَن تَسۡتَطِيعُوٓاْ أَن تَعۡدِلُواْ بَيۡنَ ٱلنِّسَآءِ وَلَوۡ حَرَصۡتُمۡۖ فَلَا تَمِيلُواْ كُلَّ ٱلۡمَيۡلِ فَتَذَرُوهَا كَٱلۡمُعَلَّقَةِۚ﴾[النساء: ۱۲۹]. یعنی: «شما هرگز نمیتوانید میان زنان عدالت کنید هرچند (در اینکار) حرص ورزید پس (به یک طرف) بکلی میل نکنید که دیگری را بلا تکلیف رها سازید...........».
در مُسند امام زید بن علی از پدرش از جدّش از امیر مؤمنان علی ÷روایت شده که در باره ﴿وَلَن تَسۡتَطِيعُوٓاْ أَن تَعۡدِلُواْ بَيۡنَ ٱلنِّسَآءِ وَلَوۡ حَرَصۡتُمۡۖ﴾فرمود: «این (ناتوانی در عدالت) مربوط به محبّت و آمیزش جنسی است ولی دربارۀ مخارج و پوشاک و شب را به سر بُردن، ناگزیر مرد باید عدالت ورزد (و برابری را رعایت کند)».
۲- خدای ﻷفرموده است:
﴿ٱلۡيَوۡمَ أُحِلَّ لَكُمُ ٱلطَّيِّبَٰتُۖ وَطَعَامُ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ حِلّٞ لَّكُمۡ وَطَعَامُكُمۡ حِلّٞ لَّهُمۡۖ وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِكُمۡ إِذَآ ءَاتَيۡتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ...﴾[المائدة: ۵]. یعنی: «امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شد و غذای کسانی که به آنها کتاب داده شده بر شما حلالاست و غذای شما برای آنها حلالاست و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن مسلمان و زنان پاکدامن از کسانی که پیش از شما به آنها کتاب داده شده (برایتان حلال است) زمانی که مَهرهای آنان را به ایشان دادید...».
از طریق عُبَید بن محمّد بن عُمَر بن علی ÷رسیده که جدّش امیر مؤمنان ÷فرمود: مرد یهودى و نصرانى نمىتواند با زن مسلمان ازدواج کند ولى مرد مسلمان مىتواند با زن یهودى و نصرانى ازدواج کند.
نویسنده گوید: این حکم از قول خداوند (در سورۀ مائده) استنباط میشود که به مردان مسلمان اجازه داده با زنان اهل کتاب ازدواج کنند ولی عکسِ آن را اجازه نفرموده است در صورتیکه ازدواج با بُت پرستان را از دو جانب حرام نموده و میفرماید: ﴿لَا هُنَّ حِلّٞ لَّهُمۡ وَلَا هُمۡ يَحِلُّونَ لَهُنَّۖ﴾[الممتحنة: ۱۰]. یعنی: نه زنان مسلمان برای مردان مشرک حلالند و نه مردان مشرک برای زنان مسلمان!
۳- در مسند امام زید از علی ÷آمده دربارۀ مردی که همسرش فرزندی آورده است و او آن فرزند را از خود نمیداند! امیر مؤمنان ÷فرموده: میان مرد و زن «مُلاعِنَه» صورت میگیرد (بدین ترتیب که مرد چهار بار خدا را گواه میگیرد که از راستگویاناست و بار پنجم، لعنت خدا را بر خود روا میشمرد اگر از دروغگویان باشد. سپس زن چهار بار خدا را گواه میگیرد که شوهرش از دروغگویاناست و بار پنجم، خشم خدا را بر خود روا میشمرد اگر شوهرش از راستگویان باشد. چون مرد و زن چنین گفتند، پیشواى مسلمانان میان آندو جدایى مىافکند و هرگز با یکدیگر نتوانند زناشویى کنند و فرزند، به مادرش ملحق مىشود.........
نویسنده گوید: این تفسیر آیاتی است که دربارۀ «لِعان» در سورۀ شریفۀ نور (از آیۀ ۶ تا ۹) آمده است.
۴- همچنین در مسند امام زید از علی ÷آمده است که فرموده: ایلاء همان سوگند خوردن است، چون مرد سوگند خورَد که چهار ماه یا بیشتر با همسرش نزدیکى نکند، در آن صورت ایلاء نمودهاست و اگر کمتر از چهار ماه باشد، او را ایلاء کننده نتوان گفت.
نویسنده گوید: توضیح امام ÷با این آیات پیوند دارد که خدای تعالی میفرماید: ﴿لِّلَّذِينَ يُؤۡلُونَ مِن نِّسَآئِهِمۡ تَرَبُّصُ أَرۡبَعَةِ أَشۡهُرٖۖ فَإِن فَآءُو فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٢٢٦ وَإِنۡ عَزَمُواْ ٱلطَّلَٰقَ فَإِنَّ ٱللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٞ ٢٢٧﴾[البقرة: ۲۲۶-۲۲۷]. یعنی: «کسانی که دربارۀ زنانشان سوگند میخورند (تا با آنان آمیزش جنسی نکنند) چهار ماه (مهلت) دارند پس اگر (به آشتی) باز آمدند خدواند آمرزنده و مهربان است و چنانچه آهنگ جدایی کردند، خداوند شنوا و داناست.
۵- خداوند عزّ و جل فرموده است:
﴿وَٱلۡمُطَلَّقَٰتُ يَتَرَبَّصۡنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَٰثَةَ قُرُوٓءٖۚ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَن يَكۡتُمۡنَ مَا خَلَقَ ٱللَّهُ فِيٓ أَرۡحَامِهِنَّ...﴾[البقرة: ۲۲۷]. یعنی: «زنانِ طلاق داده شده باید به مدت سه حیض انتظار کشند و برای ایشان روا نیست که آنچه را خدا در رَحِم آنان آفریده، کتمان کنند».
قُرُوء، جمع قُرْء است و مفسّران در معنای آن اختلاف نمودهاند. گروهی گفتهاند که مراد از «قُرُوء» چند بار پاک شدن از حیض است و دستۀ دیگر گفتهاند که مقصود از آن، چند بار حیض دیدن است و این قول را از علی ÷نقل کردهاند و از میان صحابه، عبد الله بن مسعود و عبد الله بن عبّاس نیز بر این رأی رفتهاند.
و قول درست آنست که واژۀ «قُرْء» در لغت عرب، به معنای حیض دیدن و پاک شدن از آن، هر دو آمده است ولی در شرع، به نظر میرسد که مراد از آن، همان حیض دیدن باشد (که نشانۀ حامله نبودن است) چنانکه (در مسند امام زید) از علی ÷گزارش شده و دلیل آن نیز از قرآن، این آیۀ شریفهاست که میفرماید: ﴿وَٱلَّٰٓـِٔي يَئِسۡنَ مِنَ ٱلۡمَحِيضِ مِن نِّسَآئِكُمۡ إِنِ ٱرۡتَبۡتُمۡ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَٰثَةُ أَشۡهُرٖ﴾[الطلاق: ۴]. یعنی: «زنانی از شما که از حیض دیدن نا امیدند ـ اگر در شک افتادهاید ـ پس عدّۀ آنان سه ماه است». خداوند سبحان در این آیه مدّت سه ماه را بجای سه بار حیض دیدن نهاده است و از پیامبر اکرم صنیز روایت شده که به فاطمه دختر أبى حُبَیش فرمود: نماز را در روزهای أَقْراء خود واگذار! یعنی در روزهایی که حائض شده ای. با اینهمه، مسئلۀ مزبور، امری اختلافی (در میان فقها است) و از امیر مؤمنان علی ÷در این باره رأی دیگری نیز حکایت شده و خدا داناتر از حقیقت امر است.
۶- خداوند عزّ و جل فرموده است:
﴿وَإِن طَلَّقۡتُمُوهُنَّ مِن قَبۡلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدۡ فَرَضۡتُمۡ لَهُنَّ فَرِيضَةٗ فَنِصۡفُ مَا فَرَضۡتُمۡ إِلَّآ أَن يَعۡفُونَ أَوۡ يَعۡفُوَاْ ٱلَّذِي بِيَدِهِۦ عُقۡدَةُ ٱلنِّكَاحِۚ وَأَن تَعۡفُوٓاْ أَقۡرَبُ لِلتَّقۡوَىٰۚ وَلَا تَنسَوُاْ ٱلۡفَضۡلَ بَيۡنَكُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٌ ٢٣٧﴾[البقرة: ۲۳۷]. یعنی: «و اگر زنان را پیش از آنکه با ایشان آمیزش (جنسی) کنید طلاق دادید در حالیکه مَهر (معینی) برای آنان مقرّر داشتید پس نصف آنچه را که قرار دادهاید (باید به آنها بپردازید) مگر آنکه ایشان ببخشند یا کسی که گرهِ ازدواج به دست اوست بخشش کند و اگر ببخشید به تقوی نزدیکتر است و بزرگواری را در میان خود فراموش نکنید که خدا بدانچه می کنید بینا است».
ابن جریر طبرى در تفسیر خود از امیر مؤمنان علی ÷گزارش نموده که از شُرَیح (قاضی روزگار خود) پرسید: کسی که گرهِ ازدواج را بدست دارد، کیست؟ پاسخ داد: او ولّی زن است! علی ÷فرمود: نه! او شوهر است.
نویسنده گوید: معنای این سخن (باد در نظر گرفتن مفهوم آیه) آنست که زن اگر بخواهد میتواند از گرفتن نصف مهرش صرف نظر کند یا شوهر چنانچه بخواهد می تواند تمام مهر او را به همسرش بپردازد. و کسی که گوید مقصود از ﴿ٱلَّذِي بِيَدِهِۦ عُقۡدَةُ ٱلنِّكَاحِۚ﴾ولّی زن است، سخن درستی نگفته زیرا اوّلاً ولّی زن، در مهر او حقّی ندارد تا بتواند آن را ببخشد (مهر زنان از آن خود ایشان است). ثانیاً ولّی زن، گِرِهِ ازدواج را در دست ندارد (تا هر وقت بخواهد بتواند آن را بگشاید) بلکه در دست او گِرِهْ زدنِ ازدواج است یعنی او می تواند اجازه دهد تا ازدواج صورت پذیرد و امّا کسی که گره ازدواج را در دست دارد و میتواند آن را بگشاید یا نگاهدار، همان شوهر است.
۷- محمد بن مسعود عیاشى در تفسیر خود از محمّد بن سیرین و او از عبیده گزارش نموده که: مرد و زنی به نزد علی ÷آمدند در حالی که با هر کدام گروهی از مردم همراه بودند. امیر ـ مؤمنان ÷این آیۀ شریفه را بر خواند و فرموده: ﴿فَٱبۡعَثُواْ حَكَمٗا مِّنۡ أَهۡلِهِۦ وَحَكَمٗا مِّنۡ أَهۡلِهَآ﴾[النساء: ۳۵]. یعنی: «پس داوری از خانوادة شوهر و داوری از خانوادۀ زن تعیین کنید». آنگاه به داورها فرمود: آیا میدانید چه وظیفهای بر عهدۀ شماست؟ بر عهدۀ شما است که اگر صلاح دیدید آندو آشتی کنند، آندو را به یکدیگر پیوند دهید و چنانچه صلاح دیدید تا از یکدیگر جدا شوند، آندو را از هم جدا کنید. زن گفت: راضی هستم به کتاب خدا، چه به زیان من باشد و چه به سودم! و مرد گفت: امّا به جدایی راضی نیستم! علی ÷به آن مرد فرموده: تو از اینجا حرکت نخواهی کرد تا به همان سخنی که زنت راضی شد، رضایت دهی!
نویسنده گوید: حقّ آشتی دادن یا جدا ساختن از شؤون «حَکمِیت» شمرده می شود و هنگامی که خدای تعالی (در اختلاف زن و شوهر) به حکمیت دستور داده (آیۀ ۳۵ سورۀ نساء) در آن صورت حقّ مزبور را به داوران تفویض فرموده است.
***