فتح البیان آثاری از علی علیه السلام در تفسیر قرآن

فهرست کتاب

۸- آنچه از علی ÷ در تفسیر حروف مقطَّعه روایت شده است

۸- آنچه از علی ÷ در تفسیر حروف مقطَّعه روایت شده است

مفسّران دربارۀ حروف مقطّعه که برخی از سوره‌های قرآن با آنها آغاز شده، آراء گوناگونی آورده‌اند و بهترین و استوارترین سخن از میان اقوال، سخن امیر مؤمنان علی ÷است که فرمود: حروف مزبور به «نامهاى خداوند» اشاره دارد و از اینرو امام ÷در پیکارها و دعاهای خود، خدایا تعالی را با آن حروف می‌خواند چنانکه نصر بن مُزاحم مَنْقَرى در کتاب «وَقْعَة صِفّین» از اَصْبَغ بن نُباته [۲۳]آورده است که گفت: «در هیچ پیکاری نبود مگر آنکه علی ÷ندا در می‌داد: کهیعص»! و ابن ماجه در تفسیر خود از نافع و او از ابو نُعیم قاری و او از فاطمه [۲۴]دختر علی بن أبی طالب ÷نقل کرده است که وی از پدرش شنید که می‌گفت: «یا کهیعص مرا بیامرز». همانند این روایت را ابن جریر طبرى در تفسیر خود، به سند دیگری گزارش نموده است.

چیزی که این سخن را تأیید می‌کند روایتی است که ابن مردویه از ابو صالح و او از اُمّ هانى (خواهر امام علی ÷) گزارش کرده که اُمّ هانی از رسول خدا ج شنید که در معنای «کهیعص» فرمود: کافى، هادى، أمین [۲۵]، عالم و صادق.

و از طریق امامیه، محمّد بن علی بن حسین بن بابویه در دو کتاب «معانِی الأخبار» و «توحید» به اسناد خود از امام حسین بن على ÷روایت نموده که فرمود:

«مردی یهودی به نزذ پیامبر ج آمد و پرسید که حروف هجاء چه سودی دارد؟ پیامبر ج به علی ÷که در آنجا حضور داشت فرمود: به او پاسخ ده و دعا کرد که: خداوندا علی را در گفتن سخن درست موفّق فرما. علی ÷گفت: هیچ حرفی از حروف مزبور نیست مگر آنکه بر نامی از نامهای خداوند عزّ و جل دلالت دارد...... (تا پایان حدیث که امام، حروف هجاء را با اسماء الله تطبیق داد).

و نیز میبُدی در تفسیر خود آورده است که: «امیر مؤمنان علی ÷به کهیعص سوگند یاد می‌نمود» و سوگند را در شرع جز به نامهای خدای تعالی نتوان یاد کرد.

امّا آنچه حکایت نموده‌اند که امام علی ÷فرمود:

«هر کتابی گزیده‌ای دارد و گزیدۀ این کتاب (قرآن کریم) حروف تهَجّی است» این روایت با تفسیر امیر مؤمنان در پیوند با «أسماء الله» منافاتی ندارد زیرا گزیده (و چکیدۀ) قرآن همان نامهای مقدّس خداوند است که کلید معرفت پروردگار و وسیله دعا و پرستش وی به شمار می‌آید، چنانکه در قرآن مجید فرموده است: ﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ[الأعراف: ۱۸۰]. یعنی: «نیکوترین نامها از آن خداست پس او را با آنها بخوانید».

عرب نیز با حروف مقطّعه، سخن گفته چنانکه شاعر ایشان گوید: «قلنا لها قفی، فقالت قاف...!»یعنی: «به آن زن گفتیم بایست، گفت: قاف!» و قاف در این بیت به جای «وَقَفْتُ= ایستادم» بکار رفته است و در واقع آن زن با گفتن این یک حرف، تمام مقصود خود را ادا کرد. همچنین حروف مقطّعه در کلام الهی، هر یک به مقصود کاملی اشاره می‌کنند که همان نامهای خداوند تعالی باشد.

این تفسیر، بیش از دیگر آراء در خور کتاب خدا است و با قرآن تناسب دارد و گروهی از یاران پیامبر ج از جمله عبد الله بن عبّاس و عبد الله بن مسعود رضی الله عنهما نیز بر این قول رفته‌اند و گفته‌اند که «هر حرفی از حروف مقطّعه از نامهای خداوند عزّ و جل مشتق شده» چنانکه طبرى در تفسیر خود از ایشان گزارش نموده است. امّا سایر اقوال دربارۀ این حروف حقّاً ناشی از ظنّ و گمان است که دلیلی بر درستی آنها نداریم مانند اینکه گفته اند: حروف مزبور، رمزهایى میان خدا و رسول اوست! در حالیکه جای رمز گویی در کتاب روشن خداـ که برای راهنمایی عموم مردم آمده ـ نیست بویژه کتابی که خدای تعالی آن را برای پند گرفتن آسان ساخته [القمر: ۱۷] و به اندیشیدن در آن سفارش نموده [النساء: ۸۲] و در باره‌اش فرموده است: ﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكُمۡ نُورٗا مُّبِينٗا ١٧٤[النساء: ۱۷۴] «ما نوری آشکار بسوی شما فرو فرستادیم».

***

[۲۳] علمای رجال، اصبغ بن نباته را از یاران و خواصّ امیر مؤمنان علی ÷شمرده‌اند. [۲۴] شیخ مفید در کتاب «ارشاد» فاطمه را در شمار دختران علی ÷آورده که البته مادرش غیر از فاطمه زهرا سلام الله علیها بوده است. [۲۵] امین به معنای درستکار و مورد اعتماد، از نامهای خداوند شمرده می‌شود (در دعای جوشن کبیر، فقرة ۷۷ نیز در ردیف نامهای خدا آمده‌است).