۷- پارهای از آنچه در تفسير آداب نماز از علی ÷رسيده است
خداوند بزرگ در کتاب پندآموز و سنجیدۀ خود فرمود: ﴿ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ ٢﴾[المؤمنون: ۲].
در این آیۀ شریفه خدای سبحان، بندگان با ایمانش را بدلیل خشوعشان در نماز، ستوده است. اما خشوع چیست و چه فرقی با «خضوع» دارد؟
خشوع به معنای کوچکی نمودن و خود شکستن میآید و به نزد برخی از مفسران تفاوتی میان آن و خضوع نیست و گفتهاند که ایندو واژه، مترادفاند. اما برخی دیگر میان ایندو واژه فرق نهادهاند و گفتهاند که خشوع، کار اندام است و خضوع، کار دل است. ولی این قول درست بنظر نمیرسد زیرا خداوند در کتابش فرموده: ﴿۞أَلَمۡ يَأۡنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن تَخۡشَعَ قُلُوبُهُمۡ لِذِكۡرِ ٱللَّهِ﴾[الحدید: ۱۶].
یعنی: «آیا هنگام آن برای مؤمنان فرا نرسیده که دلهای ایشان بیاد خدا خاشع گردد؟...».
خداوند در این آیۀ شریفه «خشوع» را به «دلها» نسبت داده همچنانکه در آیۀ دیگری آن را به پارهای از اعضای انسان منسوب داشتهاست و میفرماید: ﴿أَبۡصَٰرُهَا خَٰشِعَةٞ ٩﴾[النازعات: ۹]. یعنی: «دیدگانشان به خشوع افتاده است».
امام زید بن علی از پدرانش از امیر مؤمنان علی ÷آورده که فرمود: «پیامبر خدا ج مردی را دید که در نمازش با ریش خود وَر میرفت! پیامبر فرمود: بدانید اگر دل اینمرد به خشوع افتاده بود اعضایش نیز خاشع میگشت».
این حدیث دلالت دارد بر آنکه خشوع در نماز، در دل و نیز در اعضاء راه مییابد ولی اصل آن، در دل پدیدار میشود و از آنجا به اندام سرایت میکند. حقیقت خشوع در دل، روی آوردن به عظمت خدا و پناه بردن بدو و نیز رویگرداندن از غیر اوست و در اعضاء، نگاه به این سو و آنسو و نپرداختن به کارهای عبث است. چنانکه در کتاب «وسائل الشیعه» از علی ÷گزارش شده که فرمود: «دیدۀ خویش را در نماز از سجدگاه فراتر میافکن».
از آداب دیگر نماز، خواندن قرآن در آن بارعایت «ترتیل» است. خدای بزرگ میفرماید: ﴿وَرَتِّلِ ٱلۡقُرۡءَانَ تَرۡتِيلًا ٤﴾[المزمِّل: ۴] یعنی: «شب را جز اندکی برخیز... و قرآن را با ترتیل کامل بخوان». و ترتیل، واضح و شمرده خواندن کلاماست چنانکه خدای تعالى میفرماید: ﴿وَرَتَّلۡنَٰهُ تَرۡتِيلٗا ٣٢﴾[الفرقان: ۳۲]. یعنی: قرآن را بتدریج و با تأنی و درنگ آوردیم (تا فهم و حفظ آن را آسان سازیم).
طبرسی در تفسیر «جوامع الجامع» از امیر مؤمنان علی ÷در معانی ﴿وَرَتِّلِ ٱلۡقُرۡءَانَ تَرۡتِيلًا ٤﴾آوردهاست که فرمود:
«آن را به روشنی بیان کن و تند و پیاپی همچون شعر، آن را مخوان و مانند دانههای شن پراکندهاش مساز اما (چنان بخوان که) دلهای سخت را با آن بکوبی و کسی از شما همت بر رسیدن (هر چه زودتر!) به پایان سوره مبندد».
این روایت را کلینی نیز در «اصول کافی» گزارش نموده است.
شیخ طُرَیحی [۶۷]در کتاب «مجمع البحرین» از علی ÷نقل کرده که دربارۀ «ترتیل قرآن» فرمود ترتیل: «رعایت جایگاههای وقف و ادای روشن حروف است».
نویسنده گوید: خواندن قرآن در نماز، از ارکان آن شمرده میشود و خوشا به حال کسی که همۀ قرآن را در حافظه دارد و آن را در نمازها با ترتیل میخواند. امام زید بن علی از پدرانش از امیر مؤمنان علی ÷روایت نموده که فرمود: «کسی که قرآن را خواند و به حفظ آن توفیق یافت آنگاه گمان کرد که نعمتی برتر از آنچه به او داده شده (خداوند) به کسی داده است، بیشک آنچه را که خدا کوچک شمرده، او بزرگ پنداشته و آنچه را که خدا بزرگ داشته، او کوچک انگاشته است»!
این روایت در میان شیعۀ امامیه و زیدیه و اهل سنت، مورد اتفاقاست (و همگی در نقل آن شرکت نمودهاند) [۶۸].
از آداب دیگر نماز، خواندن دعای «استفتاح» است که در آغاز نماز، پس از تکبیرة الإحرام خوانده میشود چنانکه از علی ÷رسیده که چون نمازش را آغاز میکرد، میگفت:
((اللهُ أكبرُ، وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ المُشْرِكِينَ. إنَّ صَلوتي ونُسُكي ومَحْيايَ ومَماتي لله رَبِّ العالَمينَ لا شَريكَ لَهُ وبِذلِكَ أُمِرْتُ وأنَا مِنَ المُسْلِمين)) [۶۹]. و این کلام عظیم از قرآن کریم (سورۀ انعام، آیۀ ۷۹، ۱۶۲ و ۱۶۳) اقتباس شده است.
***
[۶۷] شیخ فخر الدین طریحی نجفی از علمای امامیه به شمار میآید، وی کتاب «مجمع البحرین ومطلع النیرین» را دربارۀ تفسیر واژههای کمیاب قرآن و حدیث به نگارش در آورده است. [۶۸] به مسند الإمام زید، ص ۳۸۷ و الأصول من الکافی، ج۲، ص ۶۰۴ و الجامع الصغیر، ج۲، ص ۱۶۵ نگاه کنید. [۶۹] به مسند الإمام زید، ص ۱۰۳ و سنن النسائی، ج۲، ص۱۳۰ بنگرید (نسائی این دعا را به سند خود از علی ÷و او از پیامبر خدا جنقل کرده است.