فتح البیان آثاری از علی علیه السلام در تفسیر قرآن

فهرست کتاب

۷- آنچه از علی ÷در تفسیر سورۀ فاتحه آمده است

۷- آنچه از علی ÷در تفسیر سورۀ فاتحه آمده است

سورۀ فاتحه نخستین سوره‌ای است که در مکه بر پیامبر - ج - نازل شد [۲۱]چنانکه این معنا را در روایت امام علی ÷می‌یابیم آنجا که می‌فرماید: «نخستین چیزى که در مکه بر پیامبر فرو فرستاده شد، فاتحة الکتاب بود.

اینک آنچه دربارۀ سورۀ فاتحه از امیر مؤمنان ÷گزارش شده به نظر خوانندگان گرامی می‌رسد:

۱- دارقُطنى و بیهقى در کتاب سنن خود از عبد خیر [۲۲]آورده‌اند که گفت: از علی ÷دربارۀ «سبعُ المثَانى» پرسیده شد، فرمود: مراد، سورۀ حمد است. گفتند: آن سوره، شش آیه دارد (و در سبع المثانی از رقم هفت سخن آمده است)! فرمود: ﴿بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ ١نیز آیتی از سوره مزبور است (که با شمارش آن، سورۀ حمد به هفت آیه می‌رسد).

نویسنده گوید: این سخن را آنچه از پیامبر خدا - ج - گزارش شده، تأیید می‌کند که فرمود:

«چون حمد را خواندید، بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ را نیز بخوانید که این سوره «اُم القرآن» و «اُمُّ الْکتَابِ» و «سبع المثانى» است و بسم الله الرحمن الرحیم یکی از آیاتش به شمار می‌آید».

این روایت را دارقطنی آورده و آن را صحیح شمرده و نیز بیهقی در سنن خود آن را نقل کرده‌است.

۲- از طر یق امامیه، محمّد بن علی بن حسین بن بابویه، به اِسناد خود از امیر مؤمنان علی ÷گزارش نموده که گفت: از رسول خدا ـ ج ـ شنیدم که می‌گفت: خدایا تعالی مرا فرمود: ای محمّد! ﴿وَلَقَدۡ ءَاتَيۡنَٰكَ سَبۡعٗا مِّنَ ٱلۡمَثَانِي وَٱلۡقُرۡءَانَ ٱلۡعَظِيمَ ٨٧[الحجر: ۸۷] «همانا تو را سبع المثانی و قرآن بزرگ دادیم». پس خداوند بوسیلۀ فاتحه الکتاب به تنهایی بر من منّت نهاد و آن را در برابر قرآن بزرگ قرار داد و «فاتحة الکتاب» گرانبهاترین چیزی است که در گنجهای عرش وجود دارد.

۳- ابن بابویه در کتاب «توحید» روایت نموده که «مردی از علی بن حسین ÷معنای «بسم الله الرحمن الرحیم» را پرسید، فرمود: پدرم از برادرش حسین بن علی ÷و او از پدرش امیر مؤمنان ÷آورد که (در روزگارِ وی) مردی برخاست و پرسید: ای امیرِ مؤمنان، مرا از «بسم الله الرحمن الرحیم» خبر ده که معنایش چیست؟

علی ÷پاسخ داد: واژۀ «الله» که در گفتارت آمد، بزرگترین نام از نامهای خدای بزرگ است و همان اسمی‌است که سزاوار نیست کسی جز خدا، بدان نامیده شود و هیچ آفریده ای هم بدان نامیده نشده است. آن مرد گفت: تفسیر کلمه «الله» چیست؟ فرمود: او کسی‌است که هر آفریده ای در نیازها و سختی‌ها و به هنگام قطع اسباب و ناامیدی از غیر خود، به بندگی او روی می‌آورد زیرا هر کس که در این دنیا به مقام مهتری و بزرگی دست یابد، هر چند در کمال بی‌نیازی و سرکشی باشد و دیگران نیاز فراوان بدو پیدا کنند، سر انجام زمانی فرا خواهد رسید که دیگران به کاری نیازمند شوند که او از عهدۀ انجامش ناتوان مانَد و خود نیز به چیزی نیازمند گردد که توانایی بر آن نداشته باشد و ناگزیر به هنگام ضرورت و نیازِ خود، امید از دیگران می‌بُرَد و رو به سوی «الله» می‌بَرَد. تا آنکه چون خداوند درخواستش را کفایت کند، او (لطف خدا را به فراموشی می‌سپرد و) دوباره به شرک (و سرکشی) خود باز می‌گردد! آیا نشنیده‌ای که خدای عزّ و جلّ می‌فرماید: ﴿قُلۡ أَرَءَيۡتَكُمۡ إِنۡ أَتَىٰكُمۡ عَذَابُ ٱللَّهِ أَوۡ أَتَتۡكُمُ ٱلسَّاعَةُ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ تَدۡعُونَ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٤٠ بَلۡ إِيَّاهُ تَدۡعُونَ فَيَكۡشِفُ مَا تَدۡعُونَ إِلَيۡهِ إِن شَآءَ وَتَنسَوۡنَ مَا تُشۡرِكُونَ ٤١[الأنعام: ۴۰-۴۱].

یعنی: «بگو در صورتیکه عذاب خدا شما را در رسد یا قیامت بر شما آید اگر راست گویید خبر دهید که آیا جز «الله» چه کسی را می‌خوانید؟ بلکه تنها او را می‌خوانید و چون او بخواهد (عذابی) را که به خاطرش وی را خواندید از شما بر می‌دارد و آنچه را شریکش می‌پندارید فراموش می‌کنید».

پس خدای بزرگ به بندگانش می‌فرماید: ای نیازمندان رحمتم، در همۀ احوال شما را به خود محتاج ساختم و در همۀ اوقات، فروتنی بندگی را برایتان لازم شمردم پس در هر کاری که آغاز نموده‌اید و آرزوی به پایان بُردن آن را دارد و امید رسیدن به نهایتش را در دل جای داده‌اید، بسوی من تضرّع کنید که من چون بخواهم چیزی را بر شما ببخشم، دیگری بر مَنعش توانا نباشد و چون بخواهم چیزی را از شما منع کنم، دیگری بر بخشیدنش ناتوان ماند. پس من سزاوارترین کسی هستم که از او حاجت خواسته شود و به سوی وی تضرّع گردد. بنابر این در آغاز هر کار -کوچک باشد یا بزرگ- بگویید: بِسْمِ الله الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. یعنی: در این کار از خدایی یاری می‌جویم که رسم بندگی، برای هیچکس جز او شایسته نیست. همان «الله» که چون از او یاری خواهند، یاری نماید و چون او را بخوانند، پاسخ دهد. همان «رحمن» که باگستردن روزی خود بر ما، رحمتش را به ما ارزانی می‌دارد. همان «رحیم» که در کار دیانت و دنیا و آخرتمان بر ما ترحّم می‌کند و اوست که دین را برای ما سهل و آسان و (تکلیف را) بر ما سبک ساخته است و با جدا سازی ما از دشمنانش، ما را به رحمت خود می‌نوازد.

سپس علی ÷گفت: رسول خدا ـ ج ـ فرمود: هر کس به کاری پردازد که به اندوهش افکند، اگر با خلوص نیت و از صمیم دل، روی به خدا آورَد و بگوید: بِسْمِ الله الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، از دو امر (سودمند) جدا (و بی بهره) نماند. یا به حاجت خویش در دنیا دست یابد و یا نزد خداوند (پاداشی) برابر آن را اندوخته کند و آنچه نزد خدا برای مؤمنان ذخیره شود، بهتر و پایدارتر است».

نویسنده گوید: رحمن و رحیم دو واژه است که از «رحمت» گرفته شده‌اند و در «رحیم» رقّتِ بیشتری اعتبار می‌شود چنانکه در حدیث ابن عبّاس از رسول خدا ـ ج ـ آمده است که فرمود: «فالرَّحِيْمُ أرقُّ من الرَّحْمَنِ وكلاهما رفيقان». یعنی: «در معنای کلمۀ رحیم، رقّت بیشتری از رحمن وجود دارد و هر دو کلمه، همراه و رفیق یکدیگرند». و این معنا در سخن امیر مؤمنان ÷نیز دیده می‌شود چنانکه معنای «رحمن» را بر این امر حمل نموده که: «با گستردن روزی خود بر ما، رحمتش را به ما ارزانی می‌دارد» و «رحیم» را با آن معنا تطبیق داده که: «در کار دیانت و دنیا و آخرتمان بر ما ترحّم می‌کند و دین را برای ما سهل و آسان و (تکلیف را) بر ما سبک ساخته است» همانگونه که خداوند (در کتابش) می‌فرماید:

﴿يُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمۡۚ وَخُلِقَ ٱلۡإِنسَٰنُ ضَعِيفٗا ٢٨[النساء: ۲۸]. یعنی: «خدا می‌خواهد تکلیف شما را سبک گرداند زیرا که انسان، ضعیف آفریده شده است». در عین حال باید دانست که رقّت (یا دلسوزی) از صفات آفریدگان است و خدای سبحان بدان وصف نمی‌شود و مُراد از این تعبیر در حدیث، آثار رقّت یعنی بخشش و تخفیف و آمرزش است چنانکه علی ÷دربارۀ خداوند سبحان فرمود: «بَصِیرٌ لا یوصَفُ بِالحَاسَّةِ، رَحِیمٌ لا یوصَفُ بالرِّقَّةِ». یعنی: «او بینا است ولی به داشتن حسّ بینایی وصف نگردد، و رحیم است امّا به رقّت و دلسوزی مُتَّصِف نشود».

۴- از امیر مؤمنان علی ÷گزارش شده که فرمود: «(خداوند با ذکر) رحمن و رحیم، نا امیدی را از آفریدگانش می‌زداید».

۵- بیهقى از علی ÷آورده که گفت: پیامبر خدا ـ ج ـ گروهی از خویشان خود را به پیکار فرستاد و دعا کرد که: خداوند اگر ایشان را به سلامت باز گردانی تو را چنانکه سزاوار سپاست باشد، سپاس می‌گزارم! چیزی نگذشت که آنان به سلامت برگشتند. پیامبر ج گفت: «الحمد لله عَلَى سابِغِ نِعَمِ الله»(خدای را بر کمال نعمت‌هایش سپاس تمام باد). علی ÷گفت: من به پیامبر ـ ج ـ گفتم: ای رسول خدا آیا شما نگفتید که اگر خداوند آنان را به سلامت بازگرداند او را چنانکه سزاوار سپاسش باشد، سپاس می‌گزارم؟! فرمود: مگر من آن کار را نکردم؟!

نویسده گوید: مقصود از «الحمد» (با توجه به الف و لام آن) گاهی سپاس کامل و گاهی ستایش تمام است چنانکه باز هم از پیامبر خدا ـ ج ـ رسیده که فرمود: هیچ چیز نزد خدایا تعالی از «حمد» محبوبتر نیست از اینرو خود را با «الحمد لله» ثنا گفت (یعنی ستایش نمود).

۶- أبو علی فضل بن حسین طَبْرِسِى در تفسیر «جوامع الجامع» در معنای کلام خداوند که فرمود (بگویید): ﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ٦آورده است: از علی ÷روایت کرده‌اند که معنای ﴿ٱهۡدِنَاآنست که: ما را ثابت و استوار دار.

نویسنده گوید: هر گاه بنده بدرگاه خداوند بگوید ﴿ٱهۡدِنَادر حالی که نسبت به راه راست در تردید و دو دلی باشد، مرادش آنستکه: راه راست را به ما بنما. و چون بگوید ﴿ٱهۡدِنَادر حالی که آئین راستین خدا را باور داشته باشد، مقصودش آنست که: ما را در راه راست، ثابت و استوار دار (و مراد از إهْدِنا در سورۀ فاتحه همین معنا است).

۷- شیخ طبرسى در «مجمع البیان» گفته است که مفسّران. دربارۀ معنای ﴿ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ٦اقوال گوناگون آورده‌اند. یکی از آنها اینست که راه مستقیم همان راه «کتاب خدا» است و این قول از پیامبر خدا ج گزارش شده است.

نویسنده گوید: شیخ در اینجا به سخنی از رسول خدا ـ ج ـ اشاره نموده که از علی ÷رسیده است و در روایت علی ÷چنین آمده که رسول خدا ج فرمود: «کتاب خدا است که در آن خبر از پیشینیانتان رفته و پیشگویی از آیندگانتان شده و داوری در میانتان آمده است (تا آنجا که می‌فرماید) و قرآن، ذکر حکیم و صراط مستقیم است».

و این سخن را گفتار خدای تعالی تأیید می‌نماید که می‌فرماید: ﴿إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ يَهۡدِي لِلَّتِي هِيَ أَقۡوَمُ[الإسراء: ۹] یعنی: «همانا این قرآن به استوارترین راه رهنمایی می‌کند» و نیز فرمود: ﴿وَهَٰذَا صِرَٰطُ رَبِّكَ مُسۡتَقِيمٗاۗ[الأنعام: ۱۲۶] یعنی: «این راه راست خداوند تو است» و نیز فرمود: ﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِي مُسۡتَقِيمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمۡ عَن سَبِيلِهِۦۚ[الأنعام: ۱۵۳]. یعنی: «این راه من است پس آن را پیروی کنید و در پی راه‌های دیگر نروید که شما را از راه او پراکنده می‌کنند». و در کتاب خدا، «صراط مستقیم» به «بندگی خالص» تفسیر شده است چنانکه می‌فرماید: ﴿وَأَنِ ٱعۡبُدُونِيۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِيمٞ ٦١[یس: ۶۱]. یعنی: «و اینکه مرا بندگی کنید، اینست راه است» و چون ابلیس ـ لَعَنَهُ الله ـ گفت: ﴿وَلَأُغۡوِيَنَّهُمۡ أَجۡمَعِينَ ٣٩ إِلَّا عِبَادَكَ مِنۡهُمُ ٱلۡمُخۡلَصِينَ ٤٠[الحجر: ۳۹-۴۰]. یعنی: «سوگند (به عزّت تو) که همۀ (فرزندان آدم) را به گمراهی می‌کشم، جز آن بندگانت از میان ایشان که خالص شده‌اند» خدای عزّ و جل در پاسخ او فرمود: ﴿هَٰذَا صِرَٰطٌ عَلَيَّ مُسۡتَقِيمٌ ٤١[الحجر: ۴۱] «این راهی است مستقیم بسوی من»! و شک نیست که این نعمتِ و الا و درجۀ بلند (بندگی خالص) نعمتی است که خدای تعالی نصیب پیامبران گرامی و بندگان شایستۀ خود فرموده است و از اینرو (در پی آیۀ گذشته) فرمود: ﴿صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ(راه کسانی که به ایشان نعمت داده‌ای).

۸- محمّد بن علی بن حسین بن بابویه در کتاب «معانِی الأخبار» به اسناد خود از حسن بن علی بن محمّد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمّد بن علی بن حسین بن علی بن أبی طالب علیهم السلام آورده است که دربارۀ این گفتار خدای عزّ و جل که ﴿صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡفرمود: یعنی بگویید: ما را به راه کسانی هدایت فرما که نعمت توفیق در دین و فرمانبرداری از خود را بدانها داده‌ای و ایشان اشخاصی هستند که خداوند عزّ و جل دربارۀ آنان فرمود: ﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّ‍ۧنَ وَٱلصِّدِّيقِينَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِينَۚ وَحَسُنَ أُوْلَٰٓئِكَ رَفِيقٗا ٦٩[النساء: ۶۹]. یعنی: «هر کس از خدا و فرستادۀ او فرمان بَرَد، آنان با کسانی خواهند بود که خدا به ایشان نعمت داده است از پیامبران و صدّیقان و شهیدان و صالحان و ایشان نیکو رفیقانی هستند». و این تفسیر عیناً از امیر مؤمنان علی روایت شده است.

۹- محدّث بَحرانی در تفسیر «البُرهان» از امیر مؤمنان علی گزارش نموده که فرمود: خداوند بندگان خود را فرمان داد تا راه کسانی را که به ایشان نعمت داده است از او بخواهند و آنان، پیامبران و صدّیقان و شهیدان و صالحانند و نیز (فرمان داد) تا از راه کسانی که بر ایشان خشم گرفته به خدا پناه برند و آنان یهودند که خدا دربارۀ آنها فرمود: ﴿قُلۡ هَلۡ أُنَبِّئُكُم بِشَرّٖ مِّن ذَٰلِكَ مَثُوبَةً عِندَ ٱللَّهِۚ مَن لَّعَنَهُ ٱللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيۡهِ وَجَعَلَ مِنۡهُمُ ٱلۡقِرَدَةَ وَٱلۡخَنَازِيرَ وَعَبَدَ ٱلطَّٰغُوتَۚ أُوْلَٰٓئِكَ شَرّٞ مَّكَانٗا وَأَضَلُّ عَن سَوَآءِ ٱلسَّبِيلِ ٦٠[المائدة: ۶۰] یعنی: «بگو آیا شما را خبر دهم که چه کسی در پیشگاه خدا، سر انجامی بدتر از این دارد؟ آنکس که خدا او را از رحمتش دور کرد و بر او خشم گرفت و کسانی از ایشانرا بوزینگان و خوکها ساخت و آنکس که طاغوت را بندگی نمود، اینان جایگاه بدتری دارند و از راه اعتدال گمراه‌ترند». و نیز خداوند فرمان داد تا (اهل ایمان) از راه گمراهان به خدا پناه برند و آنان کسانی هستند که خداوند دربارۀ ایشان فرمود: ﴿قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِي دِينِكُمۡ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوٓاْ أَهۡوَآءَ قَوۡمٖ قَدۡ ضَلُّواْ مِن قَبۡلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرٗا وَضَلُّواْ عَن سَوَآءِ ٱلسَّبِيلِ ٧٧[المائدة: ۷۷]. یعنی: «بگو ای اهل کتاب در دین خود بناحق غلوّ مکنید و پیرو هوسهای گروهی نشوید که پیش از این گمراه شدند و بسیاری را گمراه ساختند و از راه اعتدال به بیراهه رفتند» و آنان نصارى هستند. همچنین علی ÷فرمود: هر کس به خدا کفر ورزد مورد خشم او قرار گرفته و از راه خدا دور و گمراه است».

نویسنده گوید: ذکر یهود و نصاری در تفسیر «غضب شدگان» و «گمراهان» از باب تعیین مصداق و تطبیق با مورد آمده است ولی البته «مورد، مخصَّص نیست» (یعنی همچنانکه علی ÷فرمود خشم خدا و گمراهی از صراط مستقیم، به یهود و نصاری اختصاص ندارد و هر کافری را فرا می‌گیرد).

۱۰- ابن بابویه در کتاب «عیون أخبار الرّضا» از امیر مؤمنان علی ÷به نقل از رسول خدا ج آورده است که: «خدای فرمود: فاتحةُ الکتاب را میان خود و بنده ام تقسیم کرده‌ام. نیمی از این سوره از آنِ من است و نیم دیگرش از آن بندۀ من و آنچه بنده‌ام در خواست می‌کند سهم اوست. چون بنده گوید: ﴿بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِخدای جلَّ جلالُه می‌فرماید: بنده‌ام به نام من آغاز کرد، سزاوار است که کارهایش را به انجام رسانم و در احوالش برکت نهم و چون بنده گوید: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢خدای ـ جَلَّ جلالُه ـ فرماید: بنده ام ستایش نمود و دانست که نعمت‌هایش همه از سوی من است و بلاهایی که از او دفع کرده‌ام همه از بخشایش من سر زده است. (ای فرشتگان) شما را گواه می‌گیرم که نعمت‌های آخرت را بر مواهب دنیوی او بیافزایم و عقوبتهای آخرت را از او دفع کنم چنانکه بلاهای دنیا را دفع کردم. و چون بنده گوید: ﴿ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ ٣خدای عزّ و جل می‌فرماید: بنده‌ام برای من گواهی داد که من رحمن و رحیم هستم. شما را (ای فرشتگان) گواه می‌گیرم که از رحمت خود، بهرۀ فراوان بدو دهم و از بخشش خود، نصیب بزرگ بدو بخشم. پس چون بنده گوید: ﴿مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ ٤خدای ـ جلّ جَلالُه ـ (به فرشتگان) می‌فرماید: شما را گواه می‌گیرم چنانکه بنده‌ام اعتراف نمود که من، خداوندِ روز (حساب یا روز) پاداش و کیفرم، به روز محاسبه، حسابش را آسان گیرم و از بدیهایش در گذرم. پس چون بنده گوید ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُخدای ـ جلّ جلالُه ـ می‌فرماید: بنده‌ام راست گفت تنها مرا بندگی می‌کند، شما را گواه می‌گیرم که او را بر بندگیش پاداشی دهم که مخالفان عبادتش بر او غبطه خورند. پس چون بنده گوید: ﴿وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥خدای ـ عزّ و جل ـ می‌فرماید: بنده‌ام از من یاری خواست و به سوی من پناه آورد، شما را گواه می‌گیرم که او را یاری کنم و در سختی‌ها به فریادش رسم و به روزِ گرفتاری‌هایش دستش را بگیرم. پس چون بنده گفت: ﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ ٦تا پایان سوره، خدایا تعالی می‌فرماید: این (مقام) از آنِ بنده من است و از آنِ اوست در خواست نمود، همانا دعوت بنده‌ام را اجابت فرمودم و آنچه را آرزو کرد بدو بخشیدم و از آنچه بیم نمود، او را ایمن داشتم».

***

[۲۱] در میان مفسّران قرآن مشهور است که سورۀ فاتحۀ الکتاب پس از نزول پنج آیه از سورۀ «عَلَق» نازل شده است. [۲۲] این نام در کتب «رجال» برای دو تن آمده که هر دو از یاران علی ÷بوده‌اند.