«باب ما يقول إذا استيقظ فِي الليل وأراد النوم بعده»
بابی است در بیان آنچه میگوید وقتی که در شب بیدار شد و خواست بعد از آن بخوابد
إعْلَمْ أنَّ الـمستيقظَ بالليلِ علي ضربينِ: أحدهما من لا ينامُ بعدهُ وقد قدَّمنا فِي أوّلِ الكتابِ أذكارَهُ. والثاني مَنْ يريدُ النومَ بعده، فهذا يستحبُّ له أن يذكرَ اللّه تعالي إلي أن يغلبه النومُ وجاءَ فِيْهِ أذكارٌ كثيرةٌ، فمِنْ ذلكَ ما تقدَّم فِي الضرب الأول. ومن ذلك ما رَوَيْناَهُ فِي صَحِيْحِ البُخارِي عَنْ عُبادةِ بن الصامتسعَنْ النَّبِيَّجقالَ: مَنْ تَعَارَّ مِنَ اللَّيْلِ، فَقَالَ: لاَ إلهِ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ لَهُ المُلْكُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ على كُلِّ شَيْءٍ قَدير، الحَمْدُ للَّهِ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَلاَ إله إلاَّ اللَّهُ وَاللَّهُ أَكْبَرُ وَلاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إلاَّ بِاللَّهِ، ثُمَّ قَّالَ: اللَّهُمَّ اغفر لي أوْ دَعَا استجيب لَهُ فإنْ تَوَضَّأَ قُبِلَتْ صَلاَتُهُ».
بدان که کسی که بیدار میشود در شب بر دو قسم است: یکی از آن دو کسی است که وقتی که بیدار شد نمیخوابد و در اول کتاب اذکار او را یاد کردیم. دوم کسی که بعد از بیدارشدن قصد خوابیدن دارد و این شخص برایش مستحب است که خدا را یاد کند تا این که خواب بر او چیره شود و بخوابد، و در این خصوص اذکار بسیاری وارد شده است، از آن جمله است آنچه در بخش یکم گذشت، و از آن جمله است آنچه روایت آن در صحیح بخاری داریم از عبادة بن الصامت ساز رسول الله صکه فرمود: «کسی که بیدار شد از خواب در شب و گفت: لاَ إلَهَ إلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ، لاَ شَرِيكَ لَهُ، لَهُ المُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ. الحَمْدُ للَّهِ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَلاَ إله إلاَّ اللَّهُ وَاللَّهُ أَكْبَرُ وَلاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إلاَّ بِاللَّهِ. و بعد از آن گفت: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي. خدایا بیامرز مرا یا دعا کرد دعایش به اجابت میرسد، و اگر وضو گرفت و نماز خواند نمازش قبول میشوم». امام نووی /در اذکار فرموده که در نسخههای معتمد به همان صورت است که یاد شد، و در بعضی نسخهها بعضی کلمات افتاده است که ما از روی نسخههای مورد اعتماد آوردیم. والله أعلم.
و روایت داریم در سنن أبی داود به اسنادی که نگفت ضعیف است از عایشه لکه رسول اللهصهر وقت در شب بیدار میشد میفرمود: «لا إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَغْفِرُكَ لِذَنْبِي، وَأَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ، اللَّهُمَّ زِدْنِي عِلْمًا، وَلا تُزِغْ قَلْبِي بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنِي، وَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ». «نیست معبودی به حق مگر تو، خدایا تسبیح و تنزیه تو میگویم، از تو طلب آمرزش میکنم برای گناهانم و از تو طلب رحمتت میکنم. خدایا بیفزای علم مرا و منحرف مساز دل مرا، بعد از این که مرا به راه راست رساندی و از نزد خودت رحمتی به من ببخش، یقیناً تو بسیار بخشاینده هستی».
«وَرَوَيْنَا فِي كتابِ السُنِّي عَنْ عائِشةَ لقالَتْ كَانَ – تَعْنِي رسول الله ج– إذا تَعارَّ مِنَ الْلَيْلِ قالَ: لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ، رَبُّ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ». «رسول الله صوقتی که بیدار میشد در شب میفرمود: «لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ، رَبُّ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ». «نیست معبودی به حق مگر الله که یکتای قهار است، پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، آن خدای پرعزت آمرزگار».
«وَرَوَيْنَا فَيْهِ بإسنادٍ ضَعِيْفٍ عَنْ أبِي هريرة سأنَّه سَمِعَ رسول الله جيقولُ: إذَا رَدَّ اللَّهُﻷإلى العَبْدِ المُسْلِمِ نَفْسَهُ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبََّحَهُ وَاسْتَغْفَرَهُ وَدَعاهُ تَقَبَّلَ مِنْهُ».
«ابوهریره سمیگوید که شنید از رسول الله صکه میفرمود: «وقتی که خدایﻷ روح بندهی مسلمان را برگردانید و او را از خواب بیدار کرد اگر بنده در آن موقع تسبیح خدا بگزارد و بگوید: سبحان الله و استفغار نماید و بگوید: أستغفر الله و دعا نماید. خدای میپذیرد از او تسبیح و استغفارش و به اجابت میرساند دعای او را».
«وَرَوَيْنَا فِي كِتابِ الترمذي وابْنِ ماجَه وابْنِ السُّنَّي بإسنادٍ جَيَّدٍ عَنْ أبِي هريرةسقال: قال رسول اللهج: إِذَا قَامَ أَحَدُكُمْ عَنْ فِرَاشِهِ ثُمَّ رَجَعَ إِلَيْهِ فَلْيَنْفُضْهُ بِصَنِفَةِ إِزَارِهِ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ فَإِنَّهُ لاَ يَدْرِى مَا خَلَفَهُ عَلَيْهِ بَعْدَهُ فَإِذَا اضْطَجَعَ فَلْيَقُلْ بِاسْمِكَ رَبِّى وَضَعْتُ جَنْبِى وَبِكَ أَرْفَعُهُ فَإِنْ أَمْسَكْتَ نَفْسِى فَارْحَمْهَا وَإِنْ أَرْسَلْتَهَا فَاحْفَظْهَا بِمَا تَحْفَظُ بِهِ عِبَادَكَ الصَّالِحِينَ». قال الترمذي: حديث حسن. قال أهل اللغة: صَنِفَةُ الإزار: جانبه الذي لا هَدْبَ فِيْهِ وقيل جانبه: أيُّ جانب كان. «رسول الله صفرمود: «هرگاه یکی از شما از بستر خوابش برخاست و بعد به سوی آن برگشت به سمت حاشیهی لنگ خود، فراش را سه بار تکان دهد تا اگر حشرهی موذی بر فراش او رفته باشد معلوم شود و نتواند او را بگزد، برای این که از وقتی که از بستر خواب برخاسته تا وقتی که برگشته، نمیداند چه چیز بر فراش او رفته است. و موقعی که به پهلو خوابید بر بستر خود بگوید: «بِاسْمِكَ رَبِّى وَضَعْتُ جَنْبِى وَبِكَ أَرْفَعُهُ فَإِنْ أَمْسَكْتَ نَفْسِى فَارْحَمْهَا وَإِنْ أَرْسَلْتَهَا فَاحْفَظْهَا بِمَا تَحْفَظُ بِهِ عِبَادَكَ الصَّالِحِينَ». به نام تو ای خدا، پهلویم را بر بستر خواب نهادم و به نام تو پهلویم را از بستر خواب برمیدارم، اگر روح مرا نزد خودت نگه داشتی او را مورد رحمتت قرار ده و اگر روح مرا به جسمم بازگرداندی او را نگه دار، چنانکه بندگان شایستهات را نگه میداری». صَنِفَةُ الإِزَارِ: حاشیهی ازار یا جامه یا لنگ پا.
«وَرَوَيْنَا فِي مُوَطّأ الإمام مالِك/فِي بابِ الدعاءِ آخِرِ كتابِ الصلاةِ عَنْ مالِكٍ أنَّهُ بَلَغَهُ عَنْ أبِي الدَرْداءِ س: أنَّهُ كانَ يَقُومُ مِنْ جَوفِ اللَيْلِ فَيَقُولُ: نَامَتْ الْعُيُونُ وَغَارَتْ النُّجُومُ وَأَنْتَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ». قلت: معنى غارَتْ: غَرَبَتْ.«و روایت داریم در کتاب موطای امام مالک/در باب دعا، آخر کتاب الصلاة از مالک که گفت: به من رسیده از أبی الدرداء سکه در دل شب از خواب برمیخاست و میگفت: «نَامَتْ الْعُيُونُ وَغَارَتْ النُّجُومُ وَأَنْتَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ». چشمها به خواب رفتند و ستارهها غروب کردند و تو همیشه زنده و همیشه عالَم را تدبیر میکنی».