«باب ما يقول إذا قَلِقَ فِي فراشه فلم يَنَمْ»
بابی است در بیان آنچه میگوید وقتی که در بستر خوابش ناآرام شد و به خواب نرفت
«وَرَوَيْنَا فِي كتابِ ابنِ السُنَّي عَنْ زَيْدِ بْنِ ثابتٍ سقال: شَكَوْتُ إلى رسول الله جأرَقاً أصابَنِي فقالَ: قُلِ اللَّهُمَّ غارَتِ النُّجُومُ وَهَدأتِ العُيُونُ وأنْتَ حَيُّ قَيُّومٌ لا تَأخُذُكَ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ يا حيُّ يا قَيُّومُ أَهْدِىءْ لَيْلي وأنِمْ عَيْنِي!. فقلتُها فأذهب اللَّه ﻷعني ما كنتُ أجد». «زید بن ثابت سگفت که شکایت بردم نزد رسول اللهص از بیخوابی که به من دست داده بود فرمود: «بگو: غارَتِ النُّجُومُ: ستارهها غروب نمودند وَهَدأتِ العُيُونُ: و چشمها آرام گرفتند وأنْتَ حَيُّ قَيُّومٌ لا تَأخُذُكَ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ: و تو ای خدا همیشه زنده هستی و همیشه تدبیرکنندهی عالم هستی، هیچگاه چرتزدن و به خوابرفتن دست نمیدهد تو را، يا حيُّ يا قَيُّومُ أَهْدِىءْ لَيْلي وأنِمْ عَيْنِي: ای همیشه زنده، همیشه تدبیرکنندهی عالم شب مرا آرام بگردان و به خواب ببر چشمم را». فأذهب اللَّهﻷ عني ما كنتُ أجد: خدای ﻷاز من دور کرد بیخوابی و ناآرامی را که به آن دچار بودم.
«وَرَوَيْنَا فِيْهِ عَنْ محمّدِ بنِ حَبَّان بفتح الحاء وبالباء الـموحّدة أنَّ خالدَ بن الوليدِسأصَابَهُ أرَقٌ فَشَكَى ذَلِكَ إِلَى النَّبِيِّ ج، فَأَمَرَهُ أَنْ يَتَعَوَّذَ عِنْدَ مَنَامِهِ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ مِنْ غَضَبِهِ، وَشَرِّ عِبَادِهِ، وَمِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ، وَأَنْ يَحْضُرُونَ. هذا حديثٌ مُرْسَلٌ. محمّد بنُ يَحْيَي تابِعِيٌ. قالَ أهلُ اللغة: الأرَقُ هُوَ السَهَرُ».«خالد بن الولید سدچار بیخوابی شد و شکایت آن را نزد رسول الله صبرد. رسول الله صفرمود: بگو: أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ غَضَبِهِ، وَمَنْ شَرِّ عِبَادِهِ، وَمِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ، وَأَنْ يَحْضُرُونَ». پناه میبرم به کلمات تامات خدا، به قرآن، از خشم خدا و از شر بندگان خدا و از شر وسوسههای شیطانها، و از این که همیشه شیطانها بر سر او حاضر باشند و به وسوسههای خود او را بیازارند». این حدیث مرسل است برای این که صحابی از سند افتاده است، و محمد بن یحیی که تابعی است از او روایت شده. وأرَقً: یعنی بیخوابی.
«وَرَوَيْنَا فِي كِتابِ الترمذي بإسنادٍ ضَعيفٍ وضَعَّفَهُ الترمذي عَنْ بُرَيْدَةَسقال: شَكا خَالِدٌ بنُ الْوَلِيْدِسإلَى النّبِيّجفَقَالَ: يَا رَسُولَ اللّهِ مَا أَنَامُ اللّيْلَ مِنْ الْأَرَقِ فَقَالَ النّبِيّج: إذَا أَوَيْتَ إلَى فِرَاشِكَ فَقُلْ: اللّهُمّ رَبّ السّمَاوَاتِ السّبْعِ وَمَا أَظَلّتْ وَرَبّ الْأَرْضِينَ وَمَا أَقَلّتْ وَرَبّ الشّيَاطِينِ وَمَا أَضَلّتْ كُنْ لِي جَارًا مِنْ شَرّ خَلْقِكَ كُلّهِمْ جَمِيعًا أَنْ يَفْرُطَ عَلَيّ أَحَدٌ مِنْهُمْ أَوْ يَبْغِيَ عَلَيّ عَزّ جَارُك وَجَلّ ثَنَاؤُك وَلاَ إلَهَ غَيْرُكَ». «خالد بن الولیدس از بیخوابی که به او دست داده بود شکایتش را به رسول الله صبرد. رسول الله صفرمود: «وقتی که به بستر خواب رفتی بگو: خدایا ای پروردگار آسمانها و آنچه آسمانها برآن سایه افکندهاند، و ای پروردگار زمین و آنچه برآن جای گرفت و ای پروردگار شیطانها و آنچه از دست آنها به گمراهی افتاد، پناه من باش از شر خلق همهشان باهم از این که زیادهروی کند بر من یکی از آنان و از این که تعدی کند بر من یکی از آنان. عزتمند شد کسی که پناه به تو آورد و شکوهمند شد ثنای بر تو و نیست معبودی به حق غیر از تو».