«باب ما يقول إذا عرضَ له شيطان أو خافه»
بابی است در بیان آنچه میگوید وقتی که شیطان متعرض او شد یا از شیطان ترسید
قالَ اللّه تعالي: ﴿وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ٢٠٠﴾[الأعراف: ۲۰۰]. خدای متعال فرمود به پیغمبرش: «اگر به تو رسید از شیطان وسوسهای، پناه ببر به خدا یقیناً خداست که او شنوای داناست». و وسوسهی شیطان را از تو دور خواهد نمود که دوای رفع وسوسهی شیطان پناهبردن به خدا قرار داد، همانگونه که آغاز قراءت قرآن مستحب است گفتن: أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ: پناه میبرم به تو از شر شیطان رانده شده از درگاه خدا.
وقال تعالی: ﴿وَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ جَعَلۡنَا بَيۡنَكَ وَبَيۡنَ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ حِجَابٗا مَّسۡتُورٗا ٤٥﴾[الإسراء: ۴۵]. و خدای متعال فرمود به پیغمبرش: «و موقعی که قرآن میخوانی قرار دادیم میان تو و کسانی که ایمان به آخرت ندارند، حجابی که مانع فهم آنان میشود». چنانکه در آیهی بعدی، آیهی ۴۶ سورة اسراء میفرماید:
﴿وَجَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَكِنَّةً أَن يَفۡقَهُوهُ وَفِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗا﴾[الإسراء: ۴۶].
«و میگردانیم بر دلهایشان غلاف مانع از فهم قرآن و در گوشهایشان سنگینی است».
پس آنان کر و کوردل هستند و محروم از فهم قرآن. بنابراین، باید پناه به خدا ببری و سپس قرآن را بخوانی تا تو را از شر شیطان حفظ فرماید، و هم از شر مشرکان.
«وَرَوَيْنَا فِي صَحِيْحِ مسلم عَنْ أَبِى الدَّرْدَاءِ سقَالَ: قَامَ رَسُولُ اللَّهِ جيُصَلِّي فَسَمِعْنَاهُ يَقُولُ: أَعُوذُ بِكَ مِنْكَ!. ثُمَّ قَالَ: أَلْعَنُكَ بِلَعْنَةِ اللَّهِ ثَلاَثًا!. وَبَسَطَ يَدَهُ كَأَنَّهُ يَتَنَاوَلُ شَيْئًا فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ الصَّلاَةِ قُلْنَا: يَا رَسُولَ اللَّهِ سَمِعْنَاكَ تَقُولُ فِى الصَّلاَةِ شَيْئًا لَمْ نَسْمَعْكَ تَقُولُهُ قَبْلَ ذَلِكَ وَرَأَيْنَاكَ بَسَطْتَ يَدَكَ. قَالَ: إِنَّ عَدُوَّ اللَّهِ إِبْلِيسَ جَاءَ بِشِهَابٍ مِنْ نَارٍ لِيَجْعَلَهُ فِى وَجْهِى، فَقُلْتُ: أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْكَ. ثَلاَثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ قُلْتُ أَلْعَنُكَ بِلَعْنَةِ اللَّهِ التَّامَّةِ فَلَمْ يَسْتَأْخِرْ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ أَرَدْتُ أَخْذَهُ وَاللَّهِ لَوْلاَ دَعْوَةُ أَخِينَا سُلَيْمَانَ لأَصْبَحَ مُوثَقًا يَلْعَبُ بِهِ وِلْدَانُ أَهْلِ الْمَدِينَةِ». «ابوالدرداء سمیگوید که رسول الله صبه نماز ایستاد و شنیدم که میفرماید: پناه میبرم به خدا از تو». پس از آن فرمود: تو را به لعنت خدا لعنت میکنم سه بار، پس از آن دست خود را دراز نمود چنانکه گوییا میخواهد چیزی بردارد. موقعی که رسول الله صاز نماز فارغ شد، گفتیم: ای رسول خدا، ما شنیدیم در نماز چیزی میفرمایی که قبل از این چنین چیزی در نماز از تو نشنیده بودیم و دیدیم دست خود را دراز نمودی. رسول الله صفرمود: دشمن خدا که ابلیس است شعلهای آتش آورد که در روی من قرار دهد، سه بار گفتم: پناه میبرم به خدا از شر تو، سپس گفتم: تو را لعنت میکنم به لعنت کامل خدا، اگر نه دعای برادرم سلیمان بود، شیطان میگردید بغل بسته و کودکان اهل مدینه او را بازیچهی خود قرار میدادند». وقتی که ابلیس علیه لعنة الله این چنین متعرض خاتم الأنبیاء صمیشود، ما افراد عادی بسیار از او بپرهیزیم و همیشه پناه به خدا ببریم از شر او.
امام نووی فرمود: وقتی که شیطان متعرض انسان شد شایسته است که اذان بگوید مانند اذان نماز برای این که:
«فقد رَوَيْنَا فِي صحيح مسلم عَنْ سُهَيْلٍ قَالَ أَرْسَلَنِى أَبِى إِلَى بَنِى حَارِثَةَ وَمَعِى غُلاَمٌ لَنَا أَوْ صَاحِبٌ لَنَا فَنَادَاهُ مُنَادٍ مِنْ حَائِطٍ بِاسْمِهِ وَأَشْرَفَ الَّذِى مَعِى عَلَى الْحَائِطِ فَلَمْ يَرَ شَيْئًا فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لأَبِى فَقَالَ لَوْ شَعَرْتُ أَنَّكَ تَلْقَى هَذَا لَمْ أُرْسِلْكَ وَلَكِنْ إِذَا سَمِعْتَ صَوْتًا فَنَادِ بِالصَّلاَةِ فَإِنِّى سَمِعْتُ أَبَا هُرَيْرَةَ يُحَدِّثُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ جأَنَّهُ قَالَ: إِنَّ الشَّيْطَانَ إِذَا نُودِىَ بِالصَّلاَةِ وَلَّى أدْبَرَ». «سهیل بن أبی صالح میگوید: پدرم مرا به سوی قبیلهی بنی حارثه از انصار مدینه فرستاد و کودکی از ما با من همراه بود یا دوستی از ما همراه من بود. از دیوار باغی کسی او را صدا زد و او را به نامش خواند، آن که با من همراه بود از دیوار باغ سرکشید، کسی را ندید، وقتی که به خانه برگشتم این واقعه را برای پدرم بازگو کردم. پدرم گفت: اگر میدانستم که چنین چیزی برایت پیش میآید نمیفرستادمت. و لیکن هروقت آوازی شنیدی که صاحب آواز معلوم نبود، اذان نماز بگو، زیرا از ابوهریره شنیدم که از پیامبر صسخن میگفت که ایشان فرمود: «بیگمان شیطان هرگاه اذان نماز بشنود پشت میدهد و میرود».