«كتاب تلاوة القرآن»
کتابی است در بیان تلاوت قرآن
بدان که تلاوت قرآن بهترین اذکار است، و مطلوب این است که قراءت قرآن همراه با تدبر معانی آن باشد، و برای قراءت قرآن آداب و مقاصدی است. امام نووی در این باره کتابی به نام «التبیان فی آداب حَمَلَةِ القرآن» تألیف نموده است و میفرماید که در کتاب اذکار مختصری از آن کتاب میآورد تا کسی که قصد اطلاع بیشتر دارد به کتاب تبیان مراجعه نماید. و معلوم است که امام نووی نوشتههایش همه از روی تحقیق است، این است که هرچه مرقوم میفرماید همه خلاصه و مغز مقاصد و مطالب مورد لزوم است.
(فصل) شایسته این است که بر تلاوت قرآن محافظت و مواظبت بشود، در شب و روز و در سفر و حضر. سلف صالح این امتشدر مدت زمانی که ختم قرآن در آن میشود عادتهای مختلف داشتند، گروهی از ایشان هردو ماه یک ختم قرآن میخواندند. و گروهی دیگر هر ماهی یک ختم مینمودند. و گروهی هرروز یک ختم قرآن مینمودند. و جماعتی دیگر هر هشت روز یک ختم داشتند، و افرادی دیگر در هر هفت روز ختم قرآن مینمودند. و این ختم در هفت روز روش بیشتر سلف بود. و مردمی دیگر در هر شش روز ختمی داشتند و مردمی در هر چهار روز ختمی و بسیاری در هر سه روز ختمی داشتند و بسیاری در هر روز و شبی ختمی داشتند و جماعتی در هر روز و شبی دو ختم قرآن مینمودند و کسانی در هر روز و شبی سه ختم قرآن داشتند. و بعضی از ایشان در یک روز و شب هشت ختم قرآن مینمودند، چهار ختم در روز و چهار ختم در شب. و از این جمله است ابن الکاتب صوفِی و این بیشترین مقداری است که با ما رسیده است. و سید جلیل احمد دورقی به اسناد خود از منصور بن زاذان بن عباد تابعیسروایت نمود که او میان ظهر و عصر یک ختم مینمود، و میان مغرب و عشاء نیز یک ختم مینمود، و در ماه رمضان میان مغرب و عشاء دو ختم قرآن مینمود. و در آن ایام نماز عشاء را به تأخیر میخواندند تا یک ربع شب بگذرد. و ابن ابی داود به اسناد خود از مجاهد/روایت نمود که مجاهد در ماه رمضان میان مغرب و عشاء یک ختم قرآن مینمود. اما مردمی که قرآن را در یک رکعت ختم میکردند، بیشمارند. از آن جمله است عثمان بن عفان خلیفهی سوم و تمیم داری و سعید بن جبیر. و در حقیقت به حسب اشخاص اختلاف پیدا میکند. بنابراین، کسی که از خواندن به تأنّی و آهستگی فهم کامل برایش دست میدهد مقداری از قرآن بخواند که به خوبی آنچه را که میخواند فهم کند. و همچنان کسانی که مشغول نشر علم هستند و کسانی که داوری میان مردم و فصل دعاوی دارند و کسانی که مهمات دین و مصالح عامهی مسلمین به عهده دارند، باید اکتفاء کنند به مقداری از قراءت قرآن که برایشان میسر میشود و به وظیفهشان خلل نمیرساند. اما کسی که از این جمله نیست و کاری از مهمات دین و مصالح مسلمین به عهده ندارد باید کوشش کند که هرچه بیشتر قراءت قرآن داشته باشد، به شرط این که کاری نکند که از شتاب در قراءت به قول عوام ورّاوِر بخواند و نه فهمی از معنی و نه نصیبی از تقوی بیابد که چنین قراءتی مکروه میشود، برای این که مخارج حروف حفظ نمیکند و از استفادهی معنوی محروم میماند. و جماعتی از علما ختم قرآن در یک روز و شب را مکروه دانسته اند و حدیث زیر دلالت بر صحت نظر ایشان میدهد:
«مَا رَوَيْنَاهُ بالأسانِيدِ الصَّحِيحَةِ فِى سُنَنِ أبِي داوُد والترمذى والنسائى وغَيْرِهِمْ عَنْ عبد الله بن العاصىبقالَ: قالَ رسول اللهج: لاَ يَفْقَهُ مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فِى أَقَلَّ مِنْ ثَلاَثٍ». «قرآن را فهم نکرده است کسی که قرآن را ختم نموده در کمتر از سه روز».
اما وقت ابتدای قراءت قرآن و وقت ختم آن به اختیار خوانندهی قرآن است، اگر از جمله کسانی است که قرآن را در یک هفته ختم میکند، عثمانسشب جمعه آغاز قراءت قرآن مینمود و در شب پنجشنبه قرآن را ختم مینمود. و امام ابوحامد غزالی در کتاب إحیاء علوم الدین آورده است که أفضل این است که یک ختم به شب بنماید و یک ختم به روز، ختم روز در روز دوشنبه در دو رکعت نماز فرض صبح قرار بدهد و ختم شب در شب جمعه در دو رکعت نماز فرض مغرب قرار بدهد تا دو ختم را در آغاز و آخر شب و آخر شب و اول روز قرار دهد. و ابن أبی داود از عمرو بن مرة تابعی جلیل سروایت نموده است که گفت: «كَانُوا يُحِبُّونَ أَنْ يُخْتَمَ الْقُرْآنُ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ أَوْ مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ». «سلف دوست میداشتند که ختم قرآن در اول روز یا اول شب باشد». و ابن ابی داود از طلحه بن مصرف تابعی جلیل روایت نمود که طلحه گفت: کسی که قرآن را ختم کرد در هر ساعتی از روز، ملائکه درود بر او میفرستند تا اول شب، و در هر ساعتی از شب که ختم قرآن نمود ملائکه درود بر او میفرستند تا اول روز. و از مجاهد نیز مانند همین روایت شده است.
«وَرَوَيْنَا فِى مسند الإمام الـمجمع على حفظه وجلالته وإتقانه وبراعته أبي محمد الدارمى /عَنْ سعد بن أبِى وقاصس قال: إذا وافق ختم القرآن أول الليل صلت عليه الـملائكة حتى يصبح وإن وافق ختم القرآن آخر الليل صلت عليه الـملائكة حتى يمسى. قال الدارمي: هذا حَسَنٌ عَنْ سعد. یعنی سعد بن أبی وقاص فرمود: اگر ختم قرآن موافق بود با اول شب ملائکه بر او درود میفرستند تا اول روز، و اگر ختم قرآن موافق بود با آخر شب ملائکه بر او درود میفرستند تا اول شب بعد. دارمی گفت: این گفتار از سعد خوب است.
(فصل) فصلی است در بیان وقتهای برگزیده برای خواندن قرآن.
بدان که بهترین قراءت قرآن قراءتی است که در نماز باشد و مذهب امام شافعی و افرادی دیگر از علما رحمهم الله تعالی این است که قیام نماز را طولانیکردن به قراءت قرآن بهتر است از طولانیکردن سجود و غیر آن. و اما قراءت قرآن در غیر نماز، پس بهترین آن قراءت قرآن در شب است و نیمهی آخری شب برای قراءت قرآن بهتر است از نیمهی اول شب. و محبوب است قراءت قرآن میان مغرب و عشاء. و اما خواندن قرآن در روز، پس بهترین وقت آن بعد از نماز صبح است، و هیچ وقت قراءت قرآن مکروه نیست، حتی در اوقات مکروهبودن نماز نیز قراءت قرآن کراهتی ندارد. و اما آنچه ابن دبی داود/روایات نموده است از معاذ بن رفاعة/که مشایخ قراءت قرآن بعد از عصر را مکروه میدانستهاند و میگفتهاند: قراءت بعد از عصر قراءت یهود است، گفتاری است غیر مقبول و بیپایه که اصلی ندارد، و از بین روزها روزهای جمعه و دوشنبه و پنجشنبه و روز عرفه از اوقات برگزیده محسوب میشود، و روزهای دهگانهای اول ذیحجه و ده روز اخیر ماه مبارک رمضان از اوقات برگزیده برای قراءت قرآن است، و از بین ماهها ماه مبارک رمضان ماه برگزیده برای قراءت قرآن است.
(فصل) فصلی است در بیان آداب ختم قرآن و آنچه تعلق به آن دارد.
پیش از این گفتیم کسی که به تنهایی قرآن را میخواند بهتر است که ختم او در نماز باشد. اما کسی که ختم قرآن را در غیر نماز مینماید و جماعتی که جمع میشوند برای ختم قرآن، مستحب است که ختمکردنشان در اول روز یا اول شب باشد، چنانکه پیش از این گذشت. و مستحب است که روز ختم قرآن روزه باشد، مگر در صورتی که روز ختم قرآن شرعاً روزه رفتن در آن ممنوع باشد، مثل روز عید و ایام التشریق. و به ثبوت رسیده است از طلحه بن مصرف و المسیب بن رافع و حبیب بن ابی ثابت که هرسه از تابعین و از اهل کوفه بوده اند رحمهم الله اجمعین که روزی که میخواستند در آن روز ختم قرآن نمایند آن روز را روزه میگرفتند. و مستحب است حاضرشدن در مجلس ختم قرآن برای کسی که قرآن میخواند و برای کسی که قراءت قرآن نمیتواند: «فقد رَوَيْنَا فِي الصحيحين أن رسول الله جأمرَ الحُيَّض بالخروجِ يومَ العيدِ فيشهدْنَ الخيرَ ودعوةَ الـمسلمين» «رسول الله صدستور فرمود به بیرونرفتن زنان قاعده از خانه و رفتن به مصلی برای مشاهدهی نماز عید و شنیدن دعای خیر مسلمانان، با این که زنان قاعده نماز نمیخوانند، اما در محل نماز و دعای مسلمین شرکت میکنند تا برکت آن به ایشان هم برسد».
«وَرَوَيْنَا فِي مسند الدارمي عَنْ ابن عباس ب أنَّهُ كان يجعل رجلاً يراقب رجلاً يقرأ القرآن فإذا أراد أن يختمَ أعلمَ ابن عباس بفيشهد ذلك». «عبدالله بن عباس بوقتی میدانست که کسی نزدیک به ختمکردن قرآن است، شخصی را میگماشت تا او را زیر نظر بگیرد تا هروقت دید نزدیک به ختم قرآن رسیده است ابن عباس را خبر کند و در مجلس ختم قرآن و دعای آن شرکت میکرد».
«وروي ابن أبي داود بإسنادين صحيحين عَنْ قتاده التابعي الجليل الإمام صاحب أنس سكان أنس بن مالك سإذا ختم القرآن جمع أهله ودعا». «انس بن مالک سوقتی که قرآن را ختم میکرد اهل و بستگان خود را جمع میکرد و دعا مینمود برای سلامتی و سعادت خود و بستگان و عموم مسلمانان».
«وروي بأسانيد صحيحة عَنْ الحكم بن عُتَيْبة التابعيّ الجليل الإمام قالَ أرسل إليّ مجاه وعبدة بن أبِي لُبابة فقالا: إنّا أرسلنا إليك لأنّا أردنا أن نختم القرآن والدعاء يستجاب عند ختم القرآن». «حکم بن عتیبه تابعی جلیل میگوید که مجاهد و عبدة بن أبی لبابه کسی را فرستادند نزد من تا پیش ایشان بروم، وقتی که رفتم نزد ایشان فرمودند ما تو را دعوت کردیم که نزد ما بیایی برای این که میخواهیم ختم قرآن نماییم و دعا موقع ختم قرآن مستجاب است»، یعنی تا از این ختم و دعا نصیبی ببری.
«وفِي بعض رواياتة الصحيحة: وأنَّهُ كان يقال: إنّ الرحمة تنزل عند خاتمة القرآن» رحمت نازل میشود موقع ختم قرآن.
«وروى بإسناده الصَحِيْحِ عَنْ مجاهد قال: كانوا يجتمعون عند ختم القرآن يقولون تنزل الرحمة» «سلف موقع ختم قرآن اجتماع مینمودند و میگفتند موقع ختم قرآن رحمت خدا نازل میشود».
(فصل) و دعا نزد ختم قرآن مستحب است، استحباب متأکد و شدید، به دلیل آنچه یاد کردیم از احادیث و آثار.
«وَرَوَيْنَا فِي مسند الدارمي عَنْ حميد الأعرج /قال: من قرأَ القرآنَ ثمَّ عادَ أَمَّنَ على دعائه أربعةُ الآف مَلَك» «کسی که قرآن خواند و بعد از خواندن قرآن دعا کرد چهار هزار فرشته بر دعای او آمین میگویند». و شایسته است که در دعا پافشاری نماید و به آن ادامه دهد و دعایی که میکند راجع به کارهای مهم و با کلمههای پرمغز باشد. و بیشتر آن در امور آخرت و امور مسلمین و صلاح رهبران مسلمین و ولات امورشان و توفیق مسلمین در طاعت خدا و نگهداریشان از نافرمانی خدا و در بارهی همدستیشان در نکوکاری و تقوی و ایستادن به اجرای حق و وحدت کلمه و پیروزیشان بر دشمنان دین و همهی مخالفین باشد. امام نووی در کتاب «آداب القُرّاء» دعاهای مختصر و جامع مقاصد خیر آورده است تا کسی که بخواهد از آن کتاب بگیرد. و مستحب است وقتی که ختمی را به آخر رسانید شروع به قراءت قرآن برای ختم دیگر نماید. سلف صالح همین روش را دوست میداشته اند که ختم قرآن متصل به هم باشد. و دلیلشان حدیث انسساست: «أنّ رسولَ الله جقال: خَيْرُ الأَعْمالِ الْحَلُّ والرِّحْلَةُ، قِيْلَ وما هُمَا؟ قالَ افْتِتَاحُ الْقُرآنِ وخَتْمُهُ». «رسول الله صفرمود: بهترین اعمال ختم قرآن و شروع مجدد برای قراءت قرآن و ختم دیگر است».
(فصل) راجع به کسی که به خواب رفت و حزب قراءت و کار همیشگی خود را در قراءت و ذکر در شب از دست داد:
«وَرَوَيْنَا فِي صَحِيْحِ مُسْلِمٍ عَنْ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِسقالَ: قالَ رسولُ اللهج: مَنْ نَامَ عَنْ حِزْبِهِ أَوْ عَنْ شَىْءٍ مِنْهُ فَقَرَأَهُ فِيمَا بَيْنَ صَلاَةِ الْفَجْرِ وَصَلاَةِ الظُّهْرِ كُتِبَ لَهُ كَأَنَّمَا قَرَأَهُ مِنَ اللَّيْلِ». «رسول الله صفرمود: کسی که به خواب رفت از حزب یا از بعضی از آن در شب و آن را میان نماز صبح و نماز ظهر خواند ثواب آن برای او نوشته میشود، چنانکه آن را در شب خوانده باشد».
(فصل) در امر به تعهد قرآن و ادای قراءت آن و پرهیزکردن از این که به سبب نخواندن قرآن آنچه از حفظ دارد و می داند فراموش کند.
«وَرَوَيْنَا فِي صَحِيْحِ البُخارِي عَنْ أبِي موسي الأشعري سعَنِ النَّبِيّ جقالَ: تَعَاهَدُوا هَذَا الْقُرْآنَ فَوَالَّذِى نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَهُوَ أَشَدُّ تَفَلُّتًا مِنَ الإِبِلِ فِى عُقُلِهَا». «رسول الله صفرمود: «این قرآن را مورد تعاهد و مواظبت بر قراءت آن قرار دهید، قسم به خدایی که جان محمد در دست اوست، قرآن فراموشکردن و از دستدادن آن آسان است، و حفظ آن از فراموشی سختتر است از حفظ شتر در پای بندش». کسانی که قرآن حفظ کرده و از بر دارند میدانند که اگر مدت اندکی بگذرد و تلاوت نکنند به حفظشان لطمه میخورد. بنابراین، مداومت بر قراءت قرآن ضرورت دارد.
«وَرَوَيْنَا فِي صحيحيهما عَنْ ابن عمر بأنّ رسولَ الله جقالَ: إِنَّمَا مَثَلُ صَاحِبِ الْقُرْآنِ كَمَثَلِ صَاحِبِ الإِبِلِ الْمُعَقَّلَةِ إِنْ عَاهَدَ عَلَيْهَا أَمْسَكَهَا وَإِنْ أَطْلَقَهَا ذَهَبَتْ». «رسول الله صفرمود: مثال کسی که قرآن از بر دارد، مثال شترهایی است که پایبند بر پاهای آنهاست، اگر صاحبان شترها مواظبت برآنها کردند و در عقال و پایبند نگاهشان داشتند، شترهای خود را حفظ میکنند و چنانچه شتران را بدون پایبند به حال خود رها کردند از دست میروند». همچنان حافظان قرآن، اگر همیشه قرآن بخوانند حفظ قرآن در ذهنشان میماند، اگر از خواندن قرآن غفلت کردند قرآن از ذهنشان بیرن میرود.
«وَرَوَيْنَا فِي كتابِ أبِي داود والترمذي عَنْ أنسس قالَ: قالَ رسولُ الله ج: عُرِضَتْ عَلَىَّ أُجُورُ أُمَّتِى حَتَّى الْقَذَاةُ يُخْرِجُهَا الرَّجُلُ مِنَ الْمَسْجِدِ وَعُرِضَتْ عَلَىَّ ذُنُوبُ أُمَّتِى فَلَمْ أَرَ ذَنْبًا أَعْظَمَ مِنْ سُورَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ أَوْ آيَةٍ أُوتِيَهَا رَجُلٌ ثُمَّ نَسِيَهَا!. تكلم الترمذي فيه». «رسول الله صفرمود: نشان من داده شد ثوابهایی که به امتم میرسد، حتی خار و خاشاکی که شخص از مسجد بیرون میبرد تا به کسی آزاری نرسد و نشان من داده شد گناهان امتم، ندیدم گناهی بزرگتر از گناه کسی که سورهای از قرآن به او داده شده و فراموش کرد».
«وَرَوَيْنَا فِي سُنَنِ أبِي داوُدَ ومسند الدارمي عَنْ سعد بن عبادة سعَنْ النَّبِيِّ جقالَ: مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ ثُمَّ نَسِيَهُ لَقَي الله تعالى يَومَ القِيَامَةِ أجْذَمَ». «رسول الله صفرمود: کسی که قرآن آموخت پس از آن قرآن خواندن را فراموش کرد، روز قیامت که خدا را ملاقات میکند، به صورت شخص مجذوم است که شکل او را قبیح نموده است».
(فصل) در بیان مسایل و آدابی که شایستهی قاری قرآن است به آنها توجه کند.
و این مسایل و آداب خیلی بسیار است، و در این جا قسمتی از آنها را یاد مینماییم و دلایل آنها را نمیآوریم، برای این که مشهور است و نیازی به آوردن دلایل آنها نیست، و آوردن آن دلایل باعث طولانیشدن و ملال و خستگی است. نخستین چیزی که قاری قرآن به آن امر میشود اخلاص و یکرنگی است که قاری باید قصدش از قراءت قرآن به دستآوردن رضای خدا باشد و هیچ قصد دیگری نداشته باشد. بنابراین، قاری باید ادب در برابر قرآن داشته باشد و با حضور قلب بخواند و به دل آورد که قصدش مناجات با پروردگار است، و قرآن که میخواند طوری بخواند که گویا خدا را میبیند، اگر او خدا را نبیند بداند که خدا او را میبیند.
(فصل) و شایسته است برای کسی که میخواهد قرآن را بخواند این که دهان و دندان را تمیز نگه دارد، و مسواک بهتر است از چوب اراک و خوشبو باشد، و مسواکزدن به چیزهای دیگری که دهان و دندان را پاکیزه کند نیز جایز است، و شستن دهان و دندان به انگشت در آن سه قول است: مشهورترین اقوال به انگشت اگرچه خشن باشد کفایت نمیکند. قول دوم کفایت میکند. قول سوم چیز دیگر نیست انگشت خشن و زبر کفایت میکند، و اگر وسیلهی دیگری هست انگشت کفایت نمیکند، و مسواکزدن به پهنای دندان و ابتداء از طرف راست دهان باشد، و با مسواکزدن نیت نماید که ادای سنت مینماید. بعضی از علما گفته اند: موقع مسواکزدن بگوید: اللّهُمَّ بارِكْ لِي فِيْهِ يا أرْحَمَ الرّاحِمِيْنَ. و مسواک میزند به ظاهر دندانها و باطن دندانها و بر زبان و سقف حلق به نرمی، اگر دهان به خون پلید شد قراءت قرآن در این حالت مکروه است، اما آیا حرام است با دهان نجس قرآن خواند یا نه؟ قول اصح این است که مکروه است و حرام نیست و این کراهت تحریمی است، اجتناب آن اولی میباشد، و این مبحث توضیحی دارد که در فصلهای اول این کتاب یاد شد و نیاز به تکرار آن نیست. والله أعلم.
(فصل) شایسته است که قاری قرآن را به تدبر و فهمکردن و حضور قلب و خشوع بخواند که مقصود از قراءت همین است و انشراح صدر به آن حاصل میشود و دل به آن روشن میگردد. و دلایل خواندن با تدبر و فهم و با حال خشوع بیشتر از آن است که به شمار آید و مشهورتر از آن است که یاد شود. و گروهی از سلف در خواندن یک آیه شب را به صبح میآوردند. و گروهی موقع شنیدن آیهای طوری در آنان تأثیر کرد که فریاد برآوردند و مردند. و گروهی از تاثیر آیاتی جان سپردند، برای این که با حضور قلب و فهم و خشوع میخواندند. و مستحب است گریستن موقع تلاوت قرآن و اگر نتواند بگرید، خود را گریان نشان دهد. برای این که گریستن موقع تلاوت قرآن شعار عباد الله الصالحین است. چنانکه خدای متعال فرمود:
﴿وَيَخِرُّونَ لِلۡأَذۡقَانِ يَبۡكُونَ وَيَزِيدُهُمۡ خُشُوعٗا۩ ١٠٩﴾[الإسراء: ۱۰۹]. «و میافتند بر روی برای سجود در حالی که گریانند و گریستن بر خشوعشان میافزاید». امام نووی /در کتاب «التبیان فی آداب حملة القرآن» بسیاری از آثار صالحان را یاد نموده است.
«قالَ السيد الجليل صاحب الكرامات والـمعارف والـمواهب، إبراهيم الخواصس: دواء القلب خمسة أشياء: قراءة القرآن بالتدبّر. خلاء البطن وقيام الليل والتضرّع عند السحر ومجالسة الصالحين». «آقای با شکوه و بزرگوار، صاحب کرامات و مراتب خداشناسی و مواهب الهی، ابراهیم خواص سفرمود: دوای دل در پنج چیز است: خواندن قرآن از روی فهم و تدبر و خالیبودن شکم و شبخیزی و نماز تهجدخواندن و تضرع و گریه و زاری در وقت سحر و همنشینی با صالحان».
قرآن وقتی سودمند است که قاری بداند کلام کیست و مقصود او چیست. و آن کسی که قرآن کلام اوست آفریدگار همه و دانا به نهان و آشکار همه و مالک زندگی و مرگ همه و سرنوشت همه در دست اوست. این قرآن که پیام سعادت دو جهان است بر بنده و پیغمبر خاتمش نازل فرمود تا روح پیروان قرآن را به تلاوت آن شاد فرماید و دلهای قرآنخوانان را به نور قرآن روشن گرداند و سراپای وجودشان به محبت خدا و رسول خداصمنور گرداند. برای چنین فهمی شکم خالی لازم است تا بتواند ساعتها در قیام و قعود و رکوع و سجود روان خود را بر استقامت استوار سازد. به قول سعدی:
اندرون از طعام خالی دار
تا در آن نور معرفت بینی
تو کجا نور معرفت توانی دید
که پری از طعام تا بینی
و توانایی بر گرسنگی و شکم خالی کسانی دارند که سحرگاه در نماز تهجد به راز و نیاز با پروردگار مشغولند.
شب مردان خدا روز جهان افروز است
صالحان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
(فصل) خواندن قرآن از رو بهتر از خواندن از حفظ است: برای این که دستها قرآن را حمل مینماید و چشمها حروف قرآن را میبیند علمای ما چنین فرموده اند، و لیکن باید دانست که اگر با از برخواندن دل در آن بیشتر حاضر میشود و فهم و تدبر قراءت بیشتر به دست میآید از برخواندن بهتر است، اما اگر از برخواندن و از روخواندن یکسان باشند، از روخواندن بهتر است، و هرچه بیشتر اعضای بدن در طاعت به کار آید، بهتر است. وقتی که انسان به نماز میایستد پاها در طاعت هستند، برای این که بدن را حمل کرده اند. دستها در طاعت هستند، برای این که برای تکبیرة الإحرام بالا رفته اند و یا بر سینه برهم نهاده شده اند. چشمها در طاعت هستند که به سجدهگاه مینگرند. دل در طاعت است که آماده خشوع شده است. اگر نیت را به زبان بیاورد، زبان به گفتن و گوش به شنیدن در طاعت حاضر میشوند. بعضی از روی بیدانشی میگویند: نیت نمیخواهد. اولاً حدیث متفق علی صحته و قریب به تواتر: «إِنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ». است که میرساند هیچ عملی بدون نیت صحیح نیست. دیگر این که موقع نیت دل حاضر میشود و استحضار عظمت خدای تعالی به بار میآورد. و نیت است که عمل را خالص میسازد. و نیت است که مراتب عبادت را از هم جدا میسازد و نیت فرض و نیت سنت و نیت ادا و نیت قضا و نیت منفرد و نیت با جماعت همه به نیت حاصل میشود. اما تکبیرگفتن بدون نیت نه اخلاصی به همراه میآورد نه استحضار عظمت خدا فراهم میشود، نه شرمساری از تقصیر در طاعت به یاد میآید. بیچاره مردمی که به سبب بیسوادی از بسیاری از مزایا محروم میگردند.
(فصل) روایات بسیاری آمده است در فضیلت بلندکردن آواز به قراءت قرآن. و روایات بسیاری آمده است به فضیلت آهستهکردن آواز به قراءت قرآن. علما گفته اند راه جمع میان این دو گفتار این است که آهستهخواندن دورتر است از ریا. بنابراین کسی که از ریا میترسد، آهستهخواندن برای او بهتر است. و کسی که نمیترسد و میداند که در عملش ریا داخل نمیشود به آواز بلندخواندن برای او بهتر است، به شرط این که بلندخواندنش مایهی تشویش نمازگزاری نشود و شخصی را که به خواب است ناآرام نکند. کودکی که در گهواره است بیدار نسازد. بیماری که استراحت نموده راحتش را از بین نبرد. اگر هیچ یک از این مسایل نیست با آواز بلندخواندن قرآن بهتر است، برای این که دیگری میشنود و از قراءت او استفاده میکند. دل قاری را بیدار میسازد و فکرش را جمع میکند. خواب از چشم بیرون میکند و نشاط را میافزاید و دیگری که غافل است به قراءت تشویق مینماید، و هرگاه یکی از این مقاصد باشد خواندن قرآن با آواز بلند بهتر است. و مقصود از آواز بلند آواز به حسب عرف است نه این که مانند مؤذن صدا را بلند کند.
(فصل) و مستحب است قرآن را با آواز خوشخواندن و آواز را به قراءت قرآن زیبانمودن به شرط این که به صورت نغمهخوانی نباشد و زیاد و کمکردن حرفی به بار نیاورد. اما قراءت قرآن به صورت آوازخوانی و کشیدن زیاد حرف و تمطیط و تردید بسیار و به حد افراط حرام است، و در صورتی که به حد افراط نباشد حرام نیست. آواز خوش نعمتی بزرگ است، روح را تغذیه مینماید و شوق عمل به قرآن را در دلها زنده میگرداند. اما آواز ناخوش به قول سعدی /:
گر تو قرآن بدین نمط خوانی
ببری رونق مسلمانی
(فصل) و مستحب است برای قاری قرآن که ارتباط آیات قرآن را از هم قطع نکند، ابتدا قراءت به آیهای نماید که در آغاز مقصد قرار دارد و پایان قراءت و محل وقف قراءت را در محلی از آیات قرار دهد که با آیات بعدی مرتبط نباشد، و هیچ وقت خود را مقید به اول جزء یا اول حزب ننماید، برای این که چه بسیار آیهی اول جزء مربوط به آیههای قبلی است، و ابتدا با آن مطالب آیات را از هم قطع مینماید، و قرآن را به سی جزء تقسیم کردهاند تا کسی که میخواهد ماهی یک ختم نماید هرروز یک جزء بخواند، اما آیههای قبل از آن که مربوط به آن است ترک ننماید، و قرآن را به شصت حزب تقسیم کرده اند تا کسی که میخواهد در دو ماه یک ختم قرآن نماید هرروز یک حزب بخواند، اما آیههای قبلی که مربوط به اول حزب است فراموش نکند، و قرآن را به هفت منزل تقسیم کرده اند تا کسی که میخواهد قرآن را در یک هفته ختم نماید هرروز یک منزل بخواند. و هر جزء به چندین رکوع قسمت کرده اند تا در نماز تراویح در هر رکعتی یک رکوع بخواند، و بازهم باید ارتباط آیات را فراموش نکند. و تقسیم به رکوع برای حفظ قرآن است که اگر کسی هرروز یک رکوع حفظ نماید در دو سال قرآن را حفظ میکند.
الحاصل، همیشه رعایت معانی آیات و ارتباط جملهها را حفظ نماید و غِرّه نشود که مردم چه میکنند. به قول فضیل بن عیاض /: «اُسْلُكْ طريقَ الهُدي ولا يَضُرُّكَ قلّةُ السالكين. ولا تَسلُكْ طريقَ الغَواءِ ولا يَغُرُّكَ كَثْرةُ الهالكين» «راه راست بگیر و زیانی نمیبینی از اندکی راست و روان و بپرهیز از راه گمراهی و تو را نفریبد بسیاری هلاکشوندگان». روی این اصل علما گفته اند: خواندن یک سورهی کامل بهتر است از برابر آن خواندن از سورهی بزرگتر، برای این که ارتباط آیات به همدیگر بر بسیاری از مردم پنهان میماند.
(فصل) از جمله بدعتهای زشت است عمل بعضی از ائمهی مساجد که در نماز تراویح سورهی انعام را به تمامی در رکعت آخری میخوانده اند، به این ادعا که سورهی انعام از اول تا به آخر همراه هم نازل شده است، و در این عمل چند منکر است: یکی عقیده به سنتبودن آن. دوم تطویل رکعت دوم بر رکعت اولی. سوم طولانیکردن آن رکعت بر نمازگزاران. چهارم به سرعتخواندن و حق آیات را به جاینیاوردن که هرکدام بدعتی است.
(فصل) درست است گفتن سورهی بقره. سورهی آل عمران. سورهی نساء. سورهی عنکبوت و همچنین باقی سورهها و همین معتمد است، و بعضی از سلف میگفتهاند: «السورةُ التى تُذْكَرُ فيها البقرةُ. السورة التى تذكر فيها النساء» و این قول غیر معتمد است، برای این که قول اولی قول جماهیر علمای مسلمین است از سَلَف و خَلَف. احادیثی که در این خصوص از رسول الله صآمده است بیش از آن است که شمرده شود، و همچنین درست است گفتن این که این قراءت ابی عمرو است. این قراءت ابن کثیر است. این قراءت عاصم است، چنانکه عمل سلف و خلق برآن است بدون انکار آن. و از ابراهیم نخعی /آمده است: «کانوا یکرهون سنة فلان وقراءة فلان». اما مورد اعماد نیست، و صحیح همان گفتار جمهور علما بر جواز آن است.
(فصل) بدان که همهی آداب قراءت و قاری را نمیتوان در کمتر از چندین جلد آورد، و لیکن قصد ما اشاره بر بعضی از مقاصد پراهمیت آنهاست که در این فصلها مختصر بیان نمودیم. و در فصلهایی که در اول کتاب گذشت از آداب ذاکر و قاری و در اذکار نماز جملههایی از آداب متعلق به قراءت قرآن یاد شد، و برای اطلاع بیشتر ارجاع نمودیم به کتاب «التبیان فی آداب حلمة القرآن» کسی که معلوماتی بیشتر در این زمینه بخواهد به آن کتاب مراجعه نماید. و بالله توفیق وهو حسبی ونعم الوکیل: توفیق از خداست و او ست که کفایتکننده من است و خدای ﻷچه خوب کفایتکننده و نگهدارنده است.
(فصل) مکروه است که بگوید: نَسِيْتُ آيةَ كذا: فراموش كردم فلان آيه را، بلكه بگوید: «اُنْسِيْتُ آية كذا. أو كُنْتُ أسْقَطْتُ آية كذا». به فراموشی افتاده بودم از فلان آیه، یا فلان آیه را انداخته بودم.
«وَرَوَيْنَا فِي صحيحي البُخارِي ومسلم عَنْ أبن مسعودسقال: قالَ رسولُ اللهج: لا يَقُولُ أحَدُكُمْ نَسِيتُ آيَةَ كَذَا وَكَذَا بَلْ هُوَ أُنْسِيَ». «نباید یکی از شما بگوید فراموش کردم آیهی فلانی را، بلکه به فراموشی انداخته شده است از فلان آیه».
وفِي رواية فِي الصحيحين أيضاً: «بِئْسَمَا لأَحَدِهِمْ يَقُولُ نَسِيتُ آيَةَ كَيْتَ وَكَيْتَ بَلْ هُوَ نُسِّىَ».«چه بد چیزی است که یکی از ایشان بگوید: فلان آیه را فراموش کردم، بلکه او به فراموشی انداخته شده است».
«وَرَوَيْنَا فِي صحيحيهما عَنْ عائشة بأنّ النَّبِيَّج سَمِعَ رَجُلاً يقرأُ فقالَ: رَحِمَهُ اللَّهُ لَقَدْ أَذْكَرَنِى آيَةً كُنْتُ أسْقَطْتُها!. وفي رَوايةٍ فِي الصَحِيْحِ كُنْتُ أُنْسِيتُهَا». «رسول الله صشنید از مردی که قرآن میخواند. آنگاه فرمود: «خدا بیامرزد او را که به یاد من آورد آیهای را که آن را انداخته بودم». و در روایتی در صحیح: از آن به فراموشی افتاده بودم».
(فصل) بدان که قراءت قرآن مؤکدترین اذکار است، چنانکه پیش از این گفتیم. و بنابراین، شایسته است مداومت بر قراءت تا هیچ روز و شبی بدون قراءت قرآن نگذارند، و اصل قراءت حاصل میشود به خواندن اندکی از آیات قرآن.
«وقد رَوَيْنَا فِي كتاِب ابْنِ السُنِّي عَنْ أنس سأن رسول الله جقالَ: مَنْ قَرأ في يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ خَمْسِينَ آيَةً لَمْ يُكْتَبْ مِنَ الغافِلِينَ وَمَنْ قَرأ مِئَةَ آيَةٍ كُتِبَ مِنَ القانِتِينَ وَمَنْ قَرأ مِئتَيْ آيَةٍ لَمْ يُحاجهِ القُرآنُ يَوْمَ القِيامَةِ وَمَنْ قَرأ خَمْسَمِئَةٍ كُتِبَ لَهُ قِنْطارٌ مِنَ الأجْرِ». «رسول الله صفرمود: کسی که در روز و شبی پنجاه آیه از قرآن را بخواند او از غفلتزدگان نوشته نمیشود، و کسی که در روز و شبی یکصد آیه را بخواند او نوشته میشود از عبادتکاران، و کسی که دویست آیه را بخواند، قرآن در روز قیامت با او دشمنی نمیکند، و کسی که پانصد آیه را بخواند نوشته میشود برای او اجر بسیار». و در روایتی: «مَنْ قَرأ أَرْبَعِينَ آيَةً!. بَدَلَ خَمْسِيْنَ». «و کسی چهل آیه را خواند به جای پنجاه آیه». و در روایتی: «عِشْرِينَ». «کسی که بیست آیه را خواند از غفلتزدگان نوشته نمیشود». وفي رواية: «عَنْ أبي هريرة سقالَ: قالَ رسول الله ج: مَنْ قَرأ عَشْرَ آياتٍ لَمْ يُكْتَبْ مِنَ الغافِلِينَ». «رسول الله صفرمود: کسی که در روز و شبی ده آیه از قرآن را بخواند از غفلتزدگان نوشته نمیشود».
و در این باب احادیث بسیار آمده است، مانند همین احادیثی که روایت شد. و روایت احادیث بسیار داریم در بارهی کسی که یک سوره را در روز و شبی خواند، از آن جمله است کسی که سورهی یاسین را برای به دستآوردن رضای خدا در روز و شبی خواند گناهش آمرزیده میشود، و در روایتی کسی که سورهی دخان را در شبی بخواند، وقتی که صبح میشود گناهش آمرزیده شده است، و در روایتی از ابن مسعود ساست که گفت: «از رسول الله صشنیدم که میفرمود: «کسی که سورهی واقعه را در هر شب بخواند دچار فقر و تنگدستی نمیشود».
«وَعَنْ جابر س: كَانَ النَّبِيُّ جلاَ يَنَامُ، كُلَّ لَيْلَةٍ، حَتَّى يَقْرَأَ: ﴿الٓمٓ تَنزِيلُ﴾ و ﴿تَبَٰرَكَ ٱلَّذِي بِيَدِهِ ٱلۡمُلۡكُ﴾». «رسول الله صهیچ شبی نمیخوابید تا این که اول سورهی الم السجدة و سورهی ﴿تَبَٰرَكَ ٱلَّذِي بِيَدِهِ ٱلۡمُلۡكُ﴾را بخواند».
«وَعَنْ أبِي هُرَيْرَةَ سأنّ النَّبِيَّ جقالَ: مَنْ قَرَأ فِي لَيْلَة إذَا زُلْزِلَتِ الأرْضُ كانَتْ لَهُ كَعِدْلِ نِصْفِ القُرآن وَمَنْ قَرأ قُلْ يا أيُّها الكافِرُونَ كَانَتْ لَهُ كَعِدْل رُبْعِ القُرآنِ وَمَنْ قَرأ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ كانَتْ لَهُ كَعِدْلِ ثُلُثِ القُرآن». «رسول الله صفرمود: کسی که سورهی إذا زُلزِلَت را در شبی بخواند برای او برابر قراءت نصف قرآن ثواب است، و کسی که سورهی قل یا أیها الکافرون را بخواند برای او به قدر ثواب قراءت ربع قرآن ثواب نوشته میشود، و کسی که سورهی ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ﴾را در شبی بخواند به قدر خواندن ثلث قرآن ثواب دارد». و در روایتی دیگر کسی که آیة الکرسی و سورهی غافر (الـمؤمن) را بخواند در آن روز از هر بدی نگه داشته میشود، و احادیث در بارهی آنچه یاد کردیم بسیار است و اشاره به مقاصد آنها نمودیم. و خدای متعال داناتر است به آنچه صواب و درست است و برای اوست ستایشها و به فضل او حاصل میشود توفیق بر طاعت و دوری از معصیت.