ایمان به الله

فهرست کتاب

مقدمه

مقدمه

إن الحمد لله، نحمده ونستعینه ونستهدیه ونستغفره ونعوذ بالله من شرور أنفسنا ومن سیئات أعمالنا، من یهده الله فلا مضل له، ومن یضلل فلا هادی له وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریك له وأشهد أن محمداً عبده ورسوله.

﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ ١٠٢ [آل‌عمران: ١٠٢].

«ای مومنان! آن‌گونه که حقِّ تقوای الله است، تقوا پیشه کنید و بر اسلام استقامت ورزید تا در حالِ مسلمانی، از دنیا بروید‏».

﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا كَثِيرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِي تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا ١ [النساء: ١].

«‏ای مردم! تقوای پروردگارتان را پیشه نمایید؛ آن ذاتی که شما را از یک تَن آفرید و همسرش را از او خلق نمود و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکنده ساخت. و تقوای آن پروردگاری را در پیش بگیرید که به نام او از یک‌دیگر درخواست می‌کنید و از گسستن رابطه‌ی خویشاوندی پروا نمایید. همانا الله، مراقب و ناظر بر اعمال شماست».

﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدٗا ٧٠ يُصۡلِحۡ لَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۗ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا ٧١ [الاأحزاب: ۷۰-۷۱].

«ای مؤمنان! تقوای الله پیشه سازید و سخن استوار بگویید تا الله اعمالتان را برای شما اصلاح نماید و گناهانتان را بیامرزد و هرکس از الله و فرستاده‌اش اطاعت کند، به‌راستی به رستگاری بزرگی رسیده است».

یا رب لك الحمد حتی ترضی ولك الحمد إذا رضیت ولك الحمد بعد الرضی.

اما بعد:

این کتاب از آفریدگار بزرگ و روزی‌دهنده‌ی بزرگوار سخن می‌گوید؛ همان ذاتی که هر چه اراده کند، انجام می‌دهد و بسیار بزرگوار و بخشنده و گشایش‌‌گر و داناست. آن ذاتی که از لابه‌لای گردش در صفحات تاریخ و در ظهور و سقوط حکومت‌ها و گسترش و انحطاط تمدن‌ها، و در فراز و فرود دولت‌ها و جوامع انسانی، و در پدیده‌های عجیب و شگفت‌انگیز و نیز در این هستیِ پهناور و حرکت تاریخ، عظمت بی‌نظیر او را آشکارا دیده‌ام.

این کتاب، ثمره‌ی این گردش و بلکه یکی از نتایج آن است؛ در این ره‌گذر کسانی را دیدم که به خدای بزرگ ایمان آورده و‌‌‌ از پیامبر گرامی‌اش پیروی کرده‌اند؛ الله متعال نیز دل‌هایشان را هدایت کرده و بر ایمانشان افزوده است. این مؤمنان، پروردگارشان را شناخته‌ و دانسته‌اند که او توبه‌پذیر مهربان و صاحب لطف و بخشش بزرگ می‌باشد و عزتمند و فرزانه‌ای‌ست که ابراهیم را به چند صورت آزمایش کرد و ندای یونس را در تاریکی‌ها(ی شکم ماهی) اجابت نمود و دعای زکریا را قبول فرمود و در کهن‌سالی‌اش یحیی را به او عطا نمود؛ همان شخصیتی که به خواست الله، هدایت‌کننده و هدایت‌یافته و پرهیزکار بود و پروردگار از سوی خویش به او محبت و شایستگی بخشید.

الله؛ هموست که سختی و رنج را از ایوب برداشت؛ آهن را در کف داوود نرم کرد؛ باد را برای سلیمان مسخر ساخت؛ دریا را برای موسی شکافت؛ عیسی را به سوی خود بالا برد؛ هود را نجات داد و قومش را نابود کرد؛ صالح را از دست ستم‌گران رهانید و قومش را در خانه‌هایشان به هلاک رساند؛ آتش را برای ابراهیم خنک و بی‌آزار گردانید و در عوضِ اسماعیل، قربانی بزرگی فرستاد و عیسی و مادرش را نشانه‌ای برای جهانیان قرار داد.

الله؛ هموست که فرعون و قومش را در دریا غرق کرد و جسد فرعون را به‌عنوان نشانه و معجزه‌ای برای آیندگان سالم نگه داشت؛ قارون و کاشانه‌اش را در زمین فرو برد؛ یوسف را از تاریکی‌های چاه نجات داد و او را بر گنجینه‌های زمین حاکم کرد؛ نوح را بر کافران پیروز ساخت و او را با خانواده‌اش از اندوه بزرگ رهانید.

خداست که می‌خنداند و می‌گریاند؛ می‌میراند و زنده می‌کند؛ خوش‌بخت یا بدبخت می‌کند؛ به وجود می‌آورد و از بین می‌برد؛ یکی را بَر می‌کشد و آن دیگری را از بالا به زیر می‌آورد؛ عزت و ذلت در دست اوست. هموست که به هرکه بخواهد، می‌دهد و از هرکه بخواهد، باز می‌دارد.

هموست که نوح را هدایت، و پسرش را گم‌راه کرد؛ ابراهیم را برگزید و پدرش را رها نمود؛ لوط را نجات داد و همسرش را هلاک کرد؛ فرعون را هلاک و همسرش را هدایت نمود؛ محمد جرا برگزید و عمویش (ابولهب) را هلاک کرد؛ و نیز هموست که فرزندان سرسخت‌ترین دشمنانش هم‌چون خالد بن ولید و عکرمه بن ابی‌جهل را از یاری‌گران دعوتش قرار داد؛ این‌جاست که باید بگوییم: الله به تعداد مخلوقاتش، و به اندازه‌ای که رضایت او حاصل گردد و هم‌وزن عرش خویش و به‌اندازه‌ی جوهر مورد نیاز برای نوشتن کلماتش پاک و منزه است. [۱]

الله، ذاتی‌ست هم صاحب کمال و هم صاحب جمال؛ عنصر جمال در این هستی، مقصود است. جمال و زیبایی، مقصود است و کمال، نامحدود؛ پس رؤیت حقیقت جمال، تنها زمانی امکان‌پذیر است که دل با نورِ الله بنگرد؛ در نتیجه جوهر زیبا و شکوه بدیع اشیا برایش کشف می‌گردد و آن‌گاه که چشم و دیگر حواسش، چشم‌اندازهی زیبا یا چیزی تازه را حس کند، الله به یادش می‌آید و به رابطه‌ی میان آفریننده و آفریده و زیبایی و آفریننده‌ی آن و نیز رابطه‌ی نیکی و نیکی‌کننده، پی می‌برد و در پیِ این زیبایی، جمال و جلال و کمال الله دیده می‌شود. قرآن کریم نیز دل‌ها را بیدار می‌کند تا به دنبال موارد نیکی و جلوه‌های زیبایی و آیات جمال در این هستی بدیع باشند. ﴿ فَتَبَارَكَ ٱللَّهُ أَحۡسَنُ ٱلۡخَٰلِقِينَ ١٤ [المؤمنون: ۱۴]. «پس الله، بهترین سازنده، چه والا و بابرکت است». ﴿ ٱلَّذِيٓ أَحۡسَنَ كُلَّ شَيۡءٍ [السجدة: ۷]. «ذاتی که هر چیزی را به نیکوترین وجه آفریده است» و ‌﴿ أَفَلَمۡ يَنظُرُوٓاْ إِلَى ٱلسَّمَآءِ فَوۡقَهُمۡ كَيۡفَ بَنَيۡنَٰهَا وَزَيَّنَّٰهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٖ ٦ [ق: ۶]. «‏آیا به آسمان بالای سرشان نگاه نکرده‌اند که چگونه آن را بنا کرده‌ایم و چگونه آن را آراسته‌ایم و هیچ شکافی در آن نیست».

در عبارت ﴿ أَفَلَمۡ يَنظُرُوٓاْ دقت کنید؛ این عبارت، استفهام انکاری برای کسانی‌ست که چشم دارند، ولی با آن نمی‌بینند و دل‌ دارند، ولی درک نمی‌کنند و آن آفریده‌های‌ باشکوه و زیبایی‌های خیره‌کنند‌ای را که بر وجود پروردگار بندگان دلالت می‌کنند، نمی‌بینند؛ از همین روست که در قرآن کریم، بر تأمل یا نگریستن و اندیشیدن برای عبرت گرفتن و احساس جمال و زیبایی، تأکید فراوان شده است؛ همان‌گونه که الله متعال می‌فرماید:

﴿ أَوَلَمۡ يَنظُرُواْ فِي مَلَكُوتِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا خَلَقَ ٱللَّهُ مِن شَيۡءٖ [الأعراف:۱۸۵].

«آیا در قدرت و فرمانروایی پروردگار در آسمان‌ها و زمین و در انواع مخلوقاتی که الله آفریده است، نیندیشیده‌اند؟».

﴿ فَٱنظُرۡ إِلَىٰٓ ءَاثَٰرِ رَحۡمَتِ ٱللَّهِ كَيۡفَ يُحۡيِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَآۚ إِنَّ ذَٰلِكَ لَمُحۡيِ ٱلۡمَوۡتَىٰۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٥٠ [الروم: ۵۰].

«‏پس به آثار رحمت الله بنگر که چگونه زمین مرده را زنده ساخت. بی‌شک او، زنده‌کننده‌ی مردگان است؛ و او، بر همه چیز تواناست».

﴿ قُلۡ سِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ كَيۡفَ بَدَأَ ٱلۡخَلۡقَۚ ثُمَّ ٱللَّهُ يُنشِئُ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأٓخِرَةَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٢٠ [العنکبوت: ۲۰].

«‏بگو: در زمین بگردید و آن‌گاه بنگرید که چگونه آفرینش را آغاز کرد. و آن‌گاه الله، واپسین پیدایش (یعنی قیامت) را پدید می‌آورد. بی‌گمان الله بر هر کاری تواناست‏».

﴿ فَلۡيَنظُرِ ٱلۡإِنسَٰنُ إِلَىٰ طَعَامِهِۦٓ ٢٤ أَنَّا صَبَبۡنَا ٱلۡمَآءَ صَبّٗا ٢٥ ثُمَّ شَقَقۡنَا ٱلۡأَرۡضَ شَقّٗا ٢٦ فَأَنۢبَتۡنَا فِيهَا حَبّٗا ٢٧ وَعِنَبٗا وَقَضۡبٗا ٢٨ وَزَيۡتُونٗا وَنَخۡلٗا ٢٩ وَحَدَآئِقَ غُلۡبٗا ٣٠ وَفَٰكِهَةٗ وَأَبّٗا ٣١ مَّتَٰعٗا لَّكُمۡ وَلِأَنۡعَٰمِكُمۡ ٣٢ [عبس: ۲۴-۳۲].

«‏انسان به خوراکش بنگرد که ما از آسمان آب فراوان فرو ریختیم، سپس زمین را به‌خوبی شکافتیم؛ آن‌گاه در آن دانه رویاندیم. و (نیز) انگور و انواع سبزی و زیتون و درخت خرما (رویاندیم). و نیز باغ‌های پردرخت و انبوه و میوه و چراگاه تا مایه‌ی بهره‌مندی شما و چارپایانتان باشد».

﴿ قُلِ ٱنظُرُواْ مَاذَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ [یونس: ۱۰۱].

«بگو: بنگرید که در آسمان‌ها و زمین چیست؟».

کجاست چشم‌های بینا و دل‌های آگاه و ذهن‌های بیدار و سرشت‌های پاک و دست‌نخورده و عواطف زنده و احساسات باریک‌بین؟! یا الله! این هستی چه‌قدر شگفت‌انگیز و این عالم چه همه زیباست! هرکه در نظام هستی بیندیشد، از جمال و نظم شگفت‌انگیز و بی‌نهایت کامل آفریدگان الهی در شگفت می‌ماند؛ از شب و روز زیبایش، صبح‌گاهان و شام‌گاهانش، زمین و آسمانش، خورشید و ماهش، گرمی و سردی‌اش، ابری بودن و صاف بودن آسمانش، سبز و خشکش، کوه‌ها و تپه‌‌هایش. پستی‌ها و بلندی‌ها‌یش، خشکی و دریایش، همه‌اش زیبا؛ همه‌اش تازه؛ همه‌اش محکم و استوار؛ و همه‌اش هماهنگ، منظم و متناسب است. هر چیزی به اندازه‌ی مشخص خود می‌باشد و هر چیزی از یک ذره‏ی کوچک گرفته تا بزرگ‌ترین اشیاء، از یک هسته گرفته تا بزرگ‌ترین آفریده‌ها، محکم و استوار و از روی برنامه و نظم مشخصی‌ست.

به انسان و شگفتی خلقتش و اختلاف نژادها و تعدد زبان‌ها و تنوع لهجه‏هایش نگاه کنید که اللهچه‌سان آن‌ها را نیکو آفریده است؛ می‌بینید که از جمله‌ی آفریده‏های زیبا و نیکوی الاهی، انسان است: ﴿ وَصَوَّرَكُمۡ فَأَحۡسَنَ صُوَرَكُمۡۖ وَإِلَيۡهِ ٱلۡمَصِيرُ ٣ [التغابن: ۳]. «و به شما شکل و پیکر بخشید و پیکر و هیأت شما را خوب آراست؛ و بازگشت به سوی اوست». ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ ٱلۡكَرِيمِ ٦ ٱلَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّىٰكَ فَعَدَلَكَ ٧ فِيٓ أَيِّ صُورَةٖ مَّا شَآءَ رَكَّبَكَ ٨ [الانفطار: ۶-۸]. «ای انسان! چه چیزی تو را نسبت به پروردگار بزرگوارت فریفته است؟ همان ذاتی که تو را آفرید و اندامَت را درست و هماهنگ ساخت؛ و تو را در هر نقش و صورتی که خواست، ترکیب کرد». ﴿ لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِيٓ أَحۡسَنِ تَقۡوِيمٖ ٤ [التین: ۴]. «ما، انسان را در بهترین شکل آفریدیم».

به آسمان و شکوه آن، و ستارگان و دل‌ربایی آن‌ها، و به خورشید و زیبایی آن، و به سیاره‏های شگفت‌انگیز و به ماه و روشنایی آن و نیز به فضا و گستره‌ی آن نگاه کنید؛ در شب‌های تاریک به آسمان بنگرید که ستارگان در هر سوی آن، سوسو می‌زنند.

به زمین بنگرید که چه‌سان الله آن را گسترانیده و آب و سبزه‌‏زار از آن بیرون آورده است! به کوه‏ها نگاه کنید که چگونه آن‌ها را محکم و استوار ساخته است! به این دریاها، این رودخانه‏ها، این شب و این صبح، این روشنایی و این سایه‌‏ها، این ابرها و به این هماهنگی و نظم شگفت‌انگیز در تمام هستی، و به این گل و شکوفه، این میوه‌‏ی رسیده، این شیر گوارا، این شربت خوش‌گوار، این درختان خرما و به این زنبور عسل و این مورچه نگاه کنید؛ به این حشرات کوچک بنگرید که چگونه الله متعال به آن‌ها پا و شاخک‌ها و حس‌گرهایی داده است تا به وسیله‌‏ی این‌ها مسیر خود را بیابند و در دنیای خود به‌خوبی زندگی کنند؛ به این ماهی‌‏ها، به پرندگان نغمه‌خوان و این بلبل خوش‌آواز، به این خزندگان و جانوران گوناگون بنگرید که سراسر وجودشان، جمالی پایان‌ناپذیر و زیبایی بی‏پایانی‌ست که پیوسته چشم‌ها را می‌نوازد: [۲]

﴿ فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ حِينَ تُمۡسُونَ وَحِينَ تُصۡبِحُونَ ١٧ وَلَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَعَشِيّٗا وَحِينَ تُظۡهِرُونَ ١٨ يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ وَيُحۡيِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَاۚ وَكَذَٰلِكَ تُخۡرَجُونَ ١٩ [الروم: ۱۷-۱۹].

«‏پس الله را به پاکی یاد نمایید، آن‌گاه که شب را آغاز می‌کنید و آن‌گاه که شب را به صبح می‌رسانید. و حمد و ستایش در آسمان‌ها و زمین و نیز در پایان روز و آن‌گاه که به نیم‌روز می‌رسید، از آنِ اوست. زنده را از مرده و مرده را از زنده پدید می‌آورد و زمین مرده را زنده می‌سازد. و بدین‌سان (از قبرها) بیرون آورده می‌شوید».

الله سبحان، یگانه معبود برحقی‌ست که همتا و شریکی ندارد؛ نه در ذات خود و نه در صفات و افعالش. هر نوآوری و هماهنگی و نظمی که در نظام هستی‌ست، نشان‌گر این است که پدیدآورنده و تدبیر‌کننده‏ی آن، یکتا و یگانه است و اگر بیش از یک تدبیر‌کننده یا بیش از یک نظم‌دهنده وجود داشت، به‌قطع نظام هستی و قوانین آن به هم می‏ریخت:

﴿ لَوۡ كَانَ فِيهِمَآ ءَالِهَةٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَاۚ فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا يَصِفُونَ ٢٢ [الأنبیاء: ۲۲].

«‏اگر در آسمان و زمین معبودانی جز الله وجود داشتند، بی‌گمان آسمان و زمین تباه می‌شدند. الله، پروردگار عرش، پاک و فراتر از ویژگی‌هایی‌ست که (مشرکان و منحرفان) می‌گویند».

توحید و یکتاپرستی، تنها این نیست که بنده اقرار کند که آفریننده‏ای جز الله نیست و او، پروردگار و مالک هر چیزی‌ست؛ بلکه بت‏پرستان نیز با این‌که مشرک بودند، به این امر اقرار می‏کردند. توحید در‌بردارنده‏ی مسایل فراوانی از جمله محبت الله و خضوع و خاکساری و کُرنش و فروتنی در برابر الله و فرمان‌برداری بی‏چون و چرا از اوامر او، و نیز خالص گردانیدن عبادت برای الله و روی آوردن به سوی او و کسب رضایت و خشنودی‌اش در تمام اقوال و افعال و حالات و احساسات است؛ بدین‌سان که بنده در همه حال، چه آن‌گاه که الله به او نعمتی می‌بخشد و چه آن‌گاه که نعمتی از او باز می‌دارد، و نیز در بُغض و دوستی‌اش فقط الله را مدنظر داشته باشد. الله متعال در الوهیتش، یگانه است و کسی جز او سزاوار پرستش نیست و تنها الله متعال است که باید با بیم و امید به سوی او روی آورد و نباید از کسی جز او ترس و هراس داشت؛ عزت و ذلت تنها از جانب اوست؛ نباید و نشاید که جز به رحمت او، چشم دوخت؛ بلکه تنها بر او تکیه و اعتماد می‌شود و سزاست که تنها از حُکم او فرمان‌برداری گردد [۳].

همه‏ی آفریده‏ها نیازمند الله هستند؛ الله متعال می‏فرماید: ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِيُّ ٱلۡحَمِيدُ ١٥ [فاطر: ۱۵]. «‏ای مردم! شما به الله نیازمندید؛ و الله، بی‌نیاز ستوده است».

چه‌بسا انسان دارای مال و ثروت می‌شود یا صاحب زمین‏هایی می‌گردد یا زن و فرزندانی به او عطا می‌شود یا به مقام و موقعیتی می‌رسد یا به منصبی در حد زمام‌داری و ریاست دست می‌یابد یا خدمت‌کارانی به خدمتش درمی‌آیند یا سربازانی به حراستش می‌پردازند و لشکریانی پیرامونش جمع می‌شوند و مردم، فرمان‌بردار؛ و سران و بزرگان، خدمت‌گزارش؛ و ملت‏ها گوش به فرمانش می‌گردند، ولی با وجود همه‏ی این‌ها، انسان نیازمند الله و محتاج مولای خویش است [۴].

الله بندگانش را با کتابش، خوش‌بخت و کام‌روا گردانیده و دل‌هایشان را با کلام خویش، روشنایی بخشیده و چشمانشان را با قرائت آن، روشن ساخته است. کسی که بیش از دیگران، کلام الاهی را قرائت می‏نماید، بیش از همه، الله را تعظیم می‌کند و از همه به الله و کلام او نزدیک‏تر است. قرآن، کلامی اعجازآور و روشنی‌بخش دل‌ها و ریسمانی ناگسستنی و نوری روشن‌گر است که با عظمت سخن می‏گوید و ندای بدیعی سر می‌دهد که الوهیت را بیان می‌دارد و به ربوبیت الله گواهی می‏دهد [۵]. الله متعال می‏فرماید:

﴿ ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِيثِ كِتَٰبٗا مُّتَشَٰبِهٗا مَّثَانِيَ تَقۡشَعِرُّ مِنۡهُ جُلُودُ ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمۡ وَقُلُوبُهُمۡ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ هُدَى ٱللَّهِ يَهۡدِي بِهِۦ مَن يَشَآءُۚ وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٍ ٢٣ [الزمر: ۲۳].

«‏الله، بهترین سخن را نازل کرده است؛ کتابی با آیات هم‌گون و مکرّر که از شنیدن آیاتش پوست کسانی که از پروردگارشان می‌ترسند، به لرزه می‌افتد و آن‌گاه پوست و دلشان به یاد الله نرم می‌گردد. این، هدایت الله است که با آن هرکه را بخواهد، هدایت می‌بخشد و هرکس که الله گم‌راهش کند، هیچ هدایت‌گری ندارد».

ایمان به وجود اللهدر درون‏ انسان‌ها ریشه دوانیده و در فطرتشان‏ نهادینه گشته و در ذهن‏ها و قلب‏ها کاشته شده است؛ لذا به اثبات و تأکید و ارئه‌ی دلیل نیازی ندارد.

ولیس یصح فی الأذهان شیء
إذا احتاج النهـار إلی دلیل [۶]

«وقتی اثبات روز روشن نیازمند دلیل گردد، دیگر صحت هیچ چیزی در ذهن‏ها، قابل قبول نخواهد بود».

اما برخی از کوردلان و بی‌خبران و کج‌اندیشان با اینکه این واقعیت در وجدانشان کاشته شده، باز هم درباره‌ی وجود الله مجادله و ستیز می‌کنند: ﴿ وَجَحَدُواْ بِهَا وَٱسۡتَيۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ [النمل: ۱۴]. «و نشانه‏های آشکار را از روى ستم و سرکشى انکار کردند؛ در حالى که دل‏هایشان به این معجزات باور داشت».

قرآن کریم سرشار از آیاتی‌ست که از عظمت الله سخن می‏گوید و به ربوبیت او گواهی می‏دهد و روح و روان افراد بیدار و روشن‌ضمیر را مسرور و گمان‏های منحرف را باطل می‏‏گرداند: ﴿ أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَيۡرِ شَيۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ ٣٥ [الطور: ۳۵]. «‏آیا بدون آفریدگار، آفریده شده‌اند یا خودشان آفریننده‌اند؟».

پیامبران و امانت‌داران وحی الاهی و حاملان دعوت و چراغ‏های هدایت و یاران توحید، در طی زمان‏ها با تعدادی از این منحرفان و کج‌دلان روبه‌رو شده‏اند؛ حتی برخی از کوردلان منحرف، ادعای ربوبیت کرده و خود را پروردگار جهانیان خوانده‌اند! پس الله، دوستانش را با حجت‏های قاطع و دلایل آشکار و روشن یاری نمود و بدین‌سان دوستانش به وسیله‏ی دلایل روشن، اباطیل و یاوه‏گویی‏های اینان را نابود، افتراهایشان را ریشه‏کن، کیانشان را متزلزل و بی‌خردی و کم‌فهمی و فرومایگیِ اهداف و آرزوهایشان را روشن کردند.

ابراهیم ÷با نمرودی که در نهایت سرکشی و تکبر و زورگویی در مقابل الله، ادعای ربوبیت کرد، مناظره نمود؛ الله متعال می‏فرماید:

﴿ أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِي حَآجَّ إِبۡرَٰهِ‍ۧمَ فِي رَبِّهِۦٓ أَنۡ ءَاتَىٰهُ ٱللَّهُ ٱلۡمُلۡكَ إِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِ‍ۧمُ رَبِّيَ ٱلَّذِي يُحۡيِۦ وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا۠ أُحۡيِۦ وَأُمِيتُۖ قَالَ إِبۡرَٰهِ‍ۧمُ فَإِنَّ ٱللَّهَ يَأۡتِي بِٱلشَّمۡسِ مِنَ ٱلۡمَشۡرِقِ فَأۡتِ بِهَا مِنَ ٱلۡمَغۡرِبِ فَبُهِتَ ٱلَّذِي كَفَرَۗ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ ٢٥٨ [البقرة: ۱۵۸].

«‏آیا ماجرای آن پادشاه را می‌دانی که چون الله به او فرمانروایی داده بود، با ابراهیم درباره‌ی پروردگارش جر و بحث کرد؛ وقتی ابراهیم به او گفت: پروردگارم ذاتی‌ست که زنده می‏کند و می‏میراند؛ پاسخ داد: من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم. ابراهیم فرمود: الله، خورشید را از شرق نمایان می‌کند؛ پس (اگر راست می‌گویی) آن را از مغرب نمایان کن. در نتیجه کسی که کفر ورزیده بود، مات و مبهوت شد (و دیگر نتوانست چیزی بگوید). و الله، ستم‌گران را هدایت نمی‌کند».

وقتی ابراهیم ÷دلیل اول را بر وجود الله و ربوبیت او آورد و گفت: ﴿ رَبِّيَ ٱلَّذِي يُحۡيِۦ وَيُمِيتُ : «پروردگار من ذاتی‌ست که زنده می‏کند و می‏میراند»، نمرود گفت: «من هم زنده می‏کنم و می‏میرانم». به همین منظور دستور داد تا دو مرد را که به مرگ محکوم شده بودند، بیاورند. نمرود دستور داد که یکی از آن دو مرد را بکشند و از دیگری درگذشت. گویی نمرود با این کار، وی را زنده کرد و دیگری را میراند. این، حجتی واهی و بی‏اساس؛ و پاسخی ضعیف است، ولی ابراهیم ÷به مناظره با او ادامه ‏داد و حجتی قاطع برای نمرود آورد و گفت: ﴿ فَإِنَّ ٱللَّهَ يَأۡتِي بِٱلشَّمۡسِ مِنَ ٱلۡمَشۡرِقِ فَأۡتِ بِهَا مِنَ ٱلۡمَغۡرِبِ [البقرة: ۱۵۸]. یعنی این خورشید، تابع فرمان خداست و هر روز مطابق اراده‌ی الله- که معبود برحقی جز او نیست و همه چیز را آفریده ‌است- از جانب مشرق طلوع می‏کند؛ پس اگر تو به گمان خودت زنده می‏کنی و می‏میرانی، این خورشید را از سمت مغرب بیاور؛ چون کسی که زنده می‏کند و می‏میراند، ذاتی‌ست که هرچه بخواهد، انجام می‏دهد و چیزی یا کسی مانع او نمی‏شود و بر او چیره نمی‌گردد؛ بلکه این الله متعال است که بر همه چیز تسلط دارد و هر چیزی مطیع و فرمان‌بردار اوست. اگر تو همان‌گونه هستی که می‌پنداری، پس این کار را انجام بده؛ چون اگر این کار را نکنی، دیگر آن‌گونه که گمان می‏کنی، نیستی؛ و تو و هر فرد دیگری می‏داند که انجام این کار، از تو ساخته نیست. نمرود پاسخی در برابر ابراهیم÷نداشت؛ [۷]از این‌رو الله متعال فرمود: ﴿ فَبُهِتَ ٱلَّذِي كَفَرَۗ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ ٢٥٨ [البقرة: ۱۵۸]. «در نتیجه کسی که کفر ورزیده بود، مات و مبهوت شد (و دیگر نتوانست چیزی بگوید). و الله، ستم‌گران را هدایت نمی‌کند».

شاعر گوید:

فیا عجباً كیف یعصی الإله
أم كیف یجحـده الـجاحد

«جای بسی تعجب است که چگونه از الله نافرمانی می‏شود، یا چگونه برخی از افراد، او را انکار می‏کنند؟».

والله فی كل تحریكة
وفی كل تسكینة شاهد

«الله در هر حرکت و هر سکونی، ناظر و شاهد است».

وفی كل شـیء له آیـة
تدل علـی أنـه واحد [۸]

«در هر چیزی نشانه‏ای‌ست که نشان می‏دهد الله، یگانه و یکتاست».

این ابیات که شاعر، ابراهیم بریول/سروده است، چه‌قدر زیباست:

إنی أویت لكل مأوی فی الحیاة
فما رأیت أعز من مأواكا

«من در زندگی به هر پناه‌گاهی پناه برده‏ام، اما باعزت‏تر و شکست ناپذیرتر از پناه‌گاه تو را ندیده‏ام».

وتلمست نفسـی السبیل إلی النجاة
فلم تجد منجی سوی منجاكا

«ضمیرم به دنبال راه نجات بود، اما غیر از راه نجات تو، راه نجات دیگری را نیافت».

وبحثت عن سرّ السعادة جاهداً
فوجدت هذا السـرفی تقواكا

«سخت در پیِ یافتن راز خوش‌بختی برآمدم، اما این راز را در تقوا و پرهیزگاری تو یافتم».

فلیرضی عنی الناس أو فلیسخطوا
أنا لم أعد أسعی لغیر رضاكا

«چه مردم از من راضی باشند و چه نباشند، به هر حال من هرگز برای رضای غیر تو تلاش نمی‏کنم».

أدعوك یا ربی لتغفر حوبتی
وتعینـنی وتمدنی بهـداكا

«ای پروردگار من! از تو می‏خواهم که گناهانم را ببخشایی و با هدایت خودت مرا کمک و یاری کنی».

فأقبل دعائی واستجب لرجائی
ما خاب یوماً من دعا ورجاكا

«پس دعایم را قبول، و امیدم را اجابت کن. کسی که تو را می‏خواند و به تو امیدوار است، هرگز ضرر نمی‏کند».

تا آن‌جا که می‏گوید:

یا أیها الإنسان مهلاً ما الذی
بالله جلّ جلاله أغـراكا

«ای انسان! بنگر که چه چیزی، تو را نسبت به الله أمغرور نموده است».

فأسجد لمولاك القدیر فإنّما
لابد یوماً تنتهی دنیاكا

«برای کارساز و مولای توانای خویش سجده کن که ناگزیر روزی، دنیایت به پایان می‏رسد».

وتكون فی یوم القیامة ماثلاً
تجزی بما قدمته یداكا [۹]

«و روز رستاخیز حاضر می‏گردی و در مقابل آن‌چه از پیش فرستاده‏ای، پاداش و جزا داده می‏شوی».

حقایق اسلام، از زمان نزولش بر رسول‌الله جتا روز قیامت، ثابت است و تغییر نمی‏کند. مرجع و منبع اسلام، قرآن و سنت پیامبر جمی‌باشد و دانشمندان امت اسلامی و پژوهش‌گران و جویندگان علم و دانش، در هر نسلی و در گذر ایام و ادوار مختلف، آن را شرح و توضیح داده‏اند؛ البته ناگفته نماند که نسل ما بیش از همه‏ی نسل‏ها به شناخت حقایق دین‏، به ویژه ارکان شش‌گانه‏ی ایمان نیازمند است. کتابی که پیش رو دارید، به رکن نخست ایمان، یعنی ایمان به الله أمی‌پردازد. به یاری الله بررسی‏های دیگری در ارتباط با ارکان شش‌گانه‏ی ایمان، و نیز اخلاق و پرورش روحی، سنت‏های الهی، مقاصد شریعت، سیاست شرعی، شناخت مصالح و مفاسد و دیگر بررسی‏های روشمند به منظور سهیم شدن در بیداری امت اسلامی و برپایی تمدن پیشرفته‏ی جدید آن، به این کتاب پیوست خواهد شد.

[۱]- «الله اهل الثناء والمجد» دکتر ناصر زهرانی، ص۴۱. [۲]- الله أهل الثناء والمجد، صص۶۸-۶۹. [۳]- الله أهل الثناء والمجد، ص۸۵. [۴]- همان، صص۱۲۶و۱۲۷. [۵]- همان، ص۴۹۰. [۶]- همان، ص۵۶۵. [۷]- همان، ص۵۶۷. [۸]- همان، ص۵۷۲. [۹]- همان، ص۵۵۰.