سوّم: اصل ایمان
انسان به وسیلهی اصل ایمان، واردِ اسلام میشود و سایر اعمال و رفتارش به اصل ایمان بستگی دارد. همچنین صلاح و فساد اعمال به صلاح و فساد قلب بستگی دارد؛ رسولالله جفرموده است: «أَلاَ وإِنَّ فی الجسَدِ مُضغَةً إذا صلَحَت صَلَحَ الجسَدُ كُلُّه، وَإِذا فَسَدَتْ فَسدَ الجَسَدُ كُلُّه: أَلاَ وَهِی القَلْبُ» [۳۵۶]یعنی: «بدانید که در بدن، پارهگوشتیست که صلاح و فساد همهی بدن وابسته به آن است. بدانید که آن عضو، قلب است». پس اصل ایمان، در قلب میباشد. ایمان، همان قول و عملِ قلب است؛ ایمان به معنای اقرار کردن به وسیلهی تصدیق و محبت و فرمانبرداری و تسلیم بیچون و چراست. تصدیق، قول قلب میباشد. تصدیق معرفت و اثبات، مدلول شهادتین است. محبت، عمل قلب در خصوص الله و نیز رسولالله جاست که در شهادتین، به الوهیت الله و رسالت فرستادهاش گواهی داده میشود؛ پس بنده، الله و رسولالله جو دینِ الله را دوست دارد. فرمانبرداری و تسلیم نیز عمل قلب هستند که به معنای قبول و عزم راسخ بر عملی کردن مدلول شهادتین میباشد. [۳۵۷]اصل ایمان، با سه چیز منعقد میشود:
• بر زبان آوردن شهادتین.
• قول قلب، که عبارتست از علم به معنای شهادتین و تصدیق مفاهیم آن؛ و اینکه پیامبر جدر تمام آنچه که از سوی الله متعال آورده، راستگوست.
• عمل قلب، که همان قبول توحید و بیزاری از ضد توحید؛ و نیز محبت الله و پیامبر و دینِ الله و عزم راسخ بر فرمانبرداری از الله و رسولش میباشد؛ پس هرگاه بنده شهادتین را بر زبان بیاورد، در این صورت به کامل کردن ایمانش مأمور و مکلف است. او در زندگانی دنیا و آخرت، جز به وسیلهی ایمان، امنیت ندارد؛ بنابراین، هرگاه بنده، در مسیر اطاعت گام بردارد و از محرمات و گناهان اجتناب نماید، ایمان واجب را تکمیل نموده، به درجهی مقتصد (=میانهرو) نایل میآید [۳۵۸].
عمر بن عبدالعزیز /در نامهای به عدی بن عدی نوشت: ایمان، فرایض و شرایع و حدود و سنتهایی دارد؛ هرکس اینها را کامل نماید، ایمانش را کامل گردانیده و هرکه اینها را کامل نگرداند، ایمان را کامل نگردانیده است [۳۵۹].
[۳۵۶]- بخارى، کتاب «الإیمان»، شمارهى: ۵۲. [۳۵۷]- اثر الإیمان فی تحصین الأمة، (۱/۱۹۱). [۳۵۸]- همان، (۱/۱۹۳). [۳۵۹]- صحیح البخاری مع الفتح، (۱/۴۵).