اول: اصول توحید اسماء و صفات
برای بیان توحید اسماء و صفات الله، تنها باید به کتاب الله و سنت پیامبر جمراجعه کنیم؛ هر اسم یا صفتی که در این دو منبع نیامده، به الله نسبت ندهیم و الله را به هیچ یک از آفریدههایش تشبیه نکنیم؛ چرا که الله ﻷ، به هر صفت کمال متصف و از هر نقصی منزّه میباشد:
﴿ فَاطِرُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ جَعَلَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَمِنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ أَزۡوَٰجٗا يَذۡرَؤُكُمۡ فِيهِۚ لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ ١١ ﴾[الشوری: ۱۱].
«آفرینندهی آسمانها و زمین است. همسرانی از جنس خودتان برای شما پدید آورده و گونههای مختلفی از چارپایان آفریده است؛ و در فرآیند جفتگیری، تعدادتان را زیاد میکند. هیچ چیزی همانند او نیست؛ و او، شنوای بیناست».
بر این اساس اصول اسماء و صفات این گونه خواهد بود:
۱- اسماء و صفات الله، توقیفیست؛ یعنی اسم یا صفتی را برای خدا ثابت میدانیم یا از او نفی میکنیم که از قرآن یا سنت برای آن دلیلی داشته باشیم؛ زیرا غیر از این دو منبع، هیچ منبع دیگری برای این مهم وجود ندارد.
۲- ایمان به اینکه الله متعال در اسماء و صفاتش شبیه هیچیک از آفریدههایش نیست؛ همانطور که هیچیک از آفریدهها به او شباهت ندارند. اگر یکی از مخلوقات به این اسماء و صفات، نامگذاری یا متصف شود، این فقط اشتراک در لفظ است و موجب مشابهت مخلوقات با الله ﻷدر مدلول این اسماء و صفات نمیگردد. پس اسماء و صفات الله، آنگونه است که شایستهی اوست و اسم و صفتی که هر مخلوقی به آن نامگذاری یا متصف میشود، بهگونهایست که شایسته خود آن مخلوق است. بنابراین هر کدام به تناسب شأن خودش میباشد. الله متعال میفرماید:
﴿ فَاطِرُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ جَعَلَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَمِنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ أَزۡوَٰجٗا يَذۡرَؤُكُمۡ فِيهِۚ لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ ١١ ﴾[الشوری: ۱۱].
«آفرینندهی آسمانها و زمین است. همسرانی از جنس خودتان برای شما پدید آورده و گونههای مختلفی از چارپایان آفریده است؛ و در فرآیند جفتگیری، تعدادتان را زیاد میکند. هیچ چیزی همانند او نیست؛ و او، شنوای بیناست».
۳- همهی صفات الله، در نهایت کمال است. خداوند سبحان، کمال مطلق است و از هر نقصی پاک و منزّه میباشد. در ارتباط با ایمان به اسماء و صفات الله، لازم است بدانیم که انسان مؤمن نباید دربارهی کیفیت اسماء و صفات الله فکر کند و در این باره سؤال نماید؛ بلکه بداند و معتقد باشد که این صفات، معنای معلوم و روشنی دارند. الله متعال بندگانش را به چیزهایی که معنایش را نمیدانند، مورد خطاب قرار نداده و آنان را مکلف ننموده است. به همین خاطر امام مالک و دیگر دانشمندان امت اسلامی به کسی که دربارهی کیفیت استوای الله بر عرش سؤال کرده، گفتهاند: استواء، معلوم است و کیفیتش مجهول؛ و ایمان به آن، واجب و پرسیدن دربارهاش بدعت میباشد [۱۰۱].
ربیعه استاد مالک پیش از او گفته است: استواء معلوم و کیفیت آن مجهول است. خداوند ﻷاین مسأله را بیان کرده و ابلاغ آن وظیفهی پیامبر جو ایمان به آن وظیفهی ماست [۱۰۲].
[۱۰۱]- فتاوی ابن تیمیه، (۳/۵۸). [۱۰۲]- همان، (۳/۵۸) حمایة الرسول حمی التوحید، ص۲۵۵.