سخن پایانی
سخن دربارهی ایمان به الله ﻷدر این کتاب، مطلبیست که الله ﻷآن را برای من آسان گردانید و این کتاب را «ایمان به الله أ» نامیدم. هر مطلب درستی در این کتاب باشد، فقط از لطف خداوندیست و هر خطا و نقصی در آن باشد، از جانب خودم میباشد و از الله متعال آمرزش میطلبم و به سوی او بازمیگردم، و الله و پیامبرش از آن، مبرا و دورند. همین، برایم بس که خیلی حریص بودم که دچار خطا و اشتباه نشوم؛ امید است که از اجر و پاداش محروم نگردم.
از الله متعال میخواهم که این کتاب را برای هر انسانی- هرجا که باشد-، سودمند بگرداند و سبب افزایش ایمان و هدایتش یا سبب تعلیم یا یادآوری او باشد؛ از الله متعال میخواهم که به برادران دینیام که این کتاب را میخوانند، توفیق دهد که مرا در دعاهایشان یاد کنند؛ زیرا دعای خیر برادر برای برادر دینیاش در غیاب او، به خواست الله متعال، مستجاب میشود.
این کتاب را با این آیه به پایان میرسانم که:
﴿ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ ١٠ ﴾[الحشر: ۱۰].
«ای پروردگارمان! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند، بیامرز و در دلهایمان هیچ کینهای نسبت به مؤمنان قرار مده؛ ای پروردگارمان! بیگمان تو، بخشایندهی مهرورزی».
شاعر میگوید:
إلهی لا تعذبنـی فإنی
مقر بالذی قد كان منّی
«ای معبودِ من! عذابم مده که به گناهانم اعتراف میکنم».
وما لی حیلة إلا رجائی
وعفوك إن عفوتَ وحسن ظنی
«چارهای جز امید به رحمت و گذشت تو- اگر گذشت کنی- و حسن گمانم ندارم».
فكم من زلة لی فی البرایا
وأنت علیَّ ذو فضل ومنّ
«در بین مخلوقات گناهان و لغزشهای فراوانی داشتم، و تو بر من لطف و منت زیادی کردی».
إذا فكّرت فی ندمی علیها
عضضت أناملی وقرعت سنی
«هرگاه به پشیمانی بر این گناهان فکر میکنم، انگشتانم را گاز میگیرم و دندان حسرت و پشیمانی بر هم میسایم».
یظن الناس بی خیراً وإنّی
لشـر الناس إن لم تعف عنّی
«مردم به من گمان نیک دارند؛ ولی اگر از من گذشت نکنی، من بدترین مردم هستم».
سبحانك اللّهم وبحمدك، أشهد أن لا إله إلا أنت أستغفرك وأتوب إلیك