اول- شرک
سخن از توحید، مستلزم آن است که نواقض توحید، یعنی شرک نیز بیان شود؛ چنانکه گفتهاند: «هر چیزی، با نقیض خود بهتر شناخته میشود».
شرک، این است که برای الله، همتا یا شریکی در ربوبیت یا الوهیت و یا اسماء و صفاتش قرار داده شود. شرک، اعمال نیک انسان را باطل و مانع از قبول آن میگردد؛ الله متعال میفرماید:
﴿ وَلَوۡ أَشۡرَكُواْ لَحَبِطَ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٨٨ ﴾[الأنعام: ۸۸].
«و اگر شرک بورزند، اعمالشان نابود میشود».
اگر انسان یکی از انواع عبادت را برای غیرالله انجام دهد، شرک بهشمار میآید؛ لذا هر اعتقاد یا گفتار یا عملی که از جانب شارع ثابت گردیده و بدان امر شده است، انجام دادن آن تنها برای الله یکتا، توحید و ایمان و اخلاص محسوب میشود و انجام آن برای غیرالله، شرک و کفر است [۴۶۴].
پس در حقیقت، شرک، این است که مخلوق، همانند الله پرستش گردد یا مورد تعظیم و بزرگداشت قرار گیرد یا یکی از ویژگیهای ربوبیت و الوهیت به مخلوق نسبت داده شود.
نصوص فراوانی در قرآن و سنت، از شرک برحذر داشته و خطرات آن را بیان کرده و شرک را بزرگترین گناه و نافرمانی الله برشمرده و تأکید نموده که هیچکس گمراهتر از مشرک نیست و مشرک برای همیشه در جهنم میماند و هیچ یاور و پشتیبان و شفاعتکنندهای ندارد؛ الله متعال میفرماید:
﴿ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِيمًا ٤٨ ﴾[النساء: ۴۸].
«همانا الله این را که به او شرک ورزند، نمیآمرزد و جز شرک را برای هرکه بخواهد، میبخشد. و هرکس به الله شرک ورزد، گناه بزرگی مرتکب شده است».
در آیهی دیگری میفرماید:
﴿ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا ١١٦ ﴾[النساء: ۱۱۶].
«الله، گناه شرک را نمیبخشد و هر گناهی جز شرک را برای هرکس که بخواهد، میبخشد. و هرکس به الله شرک ورزد، در گمراهی دور و درازی افتاده است».
همچنین میفرماید:
﴿ حُنَفَآءَ لِلَّهِ غَيۡرَ مُشۡرِكِينَ بِهِۦۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَتَخۡطَفُهُ ٱلطَّيۡرُ أَوۡ تَهۡوِي بِهِ ٱلرِّيحُ فِي مَكَانٖ سَحِيقٖ ٣١ ﴾[الحج: ۳۱].
«...در حالیکه برای الله، حقگرا و خالص شدهاید و بیآنکه به او شرک بورزید؛ و هرکس به الله شرک ورزد، گویا از آسمان میافتد و پرندگان او را (به منقار و چنگال) میربایند یا تندبادی او را به مکانی دور میاندازد».
در آیهی دیگری میفرماید:
﴿ وَلَقَدۡ أُوحِيَ إِلَيۡكَ وَإِلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكَ لَئِنۡ أَشۡرَكۡتَ لَيَحۡبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٦٥ ﴾[الزمر: ۶۵].
«و بهراستی به تو و به پیامبران پیش از تو وحی شده است که اگر شرک بورزی، بهطور قطع عملت نابود و تباه میشود و از زیانکاران میگردی».
شرک، تنها گناهیست که اگر کسی مرتکب آن شود و بر همان حالت بمیرد و توبه نکند، بخشوده نمیشود؛ یعنی گناه شرک از این جهت که گناهی نابخشونیست، با سایر گناهان تفاوت دارد؛ زیرا آمرزیده شدن کسی که مرتکب گناهی غیر از شرک شود و بر همان حالت و بدون توبه از دنیا برود، تحت مشیت خداست؛ اگر الله بخواهد، او را عذاب میدهد و چنانچه مشیت و خواست الله باشد، از او در میگذرد.
برای بخشش گناهانی که کمتر از شرک هستند، اسباب فراوانی وجود دارد؛ مثلاً خودِ نیکیها، بدیها را محو میکند و یا مصایب و بلاهایی که در دنیا و برزخ و روز قیامت به انسانهای مومن میرسد، گناهانشان را میشوید؛ همچنین دعای مؤمنان برای یکدیگر و شفاعت کسانی که از الله اجازه دارند و اسباب دیگری که الله از روی فضل و رحمت خود به اهل ایمان و توحید اختصاص داده است، سبب بخشش گناهان است؛ اما گناهِ شرک، اینگونه نیست؛ زیرا شرک، درهای مغفرت و رحمت را به روی فرد مشرک میبندد؛ لذا اگر هم طاعات و عباداتی غیر از توحید، داشته باشد، نفعی به حالش ندارد و سختیها و مصایب و محنتهایی هم که برداشت میکند، هیچ نفعی به او نمیرساند.
فطرتهای سالم و بیدار، از شرک بیزار و متنفر است. انسانها پس از آدم ÷، قرنهای طولانی، امتی واحد و بر صراط توحید و هدایت بودند تا اینکه شیاطین، راههای زیادی برای شرک در میان آنان گشودند؛ مثلاً در میان قوم نوح، هرگاه فرد صالحی فوت میکرد و مردم اندوهگین و ناراحت میشدند، ابلیس به سراغشان میآمد و وسوسه میکرد که مجسمهی آن فرد صالح را بسازند تا هرگز او را فراموش نکنند!
این کار، دروازهی بزرگِ شر بود که در میان آنان گشوده شد؛ زیرا با مرگ نسل اول که مجسمهی صالحان را به عنوان یادبود درست کرده بودند، نسل بعدی که علم و دانش کمتری داشتند و از علت حقیقی پیدایش مجسمهها بیخبر بودند، به وسوسهی شیطان، فریب خوردند و به شرک، آلوده شدند؛ سپس الله متعال، نوح ÷را که او را میشناختند و از صداقت و امانتداری و اخلاق کامل و والایش با خبر بودند، مبعوث کرد؛ الله أمیفرماید:
﴿ لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَقَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥٓ إِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ ٥٩ ﴾[الأعراف: ۵۹].
«ما، نوح را به سوی قومش فرستادیم؛ پس به آنان گفت: ای قوم من! الله را عبادت کنید؛ معبود برحقی جز او ندارید؛ من برای شما از عذاب روز بزرگ نگرانم».
اما آنان از نوح ÷نافرمانی کردند و جز افراد اندکی، ایمان نیاوردند.
الله متعال مردم را بر اساس فطرت توحید آفریده است؛ سپس شیاطین، مردم را به سوی بتپرستی و شرک منحرف کردند؛ الله بلندمرتبه میفرماید:
﴿ كَانَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ فَبَعَثَ ٱللَّهُ ٱلنَّبِيِّۧنَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ ﴾[البقرة: ۲۱۳].
«همهی مردم یک امت بودند؛ پس (از آنکه عدهای راه حق و توحید را رها کردند،) الله پیامبران را به عنوان بشارتدهنده و بیمدهنده فرستاد».
یعنی مردم بر آیین آدم ÷بودند تا اینکه بتها و معبودان باطل را پرستیدند؛ آنگاه الله متعال، نوح ÷را به سوی آنان فرستاد. پس نوح ÷نخستین فرستادهایست که الله متعال، او را به سوی مردم زمین برانگیخت [۴۶۵].
امت اسلامی که الله را به عنوان پروردگار و اسلام را به عنوان دین و محمد جرا به عنوان فرستاده و پیامبر الله پذیرفتهاند و بدان راضیاند، باید برای پیاده کردن توحید و مقابله با شرک بکوشند؛ زیرا بهیقین میدانند که اسباب اقتدار آنان در روی زمین، آن است که توحید را بر پا دارند و خود و جامعهی خویش را از شرک اکبر و اصغر، پاک و پیراسته سازند و از بدعتهای قولی و اعتقادی و عملی و گناهان بپرهیزند. راهکارش، این است که در گفتار و کردار و خواستها و احساسات و عواطف خود، برای الله اخلاص داشته باشند و از شرک اکبر که با اصل توحید تناقض دارد، دوری کنند و پیرامونِ شرک اصغر که با کمال توحید منافات دارد، نگردند و از بدعتها، دوری نمایند [۴۶۶].
واجب است که امت اسلامی با شرکی که در رابطه با قبرها، رایج است و شرک قوانین وضعی که در کشورهای اسلامی به جای شریعت اسلامی، رواج دارد؛ مقابله کند. همچنین واجب است که امت اسلامی بدین مسألهی مهم فرا بخواند که عبودیت در تمامی شؤون زندگی بشر، فقط به الله، یگانهمعبود برحق اختصاص یابد تا امت آنچنان باشد که مشمول این فرمودهی الله قرار گیرد که:
﴿ قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٦٢ لَا شَرِيكَ لَهُۥ ﴾[الأنعام: ۱۶۲-۱۶۳].
«بگو: همانا نماز و قربانی و زندگی و مرگم، از آنِ الله، پروردگار جهانیان است. شریکی ندارد...».
[۴۶۴]- القول السدید فی مقاصد التوحید، ص۳۱. [۴۶۵]- تفسیر ابن کثیر،(۱/۲۵۰). [۴۶۶]- الشیخ عبدالرحمن السعدى و جهوده.