بخش دوّم: ارزش و اهمیت توحید و انواع آن
در صفحات گذشته بیان نمودیم که خداوند، پریها و انسانها را برای انجام عبادت خالصانه برای او آفریده است. دلیل این امر عظمت و فضیلت عبادت است. به همین دلیل خداوند – سبحانه – از ابراهیم÷به نیکی یاد میکند و تأیید مینماید که او به دین حنیف اعتقاد داشته و جزو مشرکین نبوده است. همچنین خداوند فرموده است: ﴿إِنَّ إِبۡرَٰهِيمَ كَانَ أُمَّةٗ قَانِتٗا لِّلَّهِ حَنِيفٗا وَلَمۡ يَكُ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ١٢٠﴾[النحل: ۱۲۰].
«ابراهیم (به تنهایى) امتى بود مطیع فرمان خدا؛ خالى از هرگونه انحراف؛ و از مشرکان نبود».
امینالدین طبرسی مینویسد: «کان أمة»یعنی وی به علت داشتن کمال در زمینه صفات خیر، به تنهایی، یک امّت بود. مجاهد میگوید: وی به تنهایی فرد مؤمن و در تمام حیاتش موّحد بود، در حالی که مردم کافر بودند. قتاده میگوید: وی امامی هدایتگر و اسوهای بود که از او پیروی میشد. همچنین او «قانت» یعنی مطیع پروردگار و همواره در حال عبادت و «حنیف» یعنی در راه پیروی بر مسیر مستقیم بود و به سوی اسلام گرایش و تمایل داشت و از آن انحرافی نداشت. عبارت «ولم یکن من المشرکین»کفار قریش را تکذیب میکند که آنها گمان میکردند که از پیروان ابراهیم÷هستند [۳].
خداوند بزرگ و بلند مرتبه از اهل بهشت به نیکی یاد میکند و یکی از دلایل دخول آنها در بهشت را شرک نورزیدن آنها به پروردگارشان میداند. خداوند میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا يُشۡرِكُونَ ٥٩﴾[المؤمنون: ۵۹].
«و آنها که به پروردگارشان شرک نمىورزند».
فیض کاشانی میگوید: آنها کسانی هستند که نسبت به پروردگار خود شرک جلی و یا خفی نمیورزند [۴].
پس بدانیم که آنها نسبت به خداوند شرک جلی مانند بتپرستی، و شرک خفی مانند ریا و انجام اعمال با اهداف دنیوی و ... نمیورزند. این امر به روشنی ضرورت عبادت کامل برای پروردگار – سبحانه – و بیتوجهی به مردمان را بیان میکند.
در این باره روایتهای متعددی از ائمه اهل بیت†روایت شده است:
- از ابی حمزه روایت شده است که از ابوجعفر [امام محمد باقر]÷روایت میکند که فرمود: هیچ چیزی با ثوابتر از شهادت «لا إله إلاّ الله»نیست. زیرا ارزش هیچ چیزی به اندازه بزرگی و عظمت خداوند نیست و هیچ کس با او در امر [ادارۀ جهان] شریک نیست [۵].
- از امام رضا به نقل از اجدادش† روایت شده است: که پیامبرص فرمود: «التوحيد ثَمَنُ الجنّة»:«توحید بهای بهشت است» [۶].
- از امام علی÷ روایت شده است: که پیامبرص فرمود: «التوحيد ثَمَنُ الجنّه»:«پاداش کسى که خداوند نعمت توحید به او ارزانی داده جز بهست نیست» [۷].
- از امام رضا از اجدادش† روایت شده است که فرمود: از پیامبرص شنیدم که فرمود:«قال الله عزّ وجل: إنّي أنا الله لا إله إلاّ أنا فاعبدوني، ومن جاء منکم بشهادة أنْ لا إله إلاّ الله بإخلاص دخل في حصني ومن دخل في حصني أَمِنَ مِنْ عذابي».
«خداوندﻷفرمود: بیتردید من الله هستم و جز من خدایی بحق نیست. پس مرا عبادت کنید. هر کدام از شما که شهادت لا إله إلاّ الله را با اخلاص [با خود] بیاورد، در حریم امن من داخل خواهد شد، و کسی که وارد حریم امن من شود از عذاب من در امان خواهد بود» [۸].
پیامبرص در حدیثی مردمان موّحدی را وصف مینماید که خداوند را به یکتایی و یگانگی یاد میکنند و روز قیامت به علت علاقه و ارتباط شدید آنها با پروردگارشان، یکی دانستن خداوند، عدم فروتنی در برابر غیر او و توکل شدید آنها بر خداوند در هنگام بلاها و مصیبتها بدون حساب وارد بهشت میشوند. پیامبرص فرمود: «هم الذين لا يسترقون ولا يكتوون وعلى ربهم يتوكّلون»:«آنها کسانی هستند که بخاطر دم و دعاخوانى نزد کسى نمیروند و جسمهایشان را بخاطر تداوى داغ نمیکنند و بر خداوندشان توکل مینمایند» [۹].
خواننده گرامی! بنابراین خودتان بیندیشید و قضاوت کنید آیا شما از جمله کسانی هستید که آنچه را که خداوند مبنی بر پرستش او و پرهیز از شرک امر فرموده است انجام میدهید؟ یا از آن کسانی هستید که به مخلوقات تعلّق خاطر پیدا کردهاید و در مقابل خداوند آنها را میخوانید و بدانها امیدوار شدهاید؟
شما براساس جوابی که به این سؤال میدهید، جایگاه خودتان را به خوبی میشناسید. آیا شما از جمله کسانی هستید که خداوند توحید خالص را به آنها ارزانی داشته است، یا جزو افرادی هستید که در برابر غیر خداوند خضوع و فروتنی میکنند، و به غیر او اعم از انسانها و غیره توکل و اعتماد میکنند. هر کدام از این دو دسته حساب و جزای مخصوص به خود را دارند.
[۳] تفسیر جامعالجوامع (۲/۳۱۲). [۴] تفسیر صافی (۳/۴۰۲)، تفسیر معین (۲/۹۰۸) و تفسیر کنزالدقائق (۹/۱۹۵). [۵] بحارالأنوار (۳/۳)، التوحید (۱۹) و ثواب الأعمال (۳). [۶] بحارالأنوار (۳/۳)، نگا: الأمالی، الطوسی (۵۶۹) و مجموعۀ ورام (۲/۷۰). [۷] بحارالأنوار (۳/۵)، نگا: الاختصاص، (۲۲۵) و الأمالى، الصدوق (۳۸۶) و الأمالی، الطوسی (۴۲۹، ۵۶۹) و التوحید: (۲۲). [۸] بحارالأنوار (۳/۵)، نگا: الاختصاص (۲۲۵)، الأمالی صدوق (۳۸۶)، الأمالی طوسی (۴۲۹ و ۵۶۹)، التوحید (۲۲). [۹] بحارالأنوار (۳/۵)، نگا: التوحید (۲۴)، عیونالأخبار (۲/۱۳۴)، کشف الغمه (۲/۱۳۵).