۴- دعا و انواع آن
دعا از مهمترین عبادتهایی است که انسان را به خدایش نزدیک میکند. این امر به هر نوعی که باشد اعم از طلب یاری و کمک یا پناه بردن به خداوندﻷباعث قرب الهی میشود. زیرا این امر طلب، و امید به ثواب، بیم از عذاب و نیازمندی، و پناه بردن به پروردگار را در خود نهفته دارد. دعا وسیله مظلومان و راهی برای اظهار عجز و ضعف شکستخوردگان و باعث سعادت در دو دنیاست. کسی که مقداری از دعا را به غیر خدا اختصاص دهد یعنی غیر او را بخواند، در حقیقت شرک ورزیده است.
دعا دارای انواع مختلفی است. از انواع آن دعای حرام و مشروع است، که در زیر به بیان آن میپردازیم:
دعای مشروع دو نوع است:
نوع اول: خواندن خداوند و طلب از او در اموری که فقط او قادر به انجام آن است.
خداوند پیامبران† را برانگیخته است تا به بشریت خواندن پروردگار به تنهایی و اظهار عجز در برابر او را به مردم بیاموزند. قبل از بعثت، اعراب خدایشان را میخواندند. در هنگام دعا میان خودشان و خداوند واسطههایی مانند پیامبران، اولیا، صالحان و ... قرار میدادند و معتقد بودند که آنها برایشان شفاعت و آنها را به خداوند نزدیک میکنند.
پیامبرص به عنوان معلمی در میان آنها برانگیخته شد و آنان را به خواندن خداوند به تنهایی و بدون قرار دادن واسطه و شفیع فراخواند. حال این دعا با هدف استغاثه، طلب کمک یا پناه بردن و ... باشد. زیرا خداوند میفرماید: ﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا ١٨﴾[الجن: ۱۸].
«مساجد از آنِ خداست، پس هیچ کس را با خدا نخوانید».
همچنین خداوند میفرماید: ﴿وَمَن يَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ لَا بُرۡهَٰنَ لَهُۥ بِهِۦ فَإِنَّمَا حِسَابُهُۥ عِندَ رَبِّهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا يُفۡلِحُ ٱلۡكَٰفِرُونَ ١١٧﴾[المؤمنون: ۱۱۷].
«هرکس که با خدا، معبود دیگری را به فریاد خواند، بیتردید هیچ دلیلی بر حقانیت آن نخواهد داشت، حساب او با خداست بیتردید کافران رستگار نمیشوند [بلکه مؤمنان رستگار میشوند]».
همچنین میفرماید: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَدۡعُواْ رَبِّي وَلَآ أُشۡرِكُ بِهِۦٓ أَحَدٗا ٢٠﴾[الجن: ۲۰].
«بگو: من تنها پروردگارم را میخوانم (و فقط او را عبادت میکنم) و هیچ کس را شریک او قرار نمیدهم».
همچین فرموده است: ﴿أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ﴾[النمل:۶۲].
«[آیا بتها بهترند] یا کسى که دعاى مضطر را اجابت مىکند و گرفتارى را برطرف مىسازد؟!».
همچنین خداوند فرموده است: ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥﴾[الفاتحة: ۵].
«فقط تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میطلبیم».
همچنین خداوند دربارۀ استغاثه و طلب کمک و یاری میفرماید: ﴿إِذۡ تَسۡتَغِيثُونَ رَبَّكُمۡ فَٱسۡتَجَابَ لَكُمۡ﴾[الأنفال: ۹].
«[ای مؤمنان به یاد آورید] زمانی را که [در میدان جنگ بدر از شدت ناراحتی] از پروردگار خود درخواست کمک و یاری مینمودید».
خداوند همچنین فرموده است: ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ ١﴾[الفلق: ۱].
«بگو پناه میبرم به پروردگار سپیدهدم».
پیامبرص به عبدالله بن عباسبدر حالی که خردسال بود – اصول توحید را یاد داد و فرمود: ای پسر آیا به تو چیزی بیاموزم که در پیشگاه خداوند برای تو سودمند باشد؟ من گفتم: بله. فرمود: حق خداوند را رعایت کن تا تو را حفظ نماید. حق خداوند را رعایت کن و به جا بیاور تا همواره او را در کنار خود بیابی. در حالت خوشی و نعمت خداوند را همواره به یاد داشته باش تا خداوند در هنگام مصائب از تو یاد کند. هرگاه چیزی خواستی [فقط] از خداوند طلب و درخواست کن، و هرگاه درخواست کمک نمودی [فقط] از خداوند یاری و مساعدت بجوی [۱۳۷].
نوع دوم: درخواست دعا کردن از فردی که در حال حیات است دربارۀ اموری که قادر به انجام آن میباشد.
از جمله دعاهایی که مباح است این است که فرد از برادر مسلمانش که در حال حیات است بخواهد درباره امور دینی یا دنیوی کاری انجام بدهد که قادر به انجام آن باشد. مثلاً از او بخواهد در نمازش یا هنگام رفتن به حج برای او دعا کند، یا او را از شر جانور درندهای، یا غرق شدن نجات دهد. یا از او برای سوار شدن بر چهارپایش کمک بخواهد، یا از شر آزار دشمنان به او پناه ببرد تا از او دفاع کند و ... .
شرع مقدس این امور را جایز دانسته است به چندین شرط که از جمله عبارتند از:
۱) فرد دعاکننده در حال حیات باشد.
۲) فرد دعاکننده در آنجا حضور داشته باشد.
۳) وی قادر به انجام آن عمل باشد و آن کار نیز در حد توان بشر باشد.
خداوند – تعالی – فرموده است: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ﴾[المائدة: ۲].
«در راه نیکی و پرهیزگاری همدیگر را یاری و پشتیبانی کنید و همدیگر را در راه تجاوز و ستمگری یاری و پشتیبانی مکنید».
خداوند در قصه موسی÷ میفرماید: ﴿فَٱسۡتَغَٰثَهُ ٱلَّذِي مِن شِيعَتِهِۦ عَلَى ٱلَّذِي مِنۡ عَدُوِّهِۦ﴾[القصص: ۱۵].
«کسی که از قبیله او بود، علیه کسی که از دشمنانش بود، از او [موسی÷]کمک خواست».
[۱۳۷] بحارالأنوار (۷۹/۱۳۸) و مستدرک الوسائل (۲/۴۲۶).