عقیده اهل بیت علیهم السلام

فهرست کتاب

۱۵- ریا:

۱۵- ریا:

اساس دین خدا و روحِ توحید و عبادت، اخلاص برای پروردگار است. اخلاص آن است که هدف بنده از اعمالش فقط رضایت، ثواب و فضل پروردگار باشد. وی به اصول ایمان و شریعت اسلام و حقایق ایمان که احسان است و حقوق خداوند و بندگان به بهترین شیوه عمل می‌کند، و به وسیله آن‌ها خواهان رسیدن به رضایت پروردگار و آخرت امیدوار است، و هدف او از این عمل ریا، کسب شهرت و ریاست و امور دنیوی نیست. در این صورت ایمان آن فرد کامل می‌شود.

مفسران می‌گویند: ریا شهوت پنهان است. زیرا شهوت آوازه و شهرت و مقام در میان مردم است، تا مردم دربارۀ فرد بگویند که او متدیّن است و به سنت‌ها نیز عمل می‌کند. این افکار شهوت پنهان است. یعنی مانند شهوت‌های دیگر که حسی هستند از قبیل غذاخوردن، ازدواج و ... نیست [۲۳۱].

از امیر المومنین÷ روایت شده است ‌که فرمود: غذای انسان ریاکار سه چیز است: هنگام که مردم را دید فعال و با نشاط می‌شود. هنگامی که تنها شد، کسل می‌شود. دوست دارد در همه امور او را بستانید [۲۳۲].

مجلسی در بحارالأنوار اوصاف ریاکاران را ذکر می‌کند و می‌نویسد:

از جمله آن‌ها:

ریا کردن در گفتار است: مانند ریای دینداران به وسیله موعظه، یادآوری، سخن حکیمانه گفتن حفظ اخبار و آثار برای استفاده در گفتار جهت اظهار فراوانی علم و دلالت بر اهتمام شدید به اقوال گذشتگان نیکوکار، حرکت دادن لب در هنگام ذکر در میان مردم، امر به معروف و نهی از منکر و ملأعام و ظاهر کردن خشم خود به علت وجود منکرات، اظهار تاسف برای ارتکاب گناه از سوی مردم و نرم و آرام سخن گفتن و باریک کردن صدا.

ریا در عمل: مانند ریای فرد نمازخوانی که در نمازش اعم از قیام، رکوع و سجود را طولانی می‌کند. سرش را پایین می‌اندازد و به هیچ مکانی نگاه نمی‌کند. به آرامش و سکون تظاهر می‌کند. دست‌ها و پاها را راست می‌کند. همچنین ریا در روزه، حج، صدقه، اطعام فقرا و اظهار فروتنی در هنگام برخورد با دیگران مانند فرو نگه‌داشتن چشم، سر را پایین انداختن، وقار بیش از حد در گفتار، به گونه‌ای که فرد ریاکار برای انجام کارش سریع می‌دود. اما هر گاه فرد دینداری او را ببیند، دوباره با وقار و سر به زیر راه می‌رود، مبادا که او را عجول و کم وقار بدانند. هر گاه آن فرد از نظر او دور شود، دوباره با عجله به راه خود ادامه می‌دهد، و هرگاه او را ببیند دوباره به خشوع خود باز می‌گردد. بعضی از این افراد از اینکه راه رفتن او در خلوت با راه رفتن او در ملأعام تفاوت داشته باشد، خجالت می‌کشد. بنابراین مجبور می‌شود در خلوت نیز به طرز شایسته‌ای راه برود تا اینکه هرگاه مردم او را ببیند نیازی به تغییر وضعیت نداشته باشد. چنین فردی گمان می‌کند که با این عمل از شهرت ریا رهایی یافته است. حال آنکه ریای او چند برابر شده است و وی در خلوتش نیز ریا کرده است.

ریا کردن به وسیلۀ دوستان، دیدار کنندگان و اطرافیان: مانند کسی که خود را به سختی می‌اندازد تا یکی از علما را ملاقات کند تا گفته شود: فلانی به زیارت و ملاقات فلان عالم یا فلان فرد متقی و پرهیزگار یا یکی از حکام و پادشاهان رفته است تا گفته شود: آن‌ها به او تبرک می‌جویند. مانند کسی که بسیار دیدار علما و مشایخ می‌رود تا مردم ببینند که او ملاقات علما می‌رود از محضر آن‌ها استفاده می‌کند و به آن علما و مشایخ افتخار کند. بعضی نیز با این کار می‌خواهند آوازه و شهرت‌شان در کشور انتشار یابد و مردم به سوی آن‌ها سفر کنند. بعضی افراد نیز می‌خواهند در نظر پادشاهان مشهور شوند تا شفاعت‌شان مورد قبول قرار گیرد. گروهی هم با این کار می‌خواهند به جمع‌آوری مال بپردازند. حال حتی اگر این کار از طریق اموال اوقاف، ایتام ... یا غیر، انجام شود [۲۳۳].

به علت اهمیت ریا و گناه بزرگ در قرآن کریم درباره آن هشدار داده شده است.

خداوند می‌فرماید: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا ١١٠[الکهف: ۱۱۰].

«[ای پیغمبر] بگو: «من فقط بشرى هستم مثل شما؛ (امتیازم این است که) به من وحى مى‏شود که تنها معبودتان معبود یگانه است؛ پس هر که به لقاى پروردگارش امید دارد، باید کارى شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند».

از امام باقر÷ روایت شده است که فرمود: از پیامبرص دربارۀ تفسیر آیه: ﴿فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِ: سوال شد ایشان فرمود: «من صَلَّى مراءاةَ الناسِ فهو مشرك، ومن زكَّى مراءاة الناس فهو مشرك، ومَنْ حَجَّ مراءاة الناس فهو مشرك، ومَنْ عَمِلَ عملاً مِمَّا أَمَرَ اللهَ بِهِ مُرَاءَاةَ الناس فهو مشرك، ولا يقبل الله عملا مراء»:«کسی که به ریا نماز بخواند او مشرک است. کسی که با ریا زکات بپردازد مشرک است. کسی که با ریا حج به جای بیاورد، در واقع مشرک است. کسی که عملی را که خداوند به آن امر فرموده است با هدف ریا انجام دهد، مشرک است و خداوند اعمال فرد ریاکار را قبول نخواهد کرد» [۲۳۴].

رسول اللهص فرمود: «إنّ أخوفَ ما أخافُ عليكم الشركُ الأصغر! قالوا: وما الشرك الأصغر يا رسول الله؟ قال: الرياء، يقول الله تعالى إذا جازى العباد بأعمالهم إذهبوا إلى الذين كنتم تراءونهم في الدنيا فاطلبوا جزاءكم منهم»:«بی‌تردید ترسناکترین امری که از وجود آن در میان شما می‌ترسم شرک اصغر است گفتند: ای پیامبر خدا شرک اصغر چیست؟ فرمود: آن امر خطرناک ریاست. خداوند هنگامی که بندگان براساس اعمالشان پاداش داد. می‌فرماید: به سوی آن کسانی بروید که در دنیا به خاطر آن‌ها ریا می‌کردید و اجر و پاداش عملتان را از آن‌ها بخواهید» [۲۳۵].

همچنین از ایشان روایت شده است که فرمودند: «يقول الله سبحانه: أنا خيرُ شريكٍ، مَنْ أَشْرَكَ معي شريكاً في عمله فهو لشريكي دوني؛ لأنّي لا أقبل إلاّ ما أَخْلَصَ لِي»:«خداوند پاک و منزه می‌فرماید: من بهترین شریک هستم. کسی که در عملش کسی غیر از مرا شریک من قرار دهد، در حقیقت آن عمل براى شریک من است نه از آن من. زیرا من فقط آن چیزی را قبول می‌کنم که خالصانه برای من باشد» [۲۳۶].

امیر المؤمنین÷ می‌فرماید: بدون داشتن ریا و انتظار کسب شهرت عمل نمایید.

زیرا بی‌تردید کسی که برای غیر خداوند عمل و تلاش نماید، خداوند او را به کسی وامی‌گذارد که برای آن تلاش نموده است [۲۳۷].

امام صادق÷ می‌فرماید: در اعمالت برای کسی که می‌میرد و زنده نمی‌ماند و به تو هیچ سودی نمی‌رساند، ریا مکن. ریا درختی است که تنها میوه آن شرک خفی و اصل آن نفاق است. در هنگام سنجش اعمال به ریاکار گفته می‌شود، ثواب اعمالت را از کسانی که آن‌ها را شریک قرار می‌دادی بگیر، ببین چه کسانی را می‌خواندی، و به چه کسانی امیدوار بودی، و از چه ‌کسی می‌ترسیدی. بدان که تو نمی‌توانی چیزی را در درون خودت مخفی کنی و فریفته شوی. خداوند می‌فرماید: ﴿يُخَٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَمَا يَخۡدَعُونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَمَا يَشۡعُرُونَ ٩[البقرة: ۹].

«مى‏خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالى که جز خودشان را فریب نمى‏دهند؛ (اما) نمى‏فهمند».

بیشترین ریا در نگاه کردن، سخن گفتن، غذا خوردن، راه رفتن، همنشینی، لباس پوشیدن، خندیدن، نماز خواندن، حج به جا آوردن، جهاد کردن، خواندن قرآن و سایر عبادات ظاهری به وجود می‌آید. کسی که باطن خود را برای خداوند خالص و قلبش را برای او فروتن نماید و خود را با وجود تلاش‌های ممکن دارای نقص و کوتاهی بیابد، شکر آن را به جا خواهد آورد.

و چنان‌چه به هر صورت به این راه ادامه دهد از جمله کسانی خواهد بود که امید رهایی آنان از شر ریا و نفاق می‌رود [۲۳۸].

از امام محمد باقر و امام جعفر صادق÷ روایت شده است که فرمودند: چنان‌چه یکی از شما عملی را برای خدا و رسیدن به ثواب آخرت انجام دهد اما رضایت یکی از مردم را در آن وارد گرداند در واقع مشرک است [۲۳۹].

از امام باقر÷ روایت شده است که فرمود: میان حق و باطل چیزی جز کم عقلی وجود ندارد. پرسیدند: چگونه ممکن است ای فرزند رسول الله؟ فرمود: بنده آن عملی را انجام می‌دهد که مورد رضایت پروردگار است اما به وسیلۀ آن می‌خواهد رضایت کسی دیگر را جلب نماید. چنان‌چه وی نیتش را برای خداوند، خالص می‌‌نمود، آنچه را که می‌خواست، سریعتر به دست می‌آورد [۲۴۰].

در روز قیامت هنگامی که پرده از اعمال و نیات فرد ریاکار برداشته می‌شود. وی زیانبار خواهد بود و در مقابل همۀ مخلوقات رسوا و سرافکنده خواهد شد.

پیامبرص فرمودند: «أخاف عليكم الشرك الأصغر!»:«من دربارۀ وقوع شرک اصغر در میان شما نگرانم». عرض کردند: شرک اصغر چیست؟ پیامبرص فرمود: «ریا، هنگامی که خداوند در روز قیامت پاداش اعمال بندگان را داد به آن‌ها می‌گوید: به سوی آن کسانی بروید که در دنیا برایشان ریا می‌کردید، ببینید آیا پاداشتان را نزد آنان می‌یابید؟» همچنین فرموده است: «از وادی زیانکاران به خداوند پناه ببرید! عرض شد: ای رسول خدا آن وادی چیست؟ فرمود: نام دره‌ای در جهنم است که برای افراد ریاکار آماده شده است».

همچنین فرموده است: در روز قیامت فرد ریاکار مورد ندا قرار داده می‌شود و به او گفته می‌شود: ای گناهکار، ای مکار، ای ریاکار، اعمالت تباه و اجرت زایل شد. برو ثواب عملت را از کسی بگیر که برای او تلاش می‌کردی [۲۴۱].

همچنین از پیامبرص روایت شده است که فرمودند: «اولین کسی که در روز قیامت خوانده می‌شود کسی است که قرآن را جمع‌آوری کرده است. سپس کسی که در راه خدا کشته شده است، سپس فرد ثروتمند را مورد ندا قرار می‌دهند. آنگاه خداوند به فردی که قاری قرآن بوده است می‌فرماید: آیا من به تو آنچه را که بر پیامبرم نازل شده بود یاد ندادم؟ می‌گوید: بله خداوند می‌فرماید: به چه مقدار از آن عمل کردی؟ آن فرد می‌گوید: خدایا در طول شبانه‌روز همواره بدان عمل می‌کردم. خداوند می‌فرماید: دروغ گفتی. فرشتگان نیز می‌گویند: دروغ می‌گویی. خداوند می‌فرماید: تو فقط می‌خواستی که مردم بگویند فلانی قاری قرآن است. در واقع چنین هم شد [پس تو در دنیا به ثواب عملت رسیدی و دیگر پیش من ثوابی نداری]. آنگاه فرد ثروتمند را می‌آورند خداوند به او می‌فرماید: آیا به تو مال فراوان ندادم و تو را از هر کسی بی‌نیاز نکردم؟ آن فرد می‌گوید: بله خداوند می‌فرماید: با آنچه به تو بخشیدم چه کار کردی؟ و در چه راهی خرج نمودی؟ می‌گوید: به وسیلۀ آن بذل و بخشش کردم و صدقه می‌دادم. خداوند می‌فرماید: نه، دروغ می‌گویی فرشتگان نیز می‌گویند: دروغ می‌گویی، خداوند می‌فرماید: بلکه تو می‌خواستی مردم بگویند: فلان شخص بخشنده و بزرگوار است که چنین هم شد.

آنگاه کسی را که در راه خدا کشته شده است می‌آورند. خداوند می‌فرماید: تو چه کار پسندیده‌ای کرده‌ای؟ می‌گوید: خدایا تو مرا به جهاد در راه خودت دستور دادی من با دشمنان جنگیدم تا اینکه کشته شدم. خداوند می‌فرماید: دروغ می‌گویی. فرشتگان نیز می‌گویند: دروغ می‌گویی خداوند – سبحانه – می‌فرماید: بلکه می‌خواستی مردم بگویند فلانی شجاع و جسور است که درباره تو چنین گفتند. آنگاه پیامبرص فرمود: این نوع افراد اولین مخلوقات خداوند هستند که به وسیله آن‌ها آتش جهنم شعله‌ور خواهد شد» [۲۴۲].

به علت اهمیت این موضوع آن را بیشتر توضیح دادیم. زیرا این امر جزو امور بزرگ و مهمی است که ناخودآگاه اعمال فرد مسلمان را تباه می‌کند و از بین می‌برد، ممکن است که آن فرد بداند که این امر [ریا] خطرناک است اما علیرغم این، مقتضای عظمت خداوند را که اختصاص عبادت فقط به اوست، مراعات نمی‌کند.

[۲۳۱] نگا: شرح نهج‌البلاغه (۱۹/۱۶۷). [۲۳۲] الکافی (۲/۲۹۵)، وسائل الشیعة (۱/۷۳)، مستدرک الوسائل (۱/۱۶۴)، بحارالأنوار (۶۹/۲۸۸). [۲۳۳] بحارالأنوار (۶۹/۱۶۶). [۲۳۴] بحارالأنوار (۹۹/۲۹۷،۲۸۱)، نگا: وسائل الشیعة (۱/۶۸)، تفسیر قمی (۲/۴۷). [۲۳۵] شرح نهج‌البلاغه (۲/۱۷۹). [۲۳۶] بحارالأنوار (۶۹/۳۰۴). [۲۳۷] مستدرک الوسائل (۱/۱۰۵)، شرح نهج‌البلاغه (۱/۳۱۲). [۲۳۸] بحارالأنوار (۶۹/۳۰۰)، مستدرک الوسائل (۱/۱۰۷). [۲۳۹] بحارالأنوار (۶۹/۳۰۱)، نگا: وسائل الشیعة (۱/۶۷)، مستدرک الوسائل (۱/۱۰۵). [۲۴۰] بحارالأنوار (۶۹/۲۹۹) نگا: الکافی (۱/۸) وسائل الشیعة (۱/۶۱)، المحاسن (۱/۲۵۴). [۲۴۱] مستدرک الوسائل (۱/۱۰۶، ۱۰۷) بحارالأنوار (۶۹/۳۰۳)، مجموعه ورام (۱/۱۸۷). [۲۴۲] بحارالأنوار (۶۹/۳۰۵) نگا: مستدرک الوسائل (۱/۱۱۱)، عده الداعی (۲۲۸)، مجموعة ورام (۱/۱۸۶).