۱۸- استفاده از حلقه، نخ، حرز، طلسم، انگشتر و ... برای دفع بلا:
از جمله اعتقاداتی که مردم به وسیله آن به شرک ورزیدن نسبت به پروردگار کشیده شدهاند استفاده از حلقه، طلسم، نخ، حرز، انگشتر و ... میباشد که مردم آنان معتقدند که این اشیا بلا را از انسان دور و برای او منافع و خیری را به همراه میآورند. این گروه از مردم اقدام به آویزان کردن حلقه، طلسم، حرز و ... به گردن یا دست یا هر جای دیگری از بدنشان میکنند تا برایشان برکت و خیر به همراه آورند و ضرر و مصیبت و بیماریها را از آنان دور کند حکم اینگونه اعمال براساس عقیده فرد در میان شرک اصغر و اکبر قرار دارد.
اگر فرد معتقد باشد که این اشیاء به علت برکتشان به انسان نفع یا ضرر میرسانند، و بدون خدا دارای قوۀ تاثیر در عالم هستند، در واقع مرتکب شرک اکبر شده است.
کسی که باور داشته باشد که این اشیا سبب جلب خیر و برکت هستند، اما به خودی خود توانایی تاثیر ندارند، در واقع مرتکب شرک اصغر شده است. زیرا وی به سبب غیر شرعی و مقدّری که از سوی خداوند تعیین شده است پناه برده است. و خداوند به آن دستور نداده و پیامبرص نیز ما را بدان راهنمایی ننموده است. به علت جهل بعضی از مردم نسبت به اسبابی که شرع استفاده از آن را صحیح دانسته است.
باید بدانیم که همه اسباب به سه دسته تقسیم میشود:
اولاً- سبب شرعی: آن سببی است که در کتاب خدا و سنت پیامبرص وجود دارد مانند قرائت قرآن بر مریض و خواندن دعاهای رسیده از پیامبرص و ... .
ثانیاً- سبب تقدیری: آنچه در میان مردم به صورت عموم و شایع وجود دارد مانند اینکه فلان کار برای درمان درد یا بیماری مفید است، به شرطی که مانند داروها و آمپولها اثر آن ظاهر باشد.
ثالثاً- سبب وهمی: این نوع سبب چیزی است که انسان گمان میکند برای او مفید است و دردها و بیماریهایش را فقط به وسیلۀ احساس روحی تخفیف میدهد و هیچ راه شرعی یا مقدّر برای آن وجود ندارد مانند: گذاشتن حلقه، نخ، حرز، طلسم در دست و گردن و ... خواه این اشیا از سوی فردی نیکوکاری باشد، یا از سوی جادوگر، یا کسی باشد که ادعا میکند به وسیلۀ قرآن بیماریها را شفا میدهد.
خداوند میفرماید: ﴿قُلۡ أَفَرَءَيۡتُم مَّا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ إِنۡ أَرَادَنِيَ ٱللَّهُ بِضُرٍّ هَلۡ هُنَّ كَٰشِفَٰتُ ضُرِّهِۦ﴾[البقرة: ۳۸].
«بگو: آیا هیچ درباره معبودانى که غیر از خدا مىخوانید اندیشه مىکنید که اگر خدا زیانى براى من بخواهد، آیا آنها مىتوانند گزند او را برطرف سازند؟! و یا اگر رحمتى براى من بخواهد، آیا آنها مىتوانند جلو رحمت او را بگیرند؟».
سید محمد حسین فضل الله مینویسد:
آیا آنها قادر به تغییر اراده خداوند دربارۀ آنچه او برای بندگانش مقدر فرموده، از قبیل بیماری، فقر، ترس و از دست دادن جان و مال و ... هستند، و آیا قادر به دفع آن مصیبتی هستند که خداوند نمیخواهد از آنها دفع کند؟
مثلاً اگر خداوند بخواهد بر گروهی از مردم بارانی را فرو بباراند، آیا آنها قادر به جلوگیری از آن هستند؟ آیا میتوانند به کسی سلامتی بدهند؟ یا آن را از کسی بگیرند؟ و ... سوالاتی که هرگز جواب مثبتی نخواهند داشت. زیرا آنها میدانند که این کسانی که آنها را به عنوان شریک خداوند قرار میدهند قادر به انجام دادن کم یا بیش این امور نیستند [۲۵۶].
خداوند میفرماید: ﴿وَإِن يَمۡسَسۡكَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا كَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ وَإِن يُرِدۡكَ بِخَيۡرٖ فَلَا رَآدَّ لِفَضۡلِهِۦۚ يُصِيبُ بِهِۦ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ١٠٧﴾[یونس: ۱۰۷].
«و اگر خداوند، (براى امتحان یا کیفر گناه)، زیانى به تو رساند، هیچ کس جز او آن را برطرف نمىسازد؛ و اگر اراده خیرى براى تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد! آنرا به هر کس از بندگانش بخواهد مىرساند؛ و او غفور و رحیم است!».
سید عبدالله شبر دربارۀ این آیه مینویسد: ﴿وَإِن يَمۡسَسۡكَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ﴾: یعنی اگر خداوند به وسیلۀ بلا یا سختی یا بیماری به تو زیانی برساند، ﴿فَلَا كَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَ﴾: کسی جز او نمیتواند آن را دفع کند ﴿وَإِن يُرِدۡكَ بِخَيۡرٖ﴾: چنانچه خداوند بخواهد به وسیلۀ نعمت یا صحت و ... به تو سودی برساند. ﴿فَلَا رَآدَّ لِفَضۡلِهِۦ﴾: برای انجام آن عمل و فضلی که اراده فرموده است. هیچ مانع و مزاحمی وجود نخواهد داشت. ﴿يُصِيبُ بِهِۦ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِ﴾: وی خیر را به هر کدام از بندگانش که بخواهد عطا میکند. ﴿وَهُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ١٠٧﴾: او بسیار آمرزنده گناهانشان است، و بسیار نسبت به آنان مهربان است تا به وسیلۀ اطاعت از او رحمت و لطف او را دریافت دارند، و به وسیلۀ معصیت از عفو و بخشش او ناامید نشوند [۲۵۷].
پیامبرص به علت اینکه بعضى از اصحابستازه اسلام آورده بودند و هنوز تا حدی تحت تاثیر افکار دوره جاهلی بودند آنان را از این خرافات نهی و از استفاده از این اشیا و اعتقاد داشتن به آنها نهی میکردند.
مجلسی در بحارالأنوار از عمران بن حصین روایت میکند که فردی بر پیامبرصوارد شد و در دستش حلقهای مسی بود در روایت دیگری آمده است انگشتری مسی در دست داشت، پیامبر فرمود: این چیست؟ آن مرد گفت: آن را برای حفظ خودم از ضعف و سستی در دست کردهام. پیامبر فرمود: بدان که این حلقه فقط باعث ضعف و سستی تو میشود [۲۵۸].
مجلسی همچنین میگوید: پیامبرص از بستن حرز و طلسم و مهره نهی فرمودهاند. همچنین از جادوگری و استفاده از حرزهایی که زنان با هدف ایجاد محبت در دل همسرانشان به خود آویزان میکنند نهی فرمودند [۲۵۹].
از امیر المومنین÷ روایت شده است که فرمود: استفاده از بسیاری از حرزها و طلسمها و بستن مهرهها و ... نوعی شرک هستند [۲۶۰].
اگر این امر براساس آنچه در قرآن، سنت پیامبرص و هدایت اهل بیت† آمده است چنین باشد، آیا از آنها پیروی و براساس آن هدایت مبارک عمل مینماییم یا از راه آنها منحرف میشویم؟
[۲۵۶] تفسیر من وحی القرآن (۱۹/۳۸۰). [۲۵۷] تفسیر الجوهر الثمین (۳/۱۹۳). [۲۵۸] بحارالأنوار (۹۵/۱۲۱). [۲۵۹] بحارالأنوار (۶۰/۱۸)، مستدرک الوسائل (۴/۳۱۷)، (۱۳/۱۰۶)، دعائم الإسلام (۲/۱۴۲). [۲۶۰] مستدرک الوسائل (۴/۳۱۸)، (۱۳/۱۱۰)، دعائم الإسلام (۲/۴۸۳).