۴۱- باب: حرام بودن نافرمانی و آزارِ پدر و مادر و قطع صلهی رحم
الله متعال، میفرماید:
﴿فَهَلۡ عَسَيۡتُمۡ إِن تَوَلَّيۡتُمۡ أَن تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَتُقَطِّعُوٓاْ أَرۡحَامَكُمۡ ٢٢ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فَأَصَمَّهُمۡ وَأَعۡمَىٰٓ أَبۡصَٰرَهُمۡ ٢٣﴾[محمد : ٢٢، ٢٣]
چه بسا آنگاه که سرپرست (امور مردم) شوید، در زمین به فساد و تبهکاری بپردازید و رابطه با خویشاوندانتان را قطع نمایید. الله، چنین کسانی را نفرین (و از رحمتش دور) نموده و (گوشهای) آنان را کر و چشمانشان را کور کرده است.
و میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهۡدَ ٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ مِيثَٰقِهِۦ وَيَقۡطَعُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن يُوصَلَ وَيُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱللَّعۡنَةُ وَلَهُمۡ سُوٓءُ ٱلدَّارِ ٢٥﴾[الرعد: ٢٥]
و آنان که پس از بستن پیمان استوار با الله پیمانشکنی میکنند و پیوندهایی را که پروردگار به برقراری آن دستور داده است، قطع مینمایند و در زمین به فساد و تبهکاری میپردازند. لعنت و نفرین، و نیز سختیِ سرای آخرت (فرجام بد) از آنِ چنین کسانیست.
همچنین میفرماید:
﴿وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ إِمَّا يَبۡلُغَنَّ عِندَكَ ٱلۡكِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوۡلٗا كَرِيمٗا ٢٣ وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرٗا ٢٤﴾[الإسراء: ٢٣، ٢٤]
و پروردگارت فرمان داد که جز او را عبادت و پرستش نکنید و به پدر و مادر نیکی نمایید. و چون یکی از آنها یا هر دوی آنها نزدت به سن پیری رسیدند، کوچکترین سخن ناخوشایندی به آنان مگو و بر سرشان داد مزن و به آنان سخن نیکی بگو. و از روی مهربانی بالِ فروتنی و تواضعت را برایشان فرود آور و بگو: ای پروردگارم! همانگونه که در کودکی مرا پرورش دادند، آنان را مشمول رحمت خویش بگردان.
۳۴۱- وعن أبي بكرةَ نُفيْع بنِ الحارثِس قال: قَالَ رَسُولُ اللهِج: «أَلا أُنَبِّئُكمْ بِأكْبَرِ الْكَبائِر؟» ثلاثاً قُلنا: بلَى يَا رَسُولَ اللهِ، قال: «الإِشْراكُ بِاللَّهِ، وعُقُوقُ الْوالِديْن»، وكان مُتَّكِئاً فَجلَس فقال:«أَلا وقوْلُ الزُّورِ وشهادُة الزُّورِ»، فَما زَال يكَرِّرُهَا حتَّى قُلنَا: ليْتَهُ سكت. [متفق عليه][ صحیح بخاری، ش: ۲۶۵۴؛ و صحیح مسلم، ش:۸۷.]
ترجمه: ابوبکره، نفیع بن حارثس میگوید: رسولاللهج سه بار فرمود: «آیا شما را از بزرگترین گناهان کبیره، آگاه کنم؟» گفتیم: بله، ای رسولخدا! فرمود: «شرک به الله، و نافرمانی پدر و مادر». پیامبرج که پیشتر تکیه زده بود، نشست و فرمود: «آگاه باشید که سخن دروغ و شهادت دروغین نیز جزو گناهان کبیره است». و آنقدر این جمله را تکرار کرد که با خود گفتیم: ای کاش سکوت میفرمود!
شرح
مؤلف/ میگوید: «باب: حرام بودن نافرمانی و آزار پدر و مادر و قطع صلهی رحم».
در عربی به نافرمانی و آزار پدر و مادر، «عقوق» میگویند. این واژه، برگرفته از «عق» به معنای بریدن است؛ چنانکه به گوسفندی که برای نوزاد، ذبح میکنند، «عقیقه» میگویند؛ زیرا گردنش را میبُرند.
نافرمانی و آزارِ پدر و مادر، گناه بسیار بزرگیست؛ زیرا کتاب و سنت در این باره هشدار دادهاند و بنا بر دادههای کتاب و سنت، مجازات سختی در پی دارد؛ قطع صلهی رحم نیز همینگونه است. الله متعال، میفرماید:
﴿فَهَلۡ عَسَيۡتُمۡ إِن تَوَلَّيۡتُمۡ أَن تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَتُقَطِّعُوٓاْ أَرۡحَامَكُمۡ ٢٢ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فَأَصَمَّهُمۡ وَأَعۡمَىٰٓ أَبۡصَٰرَهُمۡ ٢٣﴾[محمد : ٢٢، ٢٣]
چه بسا آنگاه که سرپرست (امور مردم) شوید، در زمین به فساد و تبهکاری بپردازید و رابطه با خویشاوندانتان را قطع نمایید. الله، چنین کسانی را نفرین (و از رحمتش دور) نموده و (گوشهای) آنان را کر و چشمانشان را کور کرده است.
منظور از کور شدن چشمان، از میان رفتن بصیرت آنهاست، نه کور شدن چشمهایی که در چهره دارند؛ یعنی الله متعال، بصیرت را از چنین کسانی میگیرد و از اینرو حق را باطل، و باطل را حق، میبینند. در این آیه هم به مجازات اخروی اشاره شده است و هم به مجازاتی دنیوی:
مجازات اخروی: ﴿لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ﴾، یعنی: آنان را از رحمتش دور و محروم میگرداند.
و مجازات دنیوی: ﴿فَأَصَمَّهُمۡ وَأَعۡمَىٰٓ أَبۡصَٰرَهُمۡ ٢٣﴾، یعنی: گوشهایشان را از شنیدن حق، کَر میکند و چشمانشان را از دیدن حق، کور میگرداند و بدینسان از حق و حقیقت، بهره نمیبرند.
الله متعال، میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهۡدَ ٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ مِيثَٰقِهِۦ وَيَقۡطَعُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن يُوصَلَ وَيُفۡسِدُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱللَّعۡنَةُ وَلَهُمۡ سُوٓءُ ٱلدَّارِ ٢٥﴾[الرعد: ٢٥]
و آنان که پس از بستن پیمان استوار با الله پیمانشکنی میکنند و پیوندهایی را که پروردگار به برقراری آن دستور داده است، قطع مینمایند و در زمین به فساد و تبهکاری میپردازند. لعنت و نفرین، و نیز سختیِ سرای آخرت (فرجام بد) از آنِ چنین کسانیست.
سه عملکرد بد دارند: شکستن پیمان استواری که با الله بستهاند، قطع صلهی رحم و دیگر پیوندهایی که الله متعال به برقراری آن دستور داده است، و نیز فساد و تبهکاری در زمین با گناهان فراوانی که مرتکب میشوند. نتیجهاش، اینست که از رحمت الاهی محروم میگردند و فرجام بدی دارند.
الله تبارک و تعالی، میفرماید:
﴿وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ إِمَّا يَبۡلُغَنَّ عِندَكَ ٱلۡكِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوۡلٗا كَرِيمٗا ٢٣ وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرٗا ٢٤﴾[الإسراء: ٢٣، ٢٤]
و به پدر و مادر نیکی نمایید. و چون یکی از آنها یا هر دوی آنها نزدت به سن پیری رسیدند، کوچکترین سخن ناخوشایندی به آنان مگو و بر سرشان داد مزن و به آنان سخن نیکی بگو. و از روی مهربانی بالِ فروتنی و تواضعت را برایشان فرود آور و بگو: ای پروردگارم! همانگونه که مرا در کودکی پرورش دادند، آنان را مشمول رحمت خویش بگردان.
الله متعال به نیکی کردن به پدر و مادر دستور داده و فرموده است: وقتی پدر یا مادرت یا هر دوی آنها پیر شدند، کوچکترین سخن ناخوشایندی به آنان نگو. زیرا وقتی انسان، پا به سن میگذارد و پیر و فرتوت میشود، به اشکال مختلف بهانهگیری میکند؛ ولی فرزند، حق ندارد به آنها بگوید: خستهام کردید، یا بر سرشان داد بزند. بلکه باید با آنها بهنرمی سخن بگوید و سعی کند خوشحالشان نماید و غم و اندوهشان را بزداید. ﴿وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ﴾فرزند، هر جایگاه و موقعیتی که پیدا کند، وظیفه دارد مانند پرنده باشد؛ یعنی اگر همانند پرنده در اوج یا موقعیتهای بالایی قرار گرفت، باید بالِ مهر و تواضع خود را برای آنان بگستراند و از مهرورزی به آنها دریغ نکند. بلکه نیکیهایشان را بهیاد داشته باشد و دعا کند: ﴿وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرٗا ٢٤﴾: «همانگونه که مرا در کودکی پرورش دادند، آنان را مشمول رحمتِ خویش بگردان».
اینها، دستورهاییست که الله متعال دربارهی والدین پیر و سالخورده، داده است؛ اگرچه حقوق پدر و مادر، در دوران جوانی آنها نیز به قوت خود باقیست، ولی معمولاً در این دوران، از فرزندان خود بینیازند.
سپس مؤلف/، حدیث ابوبکرهس را ذکر کرده که در آن آمده است: پیامبرج سه بار فرمود: «آیا شما را از بزرگترین گناهان کبیره، آگاه کنم؟» گفتیم: بله، ای رسولخدا! فرمود: «شرک به الله، و نافرمانی پدر و مادر».
شرک به الله، بزرگترین گناه در زمینهی حقوق الهیست و نافرمانی پدر و مادر، بزرگترین گناه در حق کسانیست که بیش از همهی مردم، سزاوار توجه، احترام، رسیدگی و دوستی و محبت هستند، یعنی پدر و مادر.
پیامبرج که پیشتر تکیه زده بود، نشست و فرمود: «آگاه باشید که سخن دروغ و شهادت دروغین نیز جزو گناهان کبیره است». زیانِ دروغگویی و شهادت دروغین، بهقدری زیاد است که پیامبرج پیش از بیان این مسأله تکیه زده بود، ولی برای بیان این مسأله نشست تا نسبت به پیامدهای وخیم دروغگویی و شهادت دروغ، هشدار دهد. متأسفانه امروزه بسیاری از مردم بهسادگی دروغ میگویند و شهادت دروغ میدهند و گمان میکنند که اگر به نفع کسی، شهادت دروغ بدهند، به او نیکی کردهاند! هرکس، شهادت دروغ بدهد، هم به خود بد کرده و هم به کسی که به نفع او شهادت داده و هم به کسی که بر ضد او گواهی داده است. از آن جهت به خودش بد کرده که مرتکب یکی از بزرگترین گناهان کبیره شده است؛ بدیاش به کسی که به نفع او گواهی داده، اینست که در حرامخواری و حق را ناحق کردن به او کمک نموده است؛ و ظلمش به کسی که بر ضد او شهادت دروغ داده، پوشیده نیست. بنابراین، هرگز گمان نکنید که اگر به نفع کسی شهادت دروغ دادید، به او نیکی کردهاید؛ هرگز، سوگند به الله که به او بد روا داشتهاید. امروزه برخی از مردم با شهادتهای دروغین یا شهادتنامههای بیاساس از اعتبارات دولتی سوءاستفاده میکنند و گاه با شهادت دروغین یا تنظیم سندها و شهادتنامههای بیپایه، مسؤولان را دور میزنند تا به چیزی از دنیا دست یابند؛ ولی غافل از اینکه آنچه نصیبشان میشود، چیزی جز زیان دنیا و آخرت نیست. پناه بر الله.
این حدیث، رهنمودی روشن برای هر خردمندیست تا از چهار گناهِ هلاکتبار دوری کند: شرک به الله، نافرمانیِ پدر و مادر، دروغگویی، و شهادت دروغ.
***
۳۴۲- عن عبد الله بنِ عمرو بن العاصب عَنِ النَّبيِّج قال: «الْكبائر: الإِشْراكُ بِاللَّه، وعقُوقُ الْوالِدَيْنِ، وقَتْلُ النَّفْس، والْيمِينُ الْغَموس». [روایت بخاري][ صحیح بخاری، ش: ۶۶۷۵.]
ترجمه: عبدالله بن عمرو بن عاصب میگوید: پیامبرج فرمود: «گناهان کبیره، عبارتند از: شرک به الله، نافرمانی پدر و مادر، قتل نفس، و سوگند دروغ (که صاحبش را در گناه و دروخ، غوطهور میگرداند)».
۳۴۳- وعنه أَنَّ رَسُولَ اللهِج قال: «مِنَ الْكبائِرِ شتْمُ الرَّجلِ والِدَيْه». قالوا: يَا رَسُولَ اللهِ وهَلْ يشْتُمُ الرَّجُلُ والِديْه؟ قال: «نَعم، يَسُبُّ أَبا الرَّجُلِ، فيسُبُّ أَباه، ويسُبُّ أُمَّه، فَيسُبُّ أُمَّهُ». [متفقٌ عليه][ صحیح بخاری، ش: ۵۹۷۳؛ و صحیح مسلم، ش:۹۰.]
وفي روايةٍ: «إِنَّ مِنْ أَكْبرِ الكبائِرِ أَنْ يلْعنَ الرَّجُلُ والِدَيْه». قيل: يا رسول الله! كيْفَ يلْعنُ الرجُلُ والِديْه؟ قال: «يسُبُّ أَبا الرَّجُل، فَيسُبُّ أَبَاه، وَيَسبُّ أُمَّه، فيسُبُّ أُمَّهُ».
ترجمه: عبدالله بن عمروب میگوید: رسولاللهج فرمود: «یکی از گناهان کبیره، اینست که شخصی به پدر و مادرش دشنام دهد». گفتند: ای رسولخدا! مگر کسی به پدر و مادرش دشنام میدهد؟ فرمود: «بله؛ بدینسان که به پدر و مادر کسی دشنام میدهد و او نیز در مقابل، به پدر و مادر وی دشنام میدهد».
در روایتی دیگر آمده است: «یکی از بزرگترین گناهان کبیره، اینست که شخصی پدر و مادر خود را لعن و نفرین کند». سؤال شد: چگونه کسی پدر و مادر خود را لعن و نفرین میکند؟! فرمود: «پدرِ کسی را دشنام میدهد و او نیز در مقابل، پدر او را دشنام میدهد (و نفرینش میکند یا) مادرِ کسی را دشنام میدهد و او نیز در مقابل، مادر وی را دشنام میدهد».
۳۴۴- وعن أبي محمد جُبيْرِ بنِ مُطعِمٍس أَنَّ رَسُولَ اللهِج قال: «لا يَدْخُلُ الجَنَّةَ قَاطِعٌ». قال سفيان في روايته: يعْني: قاطِع رحِم. [متفقٌ عليه][ صحیح بخاری، ش: ۵۹۸۴؛ و صحیح مسلم، ش:۲۵۵۶.]
ترجمه: ابومحمد، جبیر بن مطعمس میگوید: پیامبرج فرمود: «قاطع رحم (کسی که با خویشاوندانش قطع رابطه کند)، وارد بهشت نمیشود». سفیان، در روایت خود گفته است: منظور از «قاطع»، کسیست که با خویشاوندانش قطع رابطه میکند.
۳۴۵- وعن أبي عِيسى المُغِيرةِ بنِ شُعْبةَس عَنِ النَّبيِّج قال: «إِنَّ اللهَ تعالى حَرَّمَ عَلَيْكُمْ عُقُوقَ الأُمهَات، ومنْعًا وهات، ووأْدَ البنَات، وكَرَهَ لكُمْ قِيل وقال، وكثرةَ السُّؤَال، وإِضَاعةَ المالِ». [متفقٌ عليه][ صحیح بخاری، ش: (۲۴۰۸، ۵۹۷۵) و صحیح مسلم، ش: ۵۹۳.]
ترجمه: ابوعیسی، مغیره بن شعبهس میگوید: پیامبرج فرمود: «الله متعال، رنجانیدن مادران، خودداری از ادای حقوق مالیِ دیگران و تصاحب حقوق آنها، و زنده به گور کردن دختران را بر شما حرام نموده و برای شما ناپسند (و حرام) گردانیده است که هر سخنی را بازگو کنید و سؤالهای فراوان (و درخواستهای بیمورد) مطرح نمایید و اموال و داراییهای خود را (در راههای نامشروع) تباه کنید».
[نووي: در اینباره احادیثی وجود دارد که در باب پیشین، ذکر شد؛ مانند این حدیث که: «وأَقْطعُ مَنْ قَطَعكِ».[ یعنی: «و هرکس، تو را قطع نماید (و حق خویشاوندی را ادا نکند)، با او قطع رابطه کنم (و او را از رحمت خویش دور بگردانم؟)» ر.ک: حدیث شمارهی ۳۲۰ همین کتاب.] و این حدیث که: «وَمَن قَطَعَني، قَطَعَهُ اللَّه».[ یعنی: «و هرکس، مرا قطع کند (و حقّ خویشاوندی را بهجا نیاورد)، الله، او را از رحمتش دور بگرداند». ر.ک: همین کتاب، حدیث شمارهی۳۲۸.]]
شرح
همهی این احادیث، نشانگر حرام بودن قطع صلهی رحم و نافرمانی پدر و مادر است؛ پیشتر نمونههایی از این احادیث، ذکر شد. افزون بر احادیث گذشته، حدیث عبدالله بن عمرو بن عاصب ذکر شده که پیامبرج فرموده است: «یکی از گناهان کبیره، اینست که شخصی به پدر و مادرش دشنام دهد». و در روایتی دیگر آمده است: «یکی از بزرگترین گناهان کبیره، اینست که شخصی پدر و مادر خود را لعن و نفرین کند». سؤال شد: چگونه کسی پدر و مادر خود را لعن و نفرین میکند؟! زیرا خیلی شگفتآور است که کسی، به پدر و مادرش دشنام دهد یا نفرینشان کند. فرمود: «پدرِ کسی را دشنام میدهد و او نیز در مقابل، پدر او را دشنام میدهد؛ و مادرِ کسی را دشنام میدهد و او نیز در مقابل، مادر وی را دشنام میدهد».
این هشدار جدی، نشانگر اینست که انسان باید همهی دقتش را بهکار گیرد تا مبادا به عنوان یک محرّک یا عامل تحریککننده، سبب شود که به پدر و مادرش دشنام دهند؛ یعنی مبادا به پدر و مادرِ کسی دشنام دهد. زیرا این امر، طرف مقابل را به واکنش وامی دارد و باعث میشود که او نیز مقابله به مثل کند و به پدر و مادرِ این شخص، دشنام دهد؛ این، بدین معنا نیست که مقابله با مثل در چنین مواردی، جایز است و میتوانیم در برابر اهانت دیگران به پدر و مادرِ خویش، به پدر و مادرِ آنها ناسزا بگوییم. زیرا هیچکس، بارِ گناهِ دیگری را بهدوش نمیکشد، ولی معمولاً انسانها در تعامل با دیگران، مقابله به مثل میکنند؛ از اینرو اگر به کسی به دشنام دهند، او نیز در مقابل، ناسزا می گوید و لب به دشنام میگشاید. همانگونه که الله متعال، میفرماید:
﴿وَلَا تَسُبُّواْ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَيَسُبُّواْ ٱللَّهَ عَدۡوَۢا بِغَيۡرِ عِلۡمٖۗ﴾[الأنعام: ١٠٨]
به معبودان کسانی که غیر الله را عبادت می-کنند، دشنام ندهید که آنان نیز از روی دشمنی و نادانی به الله ناسزا خواهند گفت.
لذا اگر کسی باعث شود که به پدر و مادرش ناسزا بگویند، در این گناه، سهیم خواهد بود.
سپس مؤلف/ حدیثی بدین مضمون نقل کرده که مغیره بن شعبهس میگوید: پیامبرج فرمود: «الله متعال، رنجانیدن مادران، خودداری از ادای حقوق مالی دیگران و تصاحب حقوق آنها، و زنده به گور کردن دختران را بر شما حرام نموده و برای شما ناپسند (حرام) گردانیده است که هر سخنی را بازگو کنید و سؤالهای فراوان (و درخواستهای بیمورد) مطرح نمایید و اموال و داراییهای خود را (در راههای نامشروع) تباه کنید».
شاهد موضوع از این حدیث، اینجاست که رسولاللهج نافرمانی مادران یا رنجانیدن آنها را یکی از کارهای حرام برشمرد. رنجانیدن مادران، به معنای کوتاهی در انجام وظایفیست که فرزندان دربارهی مادران خود دارند؛ و هرکس در نیکی به مادرش کوتاهی کند، باعث رنجش خاطرش میشود. زنده به گور کردن دختران نیز حرام است؛ در دوران جاهلیت، داشتن فرزند دختر را ناپسند میدانستند و بد میبردند که دخترشان را بهازدواج یک مرد دربیاورند؛ از اینرو همینکه صاحب فرزند دختر میشدند، گودالی میکَندند و بدینسان دخترشان را زنده به گور میکردند. الله متعال، میفرماید:
﴿وَإِذَا ٱلۡمَوۡءُۥدَةُ سُئِلَتۡ ٨ بِأَيِّ ذَنۢبٖ قُتِلَتۡ ٩﴾[التكوير: ٨، ٩]
و آنگاه که از دختر زنده به گورشده بپرسند: به کدامین گناه کشته شده است؟
از اینرو الله متعال، زنده به گور کردن دختران را که یکی از بزرگترین گناهان کبیره است، حرام گردانید. شکی نیست که اگر کسی، یک شخص بیگانه را بکشد، برای همیشه در دوزخ خواهد ماند؛ زیرا الله متعال، فرموده است:
﴿وَمَن يَقۡتُلۡ مُؤۡمِنٗا مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآؤُهُۥ جَهَنَّمُ خَٰلِدٗا فِيهَا وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ وَلَعَنَهُۥ وَأَعَدَّ لَهُۥ عَذَابًا عَظِيمٗا ٩٣﴾[النساء : ٩٣]
و هر کس، مؤمنی را بهعمد بکشد، جزایش دوزخ است و جاودانه در آن خواهد ماند؛ و الله بر او خشم گرفته، و او را از رحمتش دور نموده و عذاب بزرگی برایش آماده ساخته است.
بنابراین، جُرم کسی که یکی از نزدیکان خود را میکُشد، بهمراتب، سختتر و سنگینتر است.
«ومنْعًا وهات»، یعنی: برخی از انسانها از طریق ضایع کردن حق دیگران و ندادنِ حقوق مالی آنها یا از طریق تصاحب اموال سایر افراد، مال و ثروتی بههم میزنند؛ و این، حرام است. به عبارت دیگر از دادن حقوقِ مالی دیگران طفره میروند و خواهان اموالی هستند که به آنها تعلق ندارد. «هات» یعنی: به من پول و ثروت بدهید که نوعی زیادهخواهیست؛ «ومنْعًا»، یعنی آنچه را که بر آنها واجب است، نمیدهند. این هم جزو کارهاییست که اللهﻷ حرام نموده است؛ زیرا برای هیچکس خودداری از ادای حقوق مالی، جایز نیست؛ همانطور که مطالبات مالی بیاساس، نارواست و این، هر دو، حرام میباشد. از اینرو پیامبرج فرمود: «الله متعال، رنجانیدن مادران، خودداری از ادای حقوق مالی دیگران و تصاحب حقوق آنها را بر شما حرام نموده است».
در ادامهی این حدیث، آمده است: «و برای شما ناپسند (حرام) گردانیده است که هر سخنی را بازگو کنید و سؤالهای فراوان (و درخواستهای بیمورد) مطرح نمایید و اموال و داراییهای خود را (در راههای نامشروع) تباه کنید». در این حدیث، کراهت و تحریم با هم آمده که به یک معناست؛ زیرا این دو واژه در زبان شرعی، یک مفهوم دارند و چنین بهنظر میرسد که کاربرد این دو واژه فقط بهخاطر اختلاف تعبیر است.
فرمود: «و برای شما ناپسند (حرام) گردانیده است که هر سخنی را بازگو کنید». یعنی: اللهﻷ زیادهگویی یا بگومگوهای بیاساس و بازگو کردن هر سخنی را حرام نموده است. به عبارت دیگر برای کسی جایز نیست که سخن گفتن دربارهی دیگران، همهی زندگیاش شود و همواره بگومگو کند و بگوید که چنین گفتهاند و چنین گفته شده است! ناگفته نماند که اگر رد و بدل کردن چنین سخنانی دربارهی آبروی علما و مسؤولان باشد، گناهش بیشتر است. انسان مؤمن، بهفرمودهی پیامبر اکرمج فقط سخن نیک میگوید؛ همانگونه که پیامبرج فرموده است: «مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّه وَالْيوْمِ الآخِر، فلْيقُلْ خيراً أَوْ لِيَصمُتْ». یعنی: «هرکس، به الله و روز قیامت ایمان دارد، یا سخن نیک بگوید، یا ساکت باشد».
احتمال دارد منظور از کثرت سؤال که از آن منع شده است، پرسشهای علمی باشد یا درخواستِ کمکِ مالی از دیگران.
در موردِ اول، زمانی کثرت سؤال، مکروه و ناپسند است که قصد پرسشگر، از سؤالپیچ کردن طرف مقابلش این باشد که او را خسته و درمانده نماید؛ ولی اگر قصد سؤالکننده، اینست که بر اطلاعات و معلومات خویش بیفزاید و نکات جدیدی فرابگیرد، هیچ اشکالی ندارد. عبدالله بن عباسب بهکثرت سؤال میکرد؛ از او پرسیدند: چگونه اینهمه علم و دانش را کسب کردی؟ فرمود: با زبانی پرسشگر، قلبی اندیشمند و پیکری که در راه کسب علم، خستگی به خود راه نمیداد.
بههر حال اگر قصد سؤالکننده، مچگیری یا عیبجویی بر طرف مقابلش و درمانده کردن او باشد، در این صورت، سؤال کردن، مکروه است.
و اما حالت دوم، یعنی درخواست کمکِ مالی، ویژگی آدمهای طمعکار و حریص است؛ از اینرو درخواست پول یا کمک مالی از دیگران، جز در شرایط اضطراری، جایز نمیباشد. البته درخواست کمک مالی از دوست بسیار نزدیک و صمیمی، یا از مسؤولان وظیفهشناس که بیمنت به وظیفهی خود عمل میکنند، بیاشکال است؛ در غیر این صورت، درخواست کمکِ مالی جز در شرایط اضطراری، جایز نیست. آیا مال دنیا، آنقدر ارزش دارد که کسی برای به دست آوردن چند ریال، ممنونِ این و آن شود؟
ضایع کردن مال نیز حرام است؛ یعنی برای هیچکس جایز نیست که مالش را در کارهایی مصرف نماید که هیچ نفع دینی و دنیوی ندارند؛ زیرا الله متعال، فرموده است:
﴿وَلَا تُؤۡتُواْ ٱلسُّفَهَآءَ أَمۡوَٰلَكُمُ ٱلَّتِي جَعَلَ ٱللَّهُ لَكُمۡ قِيَٰمٗا﴾[النساء : ٥]
و اموالی را که الله وسیلهی ماندگاری و قوام (زندگی) شما قرار داده است، به سفیهان و بیخردان ندهید.
لذا مال و ثروت، وسیلهی ماندگاری و قوام زندگیست و منافع دینی و دنیوی مردم، به وسیلهی مال و ثروت بهانجام میرسد و اگر انسان، مال و ثروتش را در راههای بیفایده هزینه کند، در واقع مالش را تباه کرده است؛ بدتر از این، عملکرد کسانیست که مال و ثروت خویش را در راههای حرام مصرف میکنند و بدینسان مرتکب دو عمل بسیار زشت میشوند:
یکم: ضایع کردن مال خود.
دوم: ارتکاب عمل حرام.
لذا بر هر انسانی واجب است که از مال و ثروتش نگهداری کند و آن را فقط در راههای مشروع و در جهت منافع دینی و دنیوی، مصرف نماید.
***