مباحثی در علوم قرآن

فهرست کتاب

فصل سوم: نزول تدریجی قرآن اسرار نزول تدریجی

فصل سوم: نزول تدریجی قرآن اسرار نزول تدریجی

مشیت حکیمانۀ خداوندی بر آن تعلق گرفته بود که فرشتۀ وحی پیوسته با رسول خدا همراه و همراز باشد و روز به روز آن حضرت از طریق وحی معارف نوینی را فرا گیرد و دیدگاه‌ها و رهنمودهای جدیدی دریافت دارد، تا لحظه به لحظه آن حضرت را در راه رسالتش ثابت قدم‌تر گرداند و بر اعتماد به نفس و آرامش قلب مبارکش بیفزاید؛ وحی الهی همگام با زندگانی مسلمانان پیش رود و بتواند پاسخگوی نیاز آنان باشد. به تعلیم، تربیت و اصلاح عادات آنان و جایگزین‌گردانیدن عادات و اخلاق اسلامی به جای آداب و رسوم جاهلی در جامعۀ نوپای اسلامی بپردازد. پیش از آن که زمینۀ اجتماعی هر سفارش و هر قانونی فراهم گردد، دستورالعمل‌های اسلامی صادر نگردد. لازمۀ این خصوصیاتی که خداوند سبحان برای وحی محمدی مقرر داشته بود، آن بود که قرآن به صورت تدریجی برحسب نیاز مسلمانان پنج آیه پنج آیه، یا ده آیه ده آیه، یا بیشتر و کمتر نازل گردد. [۸۰] در حدیث صحیح آمده است که ۱۰ آیۀ (۱۱ تا ۲۱) سورۀ نور در رابطه با ماجرای «افک» در یک مرتبه نزول وحی نازل گردیده است. [۸۱] و هم در حدیث صحیح آمده است که ۱۰ آیۀ نخستین سورۀ مؤمنون نیز یک مرتبه نازل شده است [۸۲]و نیز در حدیث صحیح آمده است که جملۀ ﴿غَيۡرُ أُوْلِي ٱلضَّرَرِ «مؤمنانی که بدون بیماری و آسیب، از جهاد باز نشستند» با آن که یک آیۀ کامل نیست، به طور جداگانه در یک مرتبه نزول وحی نازل شده است. [۸۳] همچنین عبارت ﴿وَإِنۡ خِفۡتُمۡ عَيۡلَةٗ فَسَوۡفَ يُغۡنِيكُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦٓ إِن شَآءَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٞ ٢٨ [۸۴] «و اگر از فقر (و تنگدستی) می‌ترسید، پس هرگاه الله بخواهد شما را از فضل خود بی‌نیازتان می‌سازد، بی‌گمان الله دانای حکیم است». به دنبال قسمت اول آیۀ نازل نشده و جداگانه نازل گردیده است. [۸۵]

به این ترتیب قرآن، بخش بخش و چند آیه چند آیه «نجوماً» و به صورت تدریجی نازل می‌گردید، تا پیامبر اکرم ج آیات قرآن را با فاصله و بخش بخش برای مردم بخواند و صحابه قسمت به قسمت آن را بخوانند و نزول تدریجی قرآن همچنان پا به پای پیشامدها، حوادث، مناسبت‌های فردی و اجتماعی زندگی پیامبر و مسلمانان ادامه می‌یافت و بنا بر صحیح‌ترین نظریۀ تاریخی- مبنی بر این که مدت اقامت پیغمبر اکرم ج در مکه پیش از بعثت ۱۳ سال بوده است- نزول تدریجی قرآن ۲۳ سال طول کشیده است. از ابن عباس روایت شده است که: رسول خدا در سن چهل سالگی مبعوث به رسالت گردید. ۱۳ سال در مکه اقامت داشت و پیوسته به او وحی می‌رسید. آنگاه مأمور به هجرت گردید و پس از ۱۰ سال اقامت در مدینه در سن ۶۳ سالگی رحلت فرمود. [۸۶]

گفتیم: صحیح‌ترین نظریۀ تاریخی، زیرا در اینجا اختلافی نیز وجود دارد. بعضی بر آنند که مدت اقامت پیغمبر در مکه پس از بعثت ۱۰ سال و بنابراین، مدت نزول تدریجی قرآن ۲۰ سال بوده است. بعضی دیگر بر آنند که مدت اقامت آن حضرت در مکه پس از بعثت ۱۵ سال و بنابراین، مدت نزول تدریجی قرآن ۲۵ سال بوده است. البته در این که مدت اقامت پیغمبر گرامی اسلام در مدینه پس از هجرت ۱۰ سال بوده است اختلافی نیست. [۸۷]

آغاز نزول قرآن- چنانکه [۸۸] گفته است- در شب قدر بوده است و از آن پس آیات قرآن بخش بخش در روزها و ساعات مختلف زندگی پیغمبر اکرم ج نازل می‌گردید. [۸۹] شعبی با این نظریه می‌خواهد مفاهیم این دو آیۀ قرآن را با یکدیگر جمع کند که خداوند یکجا می‌فرماید:

﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِي لَيۡلَةِ ٱلۡقَدۡرِ ١.

«ما آن را (قرآن را) در شب قدر نازل کردیم».

و در جای دیگر می‌فرماید:

﴿وَقُرۡءَانٗا فَرَقۡنَٰهُ لِتَقۡرَأَهُۥ عَلَى ٱلنَّاسِ عَلَىٰ مُكۡثٖ وَنَزَّلۡنَٰهُ تَنزِيلٗا ١٠٦ [الإسراء: ۱۰۶].

«و قرآنی که (آیات و سوره‌هایش را) جدا ساختیم، تا آن را با درنگ (و تأنّی) بر مردم بخوانی، و آن را تدریج (و کم کم) نازل کردیم».

این نظریۀ صحیح است و منافاتی با آن سخن خداوند که می‌فرماید: قرآن را در لیلۀ مبارکه و در ماه رمضان نازل کرده‌ایم، ندارد. زیرا مراد خداوند از این که در [الدخان: ۳] می‌فرماید: ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِي لَيۡلَةٖ مُّبَٰرَكَةٍۚ «بی‌گمان ما آن را در شب مبارک (و فرخندۀ قدر) نازل کردیم» و در [القدر: ۱] می‌فرماید: ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِي لَيۡلَةِ ٱلۡقَدۡرِ ١ «ما آن را (قرآن را) در شب قدر نازل کردیم».

و در [البقرة: ۱۸۵] می‌فرمايد:

﴿شَهۡرُ رَمَضَانَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ فِيهِ ٱلۡقُرۡءَانُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَٰتٖ مِّنَ ٱلۡهُدَىٰ وَٱلۡفُرۡقَانِ «(آن چند روز محدود و اندک) ماه رمضان است (ماهی) که قرآن در آن نازل شده است، (کتابی) که راهنمای مردم است، و (در بردارنده) نشانه‌ها و دلایل آشکار و روشن از هدایت و جدا کننده حق از باطل است».

آن است که خداوند فرو فرستادن وحی قرآن را بر پیغمبر گرامی اسلامی در لیلۀ مبارکه یعنی شب قدر که یکی از شب‌های ماه رمضان است آغاز فرموده و از آن پس همچنان نزول تدریجی قرآن همراه وقایع و حوادث دوران رسالت پیغمبر اکرم ادامه یافته است.

جمهور علمای اسلامی برآنند که قرآن سه نزول داشته است: نزول اول: به لوح محفوظ. نزول دوم: از لوح محفوظ به بیت‌العزه در آسمان اول. نزول سوم: نزول تدریجی از آسمان اول به قلب پیغمبر اکرم به مناسبت پیشامدها و برای پاسخگویی به نیازهای جامعۀ اسلامی. [۹۰] این قول را زرکشی در کتاب «البرهان في علوم القرآن» (جلد یکم، صفحۀ ۲۲۹) نقل کرده و آن را قول اشهر و اصح دانسته و به اکثر علمای اسلامی نسبت داده است. ابن حجر نیز در کتاب «فتح الباری» این نظریه را آورده است و به آن عنوان «نظریۀ قابل اعتماد» داده است. ولی با وجود این ما این نظریه را نمی‌پذیریم. زیرا- چنانکه در توضیح نظریۀ شعبی بیان کردیم- با نص صریح آیات قرآن سر ناسازگاری دارد! صحیح‌ بودن سلسلۀ سند و روایاتی که مبنای این نظریه هستند نیز به قابلیت اعتماد و قبول نظریۀ مذکور کمکی نمی‌کند. مطلبی که این روایات و یا صاحبان این نظریۀ مشهور عنوان می‌کنند، از امور غیبی است و در اینگونه امور، تواتر یقینی و عدم تعارض کتاب و سنت لازم است تا بتوانیم بر نظریه‌ای پافشاری کنیم. صحت و اعتبار سلسله سند- به تنهایی- کفایت نمی‌کند و پذیرش نظریۀ مزبور را لازم و واجب نمی‌گرداند. چه رسد به این که نص صریح قرآن برخلاف آن باشد! قرآن فقط و فقط نزول تدریجی و بخش بخش آیات را بارها مطرح کرده است. قرآن به ما می‌گوید که این نزول تدریجی قرآن، برای مشرکان عرب که عادت داشته‌اند «قصیده»های شاعران را از اول تا به آخر یکجا بشنوند و انتظار داشته‌اند که قرآن نیز مانند قصاید شاعران و یا مانند کتاب‌های آسمانی یهودیان و مسیحیان یکجا نازل گردد، مورد اعتراض بوده است. خداوند این اعتراض را همراه با پاسخ آن در سورۀ فرقان آیۀ ۳۲ و ۳۳ آورده است:

﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ عَلَيۡهِ ٱلۡقُرۡءَانُ جُمۡلَةٗ وَٰحِدَةٗۚ كَذَٰلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِۦ فُؤَادَكَۖ وَرَتَّلۡنَٰهُ تَرۡتِيلٗا ٣٢ وَلَا يَأۡتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئۡنَٰكَ بِٱلۡحَقِّ وَأَحۡسَنَ تَفۡسِيرًا ٣٣ «و کسانی‌که کافر شدند؛ گفتند: «چرا قرآن یکباره بر او نازل کرده نمی‌شود؟!» این‌گونه (آن را بخش بخش نازل کردیم) تا با آن قلب تو را استوار داریم، و آن را آرام آرام (و به تدریج بر تو) بخوانیم. و (کافران) هیچ (اعتراض و) مثلی برای تو نمی‌آورند؛ مگر آن که برای تو حق و (پاسخی) نیک بیان‌تر می‌آوریم».

- و کسانی که حقانیت تو و آسمانی‌بودن وحی قرآن را منکرند، گفتند: چرا قرآن به صورت یکپارچه بر او نازل نمی‌گردد؟! ما این چنین قرآن را به صورت تدریجی نازل می‌گردانیم تا فرشتۀ وحی همواره همگام و همراز تو باشد و بدینوسیله اندیشۀ تو را پیوسته است وار داریم. این است که آیات قرآنی را پیاپی و با فاصله بر تو فرو می‌فرستیم و هیچ نمونه‌ای را در برابر تو نمی‌نهند مگر آنکه ما آنچه حق است در آن رابطه برای تو بیان می‌داریم و به بهترین وجهی مطلب را بررسی می‌کنیم. [۹۱]

کسانی که می‌گویند: قرآن سه نزول داشته است؛ حکمت تعدد دفعات نزول قرآن را اینطور بیان داشته‌اند؛ می‌گویند: اینکه گفته شود قرآن چند نزول و محل نزول‌های متعدد و متفاوت داشته است، باعث می‌شود که شبهه‌ها و تردیدهایی که ممکن است در رابطه با نزول قرآن بر پیغمبر اسلام وجود داشته باشد، از میان برود و بر ایمان مسلمانان بیفزاید و اعتمادشان را به آسمانی‌بودن این کتاب افزایش دهد. زیرا وقتی یک مطلب در دفاتر و کتب متعددی نوشته باشد و در بیش از یک دفتر و یک کتاب بتوان آن را یافت، تردیدی در صحت آن روی نمی‌دهد و همه آن را می‌پذیرند و به آن اعتماد می‌کنند. [۹۲]

این دانشمندان، فلسفه و اسرار هریک از این سه نزول را جداگانه شرح می‌دهند و وقتی به بیان فلسفۀ نزول تدریجی می‌رسند، می‌گویند: «و اگر نبود این که حکمت خداوندی چنین ایجاب می‌کرده است که قرآن بر حسب وقایع و حوادث و در مراحل مختلف رسالت پیغمبر اسلام نازل گردد؛ قرآن نیز مانند دیگر کتاب‌های آسمانی پیشین یکجا بر زمین فرود می‌آمد. اما خداوند متعال قرآن را از این جهت ممتاز گردانید و به منظور بزرگداشت پیغمبر گرامی اسلام قرآن را یکبار به صورت یک پارچه و بار دیگر به صورت تدریجی نازل فرمود». [۹۳]

آنچه از دیدگاه ما بسیار جالب است، آن است که این دانشمندان با آنکه می‌دانسته‌اند فواید و نکاتی که در نزول تدریجی قرآن نهفته است بر همه کس آشکار است، اسرار نزول سوم قرآن (نزول تدریجی) را نیز با آب و تاب فراوان به توضیح و تفصیل نبشته‌اند. به نظر ما این دانشمندان وقتی در مقام بررسی اسرار نزول‌های سه گانه قرآن برآمده‌اند، آن دو راز آشکار و فوق‌العاده با اهمیتی را که در آغاز بحث آوردیم- یعنی: همراهی و همرازی فرشتۀ وحی با پیغمبر اسلام در طول مدت رسالت، پاسخگویی وحی قرآن به نیازهای مختلف مسلمانان، هماهنگی و هم‌رزمی آیات قرآن با مسلمانان در مراحل گوناگون تاریخ صدر اسلام- در نزول تدریجی قرآن دریافته‌اند و برای آن که جای سخنی برای آیندگان نگذاشته باشند، این چنین با آب و تاب به بیان فلسفه و اسرار نزول تدریجی قرآن نیز با آن که بر همه کس مشهود و معلوم است، پرداخته‌اند.

نخستین هدف نزول تدریجی قرآن- یعنی همراهی و همرازی فرشتۀ وحی با پیغمبر اسلام- دو جنبه دارد: یکی دلداری و تقویت روحیۀ پیغمبر اکرم است، با نزول پیاپی قرآن در پی هر حادثه و یا مطرح‌شدن هر نیازی در جامعۀ اسلامی، دوم، آسان‌گردانیدن حفظ آیات قرآن بر پیغمبر اکرم.

[۸۰] بعضی از محققان- بنا به مفاد روایات مختلف- فقط به نزول ۵ آیه ۵ آیه‌ای قرآن اشاره کرده‌اند و منظور از نزول تدریجی قرآن را به این ترتیب «آسان گردانیدن حفظ قرآن برای مسلمانان» ذکر کرده‌اند: بیهقی از خالد بن دینار روایت کرده است که ابوالعالیه گفت: «قرآن را ۵ آیه ۵ آیه فرا بگیرید که پیغمبر اسلام نیز ۵ آیه ۵ آیه از جبرئیل می‌گرفته است». نزدیک به این مضمون روایت دیگری است که ابن عساکر از طریق ابونضره نقل کرده است و حتی نسبت به این روایت به حضرت علی هم داده می‌شود که: «خداوند همۀ آیات قرآن را ۵ آیه ۵ آیه فرو فرستاده است، به جز سورۀ انعام. هرکس قرآن را ۵ آیه ۵ آیه حفظ کند، دیگر فراموش نخواهد کرد». اما سیوطی این قول اخیر را از نظر سند ضعیف می‌داند و می‌گوید: «این روایت- اگر صحیح باشد- مفهومش این است که در مواردی که فرشتۀ وحی آیات بسیاری را برای آن حضرت می‌آورده است، ۵ آیه برای آن حضرت می‌خوانده است تا حفظ کند و آنگاه ۵ آیۀ دیگر و به همین ترتیب. نه این که هر دفعه فرود وحی منحصراً بر ۵ آیه بوده باشد». اتقان. ج ۱، ص ۷۳. [۸۱] در این آیات، خداوند بانو عایشه ام المؤمنین، صدیقه بنت الصدیق را از آن تهمت بزرگ و ناروا تبرئه فرمود. داستان «افک» در کتاب‌های سیره و تفسیر شهرت فراوان دارد. [۸۲] ﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١... ٱلَّذِينَ يَرِثُونَ ٱلۡفِرۡدَوۡسَ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ ١١. [۸۳] متن کامل قسمت اول آیه این است: ﴿لَّا يَسۡتَوِي ٱلۡقَٰعِدُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ غَيۡرُ أُوْلِي ٱلضَّرَرِ وَٱلۡمُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ [النساء: ۹۵]. [۸۴] قسمت اول آیه این است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِكُونَ نَجَسٞ فَلَا يَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَا [التوبة: ۲۸]. [۸۵] اتقان. ج ۱، ص ۷۳. [۸۶] صحیح بخاری. ج ۵، ص ۵۷. [۸۷] مقایسه کنید: برهان. ج ۱، ص ۲۳۲؛ اتقان. ج ۱، ص ۶۸. [۸۸] عامر بن شراحیل؛ کنیه‌اش ابوعمرو بزرگترین استاد ابوحنیفه بوده است. وی به عنوان «امام» در حدیث و فقه زبانزد خاص و عام است. از علی بن ابی طالب، سعد بن وقاص، زید بن ثابت، جابر بن عبدالله و دیگران روایت کرده است. گفته‌اند: وی زمان پانصد نفر از صحابه را درک کرده است. اعمش و قتاده و ابوالزناد و دیگران، از او روایت کرده‌اند. وی به سال ۱۰۹ هـ .ق درگذشته است. [۸۹] برهان. ج ۱، ص ۲۲۸. [۹۰] ر. ک. اتقان. ج ۱، ص ۶۸. [۹۱] حدود ۷۷ آیۀ قرآن از «انزال» (نزول یکپارچه) قرآن بر قلب مبارک پیغمبر اکرم سخن دارند و با یک تحقیق قرآنی دربارۀ «نزول قرآن» مفاهیم ذیل به روشنی به دست می‌آیند: ۱- قرآن دو نزول داشته است: یکپارچه و تدریجی؛ ۲- نزول یکپارچۀ قرآن در شب هفدهم ماه رمضان صورت گرفته است و نزول تدریجی قرآن در تمام مدت رسالت پیغمبر اکرم جریان داشته است؛ ۳- زمان بعثت پیغمبر اکرم، شب قدر، در ماه رمضان بوده است؛ ۴- ضرورت نزول یکپارچۀ قرآن به خاطر آن بوده است که پیغمبر اکرم از همان آغاز کار از یک آگاهی و دید کلی نسبت به تمام فراز و نشیب‌های دوران رسالتش برخوردار باشد؛ ۵- پیغمبر اسلام از جانب خداوند موظف بوده است که آیات قرآنی را که به مناسبت وقایع و حوادث به طور پراکنده بر آن حضرت نازل می‌شده است با توجه به تمام قرآن برای مردم بیان کند و قرآن را مطابق همان ترتیب خدایی و آسمانی آیات و سوره‌هایش مرتب گرداند. و به صورت یک کتاب کامل درآورد و لازمۀ چنین کاری اطلاع و تسلط بر تمام قرآن بوده است. ۶- قرآن بیش از اندازه اصرار دارد که وجود یک نزول یکپارچه را برای قرآن مسجل گرداند و نزول تدریجی قرآن را تکراری از نزول یکپارچۀ قرآن به منظور هماهنگی تعلیم معارف قرآن با زندگانی مسلمانان اعلام کند!- م. [۹۲] زرقانی: مناهل العرفان. ج ۱، ص ۳۹ و ۴۰. ابوشامه در کتاب «المرشد الوجیز» فلسفۀ نزول نخستین قرآن را به صورت یکپارچه به آسمان اول چنین توضیح می‌دهد و می‌گوید: «فایدۀ این نزول یکپارچۀ قرآن به آسمان دنیا» آنست که از پیامبر صاحب این کتاب تجلیل به عمل می‌آید و به ساکنان آسمان‌های هفتگانه اعلام می‌گردد که این آخرین کتاب آسمانی است که بر آخرین پیامبر خداوند و برای برترین امت‌های جهان نازل می‌شود! – اتقان. ج ۱، ص ۴۶۹، برهان. ج ۱، ص ۲۳۰. [۹۳] اتقان. ج ۱، ص ۶۹ و ۷۰. سیوطی این قول را به ابوشامه نسبت می‌دهد که دنبالۀ نظریۀ ابوشامه است که در پاورقی قبلی آوردیم. زرکشی قسمتی از این نظریه را بدون آن که به ابوشامه نسبت بدهد، نقل می‌کند (برهان. ج ۱، ص ۲۳۰).