نگارش قرآن در زمان رسول خدا
پیغمبر اکرم عدهای از صحابه را به کار نگارش آیات قرآنی که به تدریج بر آن حضرت نازل میشد، گماشته بود که با عنوان «کُتّاب وحی» شناخته میشدند. از این عده، ۹ نفر که شهرت بیشتری دارند، عبارتند از: خلفای راشدین، معاویه، زید بن ثابت، ابی بن کعب، خالد بن ولید و ثابت بن قیس. حضرت رسول اکرم با دقت و اصرار زایدالوصفی، هر قسمت از قرآن که نازل میگردید، فوراً این کاتبان وحی (حداقل یک یا دو نفر) را بلافاصله پس از نزول وحی احضار میفرمود و به نوشتن آن آیات وا میداشت، تا نگارش قرآن پشتوانه و پشتیبان حفظ قرآن در حافظۀ مسلمانان باشد. [۱۳۱]
حاکم نیشابوری در کتاب مستدرک در روایتی که از نظر مسلم و بخاری ویژگیهای حدیث صحیح را دارد، آورده است که زید بن ثابت میگوید: «كنا عند رسولالله نؤلف القرآن من الرقاع» «ما در حضور رسول خدا اوراق قرآن را تألیف میکردیم». [۱۳۲]
کلمۀ «رِقاع» که در این حدیث آمده است (و جمع «رُقعه» است که ممکن است از جنس چرم یا کاغذ یا چیز دیگر باشد) نوع لوازمالتحریری را که در دسترس کاتبان وحی در زمان رسول خدا بوده است برای ما مشخص میسازد: نویسندگان وحی، آیات قرآن را روی لِخاف (جمع «لخفة»: سنگ ظریف، الواح ظریف سنگی) و عسب (جمع «عسیب»: قسمت نهایی و پهن شاخههای درخت خرما) و اکتاف (جمع «کتف»: استخوان شتر یا گوسفند که میگذاشتند خشک میشد و سپس روی آن مینوشتند) و اقتاب (جمع «قتب»: تخته چوبی که روی گردۀ شتر میگذارند و بر آن سوار میشوند) و ادیم (قطعات پوست دباغیشدۀ حیوانات). [۱۳۳]
منظور زید بن ثابت از «تألیف قرآن» این است که میخواهد بگوید: سورهها و آیات قرآن را با نظارت دقیق و طبق دستور پیغمبر اکرم مرتب میکردیم: زرکشی در کتاب «برهان» میگوید: «ترتیب آیات هر سوره و قراردادن بسمله در اول سورهها بدون تردید توقیفی است (یعنی: جایگاه هر آیه در سورههای قرآن به دستور پیغمبر اکرم تعیین شده است) و به هیچ وجه در این باره اختلافی میان علمای اسلامی نیست. به همین جهت بر همزدن ترتیب آیات در هر یک از سورههای قرآن جایز نیست». [۱۳۴] زرکشی در این رابطه به حدیثی که در صحیح بخاری از ابن زبیر نقل شده است استناد میکند که میگوید: به عثمان گفتم: آیۀ ۲۴۰ سورۀ البقره که میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ يُتَوَفَّوۡنَ مِنكُمۡ وَيَذَرُونَ أَزۡوَٰجٗا وَصِيَّةٗ لِّأَزۡوَٰجِهِم مَّتَٰعًا إِلَى ٱلۡحَوۡلِ...﴾ «و کسانی از شما که میمیرند و همسرانی به جا میگذارند، باید برای همسران خود وصیت کنند که تا یک سال آنها را (با پرداختن هزینه زندگی) بهرهمند سازند...».
را آیۀ دیگری در همین سوره آیۀ ۲۳۴ نسخ کرده است. آیا این آیه را در جای خودش مینویسی و باقی میگذاری یا آن را حذف میکنی؟ (منظورش این بوده است که: چرا آیهای را که میدانی با آیۀ دیگری نسخ شده است در قرآن مینویسی یا میگذاری نوشته باقی بماند و آن را حذف نمیکنی؟! یا دستکم جایگاه آیۀ منسوخ را تغییر نمیدهی و قبل از آیۀ ناسخ نمینگاری؟!) عثمان پاسخ داد: «يا ابنَ أَخي! لا أُغَيِّرُ شَيئاً مِن مَكانِهِ» یعنی: برادرزاده! من هیچ چیز را جابهجا نمیکنم! [۱۳۵] از اینجا معلوم میشود که عثمان جرأت ندارد آیهای را جابه جا کند، حتی اگر منسوخ بودن آن مسلم باشد (و چند آیه بعد از آیۀ ناسخ هم قرار گرفته باشد!) زیرا میداند که در جایی که جبرئیل امین پیغمبر اکرم را به رعایت ترتیب آسمانی آیات قرآنی موظف گردانیده است و آن حضرت نیز به نوبۀ خود کاتبان وحی را به رعایت این ترتیب مکلف ساخته است، نه او و نه هیچکس دیگر حق دخالت در ترتیب آیات قرآن را ندارد!
احمد بن حنبل به سند حسن از عثمان بن ابیالعاص نقل کرده است که گفت: در محضر مبارک رسول خدا نشسته بودم. چند لحظه دیدگانش را به آسمان دوخت و بعد، فرمود: جبرئیل به نزد من آمد و مرا دستور داد که این آیه را در این جایگاه از سوره قرار بدهم:
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِيتَآيِٕ ذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَيَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِ وَٱلبَغيِۚ يَعِظُكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ ٩٠﴾ [النحل: ۹۰] [۱۳۶] «به راستی الله به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان میدهد، و از فحشا و منکر و ستم نهی میکند، و شما را پند میدهد؛ شاید متذکر شوید».
در کتب حدیث روایات بسیاری آمده است که رسول خدا را در حال املاکردن آیات قرآن بر نویسندگان وحی نشان میدهد و حاکی از آنست که آن حضرت ضمن نظارت دقیق بر نگارش قرآن جایگاه آیات قرآن را نیز به آنان خاطر نشان میسازد و ترتیب آیات را نیز مانند متن آیات به آنان میآموزد. [۱۳۷] این نیز قطعی و مسلم است که پیغمبر اکرم بسیاری از سورههای قرآن را- با همین ترتیب فعلی آیات در سورهها- در نماز یا در خطبۀ جمعه در حضور صحابه تلاوت فرموده است و همین موضوع میتواند دلیل قاطعی باشد بر این که ترتیب آیات در سورهها توقیفی است و صحابه حق نداشتهاند از جانب خودشان اظهار سلیقه کنند و آیات سورهها را بجز با ترتیبی که از رسول خدا شنیدهاند، مرتب کنند و ترتیب توقیفی آیات یکایک سورههای قرآن به تواتر از رسول خدا نقل شده است. [۱۳۸]
ترتیب سورههای قرآن نیز توقیفی است؛ و در زمان حیات پیغمبر اکرم به همین ترتیب مشخص و معلوم بوده است و دلیلی برای اثبات این که وضع طور دیگری بوده است، نداریم. بنابراین، نظریۀ بعضی از علمای اسلامی که میگویند: سورههای قرآن را صحابه بر مبنای اجتهاد خودشان مرتب کردهاند، مبنایی ندارد. همچنین نظریۀ دیگری که قائل به تفصیل میشود و میگوید: ترتیب بعضی از سورههای قرآن «اجتهادی» است و ترتیب بعضی دیگر «توقیفی» بیاساس است.
بنابراین، نظریۀ علامۀ زرکشی را نباید پذیرفت که میگوید: «و ترتیب بعضی از سورهها از جانب خداوند تعیین نشده و رعایت آن ترتیب واجب نبوده است، بلکه به اجتهاد و اختیار صحابه واگذار شده است و به همین دلیل مصحف هر یک از صحابه دارای ترتیبی مخصوص به خودش بوده است» [۱۳۹] این نظریه به هیچ وجه قابل قبول نیست. زیرا، اجتهاد صحابه در ترتیب سورههای مصحفهای مربوط به خودشان یک گزینش شخصی بوده است و هرگز نمیخواستهاند که دیگران را به رعایت ترتیب آن مصاحف وادار کنند و هیچگاه ادعا نکردهاند که مخالفت با ترتیب مصحفشان حرام است. صحابه این مصاحف را برای مردم ننوشته بودند و مصحف شخصی خودشان بوده است و پس از آن که مسلمانان به طور اجماعی ترتیب مصحف عثمانی را پذیرفتند، این صحابه نیز پیرو همان ترتیب شدند و مصاحف شخصی را رها کردند. اگر جز این بود و صحابه بر این اعتقاد بودند که کار به اختیار و اجتهاد آنان واگذار شده است، حاضر نمیشدند که ترتیب مصحفهای خودشان را برهم بزنند و از ترتیب مصاحف عثمانی پیروی کنند! [۱۴۰]
از این گذشته زرکشی خود نیز بر این عقیده است که اختلاف بر سر توقیفی و اجتهادیبودن ترتیب سورههای قرآن «لفظی» است و دانشمندانی که قائل به «توقیفی» بودن ترتیب سورههای قرآن هستند، با دانشمندانی که قائل به «اجتهادی» بودن ترتیب همۀ سورهها یا بعضی از آنها هستند، فقط در الفاظ با هم اختلاف دارند. دلیل این مطلب آن است که امام مالک با آنکه معتقد است که ترتیب همۀ سورههای قرآن «اجتهادی» است، بر این نکته تأکید میکند که صحابه قرآن را جز به ترتیبی که از پیغمبر اکرم شنیده بودند مرتب نکردهاند! و بر این پایه بازگشت اختلاف به این است که آیا صحابه جایگاه سورههای قرآن را به استناد سخن پیغمبر اکرم در خصوص ترتیب سورههای قرآن مرتب کردهاند؟ تا «توقیفی» باشد؟ یا سورههای قرآن را به استناد اینکه عملاً در زمان حیات پیغمبر اکرم چنین ترتیبی داشتهاند، مرتب کردهاند؟ تا «اجتهادی» باشد»؟ [۱۴۱]
اما در مورد نظریهای که قائل به تفصیل شده است و ترتیب سورههای قرآن را در بعضی سورهها «توقیفی» و در بعضی دیگر «اجتهادی» دانسته است، باید دانست که صاحبان این نظریه وقتی در مقام برشمردن نوع دوم سورههای قرآن که – به اعتقاد آنان- ترتیبشان «اجتهادی» است، برمیآیند، اولاً: دلیل صحیح و قابل قبولی ارائه نمیدهند و فقط تعداد کمی از سورههای قرآن را در ردیف نوع دوم ذکر میکنند.
- قاضی ابومحمد ابن عطیه میگوید: بسیاری از سورههای قرآن در زمان رسول خدا ترتیبشان مشخص بوده است. از جمله سبع طول [۱۴۲] (۷ سورۀ طولانی اوائل قرآن)؛ حوامیم (۷ سوره که با حروف مقطعۀ حم شروع شدهاند) و مفصل (۶۵ سوره، از سورۀ ۵۰ –قاف- تا آخر قرآن). [۱۴۳]
ابوجعفر ابن زبیر [۱۴۴] معتقد است که سورههای «توقیفی» از این هم باید بیشتر باشند و سورههای «اجتهادی» از این هم کمتر. این مطلب بروشنی از سخن وی فهمیده میشود که میگوید: «روایات گواه این مطلب هستند که سورههای قرآن که ترتیبشان «توقیفی» است، تعدادشان بیش از آن است که ابنعطیه گفته است. بنابراین، تعداد کمی از سورههای قرآن میمانند که در توقیفی یا اجتهادی بودن ترتیبشان اختلاف است». [۱۴۵]
ثانیاً: برای معرفی تعداد سورههای قرآن که ترتیبشان میتواند مورد اختلاف باشد، تنها به یک روایت استناد میکنند که بسیار ضعیف، بلکه جعلی است و سلسلۀ سند این روایت در تمام طرق آن به یزید فارسی میرسد و اوست که از ابن عباس نقل میکند؛ [۱۴۶] این شخص (یزید فارسی) را بخاری در ردیف راویان ضعیف نام میبرد. آن وقت چگونه میتوان از چنین کسی خبری را پذیرفت که در نقل آن منفرد است و مضمونش مبتنی بر ایجاد شبهه در رابطه با تواتر ترتیب سورههای قرآن است و میخواهد به تواتر قطعی آیات و سورههای قرآن از طریق قرائت، سماع و کتابت در مصاحف خدشه وارد سازد؛ همچنین در باب مسئلۀ مسلم و قطعی قرار داشتن بسمله در آغاز سورههای قرآن تشکیک کند و چنان بنمایاند که گویی عثمان در آغاز هر سورهای که دلش خواسته است بسمله قرار داده است و در آغاز هر سورهای که دلش نخواسته است قرار نداده است که این تهمت ناروایی نسبت به عثمان است. بنابراین، بدون هیچ اشکالی میتوانیم بگوییم «این حدیث به کلی مجعول است و اصلی ندارد»؛ [۱۴۷] و دلیلی ندارد که با نقل این روایت بیپایه مبحث را طولانی کنیم. فقط به این قسمت از روایت اشاره میکنیم که در این روایت، عثمان در پاسخ ابن عباس که از او میپرسد: «چرا سورۀ برائت (سورۀ توبه، سورۀ نهم قرآن) را با سورۀ انفال (سورۀ هشتم قرآن) کنار هم قرار دادهای و میانشان بسملهای ننوشتهای...»؟ میگوید: «سورۀ انفال از نخستین قسمتهای قرآن بود که در مدینه نازل شده بود و سورۀ برائت از آخرین قسمتهای نازل شده در مدینه بود، موضوعات و داستان نزول این دو سوره با هم شباهت و تقارن داشتند، من به گمانم رسید که این دو سوره باهم یکی باشند! رسول خدا هم رحلت فرمود و در این مورد چیزی نفرمود. از این جهت من این دو سوره را در کنار هم قرار دادم و میانشان بسمله نوشتم!...». [۱۴۸]
با توجه به تحقیقی که گذشت، نظریهای که قابل قبول و مستند و مستدل است، این است که ترتیب سورههای قرآن به همین ترتیبی که امروز در دسترس ما قرار دارد درست، مانند ترتیب آیات در هر سورۀ قرآن «توقیفی» است و به هیچ وجه «اجتهادی» نیست. [۱۴۹]
البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که علی رغم این توقیف و ترتیب قطعی آسمانی سورههای قرآن حضرت رسول اکرم ج نیازی نمیدیده است که آیات هر سوره را در یک صحیفۀ جداگانه به دنبال هم بنویسد، یا این که تمام قرآن را به صورت یک کتاب مجلد و کامل درآورد. به دلیل این که اولاً: قاریان و حافظان قرآن بسیار بودهاند؛ ثانیاً: خود آن حضرت همچنان چشم انتظار رسیدن آیات جدیدی از قرآن و تداوم وحی قرآن بوده است و این احتمال را در نظر میگرفته است که ممکن است بعضی از احکام قرآن با نزول آیات جدید نسخ شود. [۱۵۰] بنابراین، باید گفت: تمام قرآن در زمان رسول خدا نوشته شده است، ولی در یک مصحف گردآوری نشده است و علت آن بوده است که صحابه آیات و سورههای قرآن را به همان ترتیبی که پیغمبر اکرم به آنان یاد داده بود از بر داشتهاند و همان ترتیب توقیفی و آسمانی آیات و سورههای قرآن را در خواندن قرآن با دقت کامل رعایت میکردند. زرکشی میگوید: «علت آن که قرآن در زمان رسول خدا به صورت یک مصحف کامل تدوین نشد، آن بود که پیغمبر اکرم نمیخواست وقت به وقت آن را تغییر بدهند. این بود که نگارش قرآن به صورت کامل، مرتب و مدون تا رحلت آن حضرت که پایان طبیعی و حتمی نزول وحی بود، به تأخیر افتاد». [۱۵۱]
در این زمینه بیشتر علمای اسلامی بر این عقیدهاند که در جمع قرآن که در زمان رسول خدا انجام پذیرفته است، نگارش قرآن طوری صورت میگرفته است که با احرف سبعه (- قرائتهای هفتگانه) سازگار باشد. دربارۀ این مطلب در فصل مربوط به خودش به بحث خواهیم پرداخت.
در زمان رسول خدا هرچه از قرآن مینوشتند، در خانۀ آن حضرت میگذاشتند و کاتبان وحی هر یک برای خودشان نیز نسخهای برمیداشتند. به این ترتیب نسخههای قرآن که کاتبان وحی برای خودشان مینوشتند و صحیفههای قرآن که در خانۀ رسول اکرم جمعآوری و نگهداری میشدند، با حافظۀ نیرومند صحابۀ بیسواد و باسواد، دست به دست یکدیگر میدادند و اصالت قرآن را حفظ و حراست میکردند، تا مصداق سخن خداوند تحقق یابد که در آیۀ ۹، سورۀ الحجر فرموده است:
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾ «همانا ما قرآن را نازل کردیم و قطعاً ما نگهبان آن هستیم».
[۱۳۱] بلاشر توانسته است نام چهل نفر از کاتبان وحی در زمان رسول خدا را گردآوری کند. (Blachere, Intr Cor. P. ۱۲) وی از تلفیق صورت اسامیهای تهیهشده توسط شوالی و بوهل و کازانوا، این صورت اسامی چهل نفری را به دست آورده است. کازانوا برای تهیۀ صورت اسامی کاتبان وحی در زمان رسول خدا، طبقات ابن سعد و نوشتههای طبری و نووی و سیرۀ حلبیه و دیگر کتب تاریخ و سیره را مورد بررسی و تحقیق قرار داده است. به ویژه بنگرید به: Casanova, Mohammed et la fin du monde, ۹۶. [۱۳۲] اتقان. ج ۱، ص ۹۹؛ برهان. ج ۱، ص ۲۳۷. [۱۳۳] شرح این کلمات را در «اتقان». ج ۱، ص ۱۰۱ ببینید. [۱۳۴] این عبارت زرکشی در کتاب برهان (ج ۱، ص ۲۵۶) است. سیوطی به این اجماع منقول که زرکشی در رابطه با ترتیب توقیفی آیات هر سوره از قرآن عنوان کرده است، اشاره میکند و پس از آن عبارتی را از ابوجعفر ابن زبیر در «مناسبات» نقل میکند که وی گفته است: «ترتیب آیات هر سوره از سورههای قرآن با توقیف، نظارت و دستور دقیق و اکید پیغمبر اکرم صورت گرفته است و در این باره بین مسلمانان هیچ اختلافی نیست» (. ک. اتقان. ج ۱، ص ۴). تمایل زرکشی به این نظریه با توجه به دنبالۀ سخن وی آشکارتر میگردد. وی میگوید: بعضی از مفسرین عبارت ﴿وَرَتِّلِ ٱلۡقُرۡءَانَ تَرۡتِيلًا ٤﴾ را در آیۀ ۴ سورۀ مزمل اینطور معنا کردهاند: بخوان قرآن را با همین ترتیب آیات بدون آن که آیاتش را جابه جا کنی و ترتیبش را به هم بزنی! و از خواندن قرآن برخلاف ترتیب مأثور از پیغمبر نکوهش به عمل آمده است (برهان. ج ۱، ص ۲۵۹). [۱۳۵] صحیح بخاری. ج ۶، ص ۲۹؛ اتقان. ج ۱، ص ۱۰۵. [۱۳۶] اتقان. ج ۱، ص ۱۰۴. [۱۳۷] برای نمونه بنگرید به صحیح بخاری، کتاب تفسیرالقرآن. باب هجدهم و کتاب الأحکام. باب نود وهفتم؛ و مسند احمد، ج ۳، ص ۱۲۰ و ج ۴، ص ۳۸۱. [۱۳۸] اتقان. ج ۱، ص ۱۰۵. [۱۳۹] برهان. ج ۱، ص ۲۶۲. [۱۴۰] هیچ یک از روایاتی که حاکی از وجود مصحفهایی ناهماهنگ با مصاحف رسمی عثمانی در دست صحابۀ پیغمبر اکرم هستند، نمیتوانند صحیح باشند. استاد محمد عزت دروزه ضمن ارائه دلائل بارز و براهین تحقیقی در این زمینه میگوید:... روایاتی که اوصاف مصحفهای اختصاصی ابی بن کعب و عبدالله بن مسعود را بیان میکنند، همه جعلی هستند و به دست دشمنان اسلام یا دستیاران آنان به منظور آشوبکردن اذهان مسلمانان و ایجاد شبهه در اصالت قرآن ساخته و پرداخت شدهاند و آثار سیاست و تبلیغات حزبی در آنها دیده میشود! (ر. ک. تاریخ قرآن، ص ۷۲ به بعد). مؤلف نیز خود در چند صفحه بعد، در وجود چنین مصحفهایی با ذکر چند دلیل تردید خواهد کرد- م. [۱۴۱] برهان. ج ۱، ص ۲۵۷. [۱۴۲] این کلمه در کتاب «البرهان» چنین آمده است؛ در صورتی که ضبط مشهور کلمه «طوال» است. زرکشی در توجیه این ضبط مخالف مشهور میگوید: طول جمع طولی است، مانند کبر جمع کبری. ابوحیان توحیدی گفته است: تلفظ این کلمه بر وزن کتاب «طوال» از ادبیت بدور است (برهان. ج ۱، ص ۲۴۴). [۱۴۳] برهان. ج ۱، ص ۲۵۷. بنابراین، تعداد سورههای نوع دوم که بنابراین نظریه ترتیبشان «اجتهادی» است، ۳۵ سوره= (۶۵+۷+۷)- ۱۱۴ خواهد بود که از نظر تعداد کلمات و حروف، فقط حدود یک سوم قرآن را فرا میگیرند- م. [۱۴۴] احمد بن ابراهیم بن زبیر اندلسی، صاحب کتاب حاشیه بر «الصلة». از نحویان حافظ قرآن بوده است. وی به سال ۸۰۷ هـ .ق درگذشته است (الدررالکامنة. ج ۱، ص ۸۴ تا ۸۶). [۱۴۵] برهان. ج ۱، ص ۲۵۸. [۱۴۶] حاشیۀ علامه احمد محمد شاکر بر حدیث شماره ۳۹۹ در مسند امام احمد، ج ۱، ص ۳۲۹. [۱۴۷] این عبارت نیز از همان حاشیه است: مسند احمد. ج ۱، ص ۳۳۰. حاشیۀ بسیار نفیس و ارزندهای است. جا دارد همۀ این حاشیه را بخوانید. متأسفانه، زمینۀ این کتاب گنجایش آوردن همۀ مطلب را ندارد! [۱۴۸] مسند احمد، چاپ احمد محمد شاکر. ج ۱، ص ۳۳۱ (حدیث شماره ۴۴۹) و از چاپ قدیم: ج۱، ص ۵۷. [۱۴۹] برای نمونه نظم هنری و ریاضی موجود در جایگزینی ۷ سورۀ مسبحات را با الهام از آیۀ ۸۲ سورۀ النساء ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَۚ وَلَوۡ كَانَ مِنۡ عِندِ غَيۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ ٱخۡتِلَٰفٗا كَثِيرٗا ٨٢﴾ مورد بررسی قرار میدهیم: این هفت سوره عبارتند از: بنی اسرائیل (۱۷)؛ حدید (۵۷)؛ حشر (۵۹)؛ صف (۶۱)؛ جمعه (۶۲)؛ تغابن (۶۴)؛ اعلا (۸۷). نظم ۱: کلمات آغازین این سورهها به ترتیب چنیناند: سبحان- سَبَّح- سَبَّح- سَبَّح- یُسَبَّح- یُسَبَّح- یُسَبَّح؛ یعنی به ترتیب: مصدر- فعل ماضی- فعل مضارع- فعل امر. نظم ۲: مصدر (سبحان) یکی بیشتر نیست (فرد) و روی عدد فرد قرار گرفته است (۱۷). فعل امر سَبَّح هم همینطور (۸۷). فعل ماضی سه مرتبه آمده است (فرد) و روی عدد فرد قرار گرفته است (۱۷). فعل امر سَبَّح هم همینطور (۸۷). فعل ماضی سه مرتبه آمده است (فرد) و روی سه عدد فرد متوالی هم قرار گرفته است (۵۷، ۵۹، ۶۱). فعل مضارع دو مرتبه آمده است (زوج) و روی دو عدد زوج متوالی هم قرار گرفته است (۶۲، ۶۴). نظم ۳: آخرین سَبَّح (ماضی) بلافاصله قبل از اولین یسبح (مضارع) قرار گرفته است (۶۱، ۶۲). نظم ۴: فاصلۀ سورۀ منفرد اولی تا این گروه، عدد ۴۰ (۱۷- ۱۵) و فاصلۀ سورۀ منفرد آخری تا گروه عدد ۲۳ است (۶۴- ۸۷) و همچنین فاصلۀ نخستین سوره تا آخرین سوره عدد ۷۰ است (۱۷- ۸۷)- م. [۱۵۰] اتقان. ج ۱، ص ۹۸؛ برهان. ج ۱، ص ۲۳۵. [۱۵۱] برهان. ج ۱، ص ۲۶۲. استاد محمد عزت دروزه میگوید: بعضی از علمای قرآن فکر میکردهاند که تداوم و استمرار نزول وحی در زمان حیات پیامبر باعث شده است که قرآن زیر نظر آن حضرت مرتب نگردد. اما اگر کمی دقت کنیم، میبینیم هیچگونه ملازمهای میان این دو موضوع نیست... روایاتی که میگویند: قرآن در ماه رمضان سال آخر عمر پیغمبر دوبار توسط جبرئیل برای آن حضرت دوره شد، دلالت بر این دارند که در سال آخر عمر پیغمبر، قرآن به صورت یک کتاب کامل درآمده بود. به خصوص که در یکی از این روایات سخن از نگارش یک نسخۀ کامل از قرآن توسط زید بن ثابت در زمان پیغمبر به میان آمده است. از این گذشته آیا احتمال نزول چندین آیۀ دیگر مانع تدوین قرآن بوده است و آیا پیغمبر نمیتوانسته است قرآن را مرتب کند و آیات بعدی را وقتی نازل شدند، سر جایشان قرار دهد؟! (ر. ک. تاریخ قرآن. ص ۶۲ به بعد)- م.