[اصطلاح «علوم القرآن»]
از آنجا که شیوهی دانشمندان در علوم مربوط به قرآن بر آن قرار گرفت که همهی مسائل جزئی و کلی مربوط به قرآن را استقصا و بررسی کنند، اصطلاح «علوم القرآن» را به عنوان نامی برای این علم جدید که متشکل از حاصل مسائل همهی علوم قرآنی بود، برگزیدند.
در زندگینامهی شیخ شافعی، برای نخستین بار به اصطلاح «علوم القرآن» برمیخوریم. گویند: در آن زمان که وی را به اتهام رهبری حزب علویان یمن دست بسته با غل و زنجیر به شهر بغداد نزد هارون الرشید بردند، هارون الرشید از او پرسید: دانش تو از کتاب خداوند عزوجل تا چه اندازه است؟ کتاب خداوند برترین چیزی است که باید با آن آغاز کرد. شافعی گفت: یا امیرالمؤمنین! دربارهی کدام یک از کتابهای خداوند از من سؤال میکنی؟ خداوند كتابهای متعددی نازل فرموده است. هارون الرشید گفت: قد احسنت! ولی منظور من کتاب خداوند است که بر پسر عمویم محمد نازل فرموده است. شافعی گفت: علوم قرآن بسیار گسترده و متعدد است. از علم «محکم و متشابه» سؤال میکنی یا از علم «تقدیم و تأخیر» و یا از علم «ناسخ و منسوخ» و یا...؟! [۳۵۸]
بعضی از محققان علوم قرآنی معتقدند که ظهور اصطلاح «علوم القرآن» - با معنای وسیع و فراگیرش – مقارن است با تألیف کتاب البرهان فی علوم القرآن اثر علی بن ابراهیم بن سعید مشهور به حوفی (در گذشته به سال ۴۳۰ هجری). [۳۵۹] ولی ما نمیتوانیم این نظریه را بپذیریم، زیرا چنانکه پیش از این دیدیم دهها سال پیش از تألیف کتاب مزبور، کتابهایی تألیف شدهاند که مشتمل بر تحقیقات و بررسیهای قرآنی هستند و اصطلاح «علوم القرآن» آشکارا در نام این کتابها ذکر شده است. با سابقهترین این کتابها به نظر ما کتاب الحاوی فی علوم القرآن تألیف محمد بن خلف بن مرزبان است که از علمای قرن سوم هجری بوده است.
[۳۵۸] این داستان را امام جلال الدین بلقینی در کتاب مواقع العلوم من مواقع النجوم آورده است. ر. ک. مناهل العرفان. ج ۱، ص ۲۶. [۳۵۹] این کتاب شامل ۳۰ مجلد است که فقط ۱۵ مجلد از نسخهی خطی آن به صورت پراکنده در دارالکتب قاهره به شمارهی ۵۹ تفسیر موجود است. ظاهر این کتاب چنین مینماید که یک کتاب تفسیر باشد، ولی مباحثی از علوم قرآنی را نیز در بر دارد. صاحب کتاب کشف الظنون دربارهی این کتاب مینویسد: شامل «غریب القرآن» و «اعراب القرآن» و «تفسیر قرآن» است.