[تقویت روحیۀ پیغمبر اسلام]
ابوشامه [۹۴] میگوید: «اگر بگویند: راز نزول تدریجی قرآن چه بوده است؟ و چرا مانند کتابهای آسمانی دیگر یکجا و یکپارچه نازل شده است؟ میگوییم: این سؤالی است که خداوند قرنها پیش در خود قرآن پاسخ آن را داده است. در آیۀ ۳۲، سورۀ (الفرقان) خداوند اعتراض کافران را نقل کرده است مبنی بر این که چرا نزول قرآن با نزول کتابهای آسمانی پیشین تفاوت دارد؟ و در پاسخ اعتراض میفرماید: اینکه قرآن را بخش بخش نازل میگردانیم، برای آن است که ﴿لِنُثَبِّتَ بِهِۦ فُؤَادَكَ﴾ یعنی: «روحیۀ تو را تقویت کنیم». منظور این است که وقتی در رابطه با هر حادثهای وحی خداوندی سر برسد، قلب پیامبر بیشتر قوت میگیرد، توجه و عنایت خاص پروردگار به فرستادهاش بیشتر تجلی میکند، فرشتۀ وحی پیاپی به دیدار آن حضرت میآید، پیامبر اسلام زود به زود با پیک وحی دیدار میکند، این تجدید دیدار همواره پیوند فرستاده و فرستنده را مستحکم نگاه میدارد و آنچنان باعث شادمانی او میگردد که قلم از منعکسکردن آن ناتوان است. این است که در سیرۀ پیغمبر اکرم میخوانیم که آن حضرت در ماه رمضان [۹۵] به خاطر آن که بیشتر از ماههای دیگر با جبرئیل دیدار میفرموده است، از همۀ اوقات دیگر سال شادمانتر و با نشاطتر بوده است. [۹۶]
این نیز نکتهای است که داستانهای پیامبران و امتهای پیشین که در قرآن به صورتهای مختلف و با اسلوبهای گوناگون بیان میشده است، به صورتهای مختلف و با اسلوبهای گوناگون بیان میشده است، هوش از سر اعراب میربوده است و آنچنان بر ایشان گوشنواز و دلانگیز بوده است که هر بار قسمتی از سرگذشت پیامبران تکرار میشده است، بر شیرینیاش میافزوده است؛ اما قرآن به ما میگوید که هدف منحصر این تکرارها در بیشتر موارد، دلداری پیغمبر اسلام و تقویت روحیۀ مسلمانان بوده است. در [آیۀ ۱۲۰ سورۀ هود] میخوانیم:
﴿وَكُلّٗا نَّقُصُّ عَلَيۡكَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِۦ فُؤَادَكَۚ﴾ «و ما هر یک از اخبار پیامبران را بر تو باز گو کردیم تا بوسیلهی آن، دلت را استوار گردانیم، و در این (قرآن) برای تو حق، و برای مؤمنان موعظه و تذکری آمده است».
وقتی داستان پیامبران، این چنین متفرق و متنوع و متناسب با مراحل مختلف رسالت بر پیغمبر اکرم نازل میگردید، قوت قلبی برای آن حضرت بود و در برابر آزار و اذیت مردم او را دلداری میداد و به او خاطر نشان میساخت که او با دیگر پیامبران تفاوتی ندارد. همۀ پیغمبران- بدون استثنا- در معرض آزار، تکذیب، محرومیتها و محدودیتها بودهاند و کار به آنجا میرسیده است که پیغمبر و طرفدارانش بیاختیار میگفتهاند: پس آن مدد غیبی خداوند چه شد؟! [آیۀ ۲۱۴، سورۀ البقره].
به این ترتیب همواره با نزول تدریجی، آیات قرآن دشواریها را برای پیغمبر اسلام آسان میگرداند و پی در پی او را دلداری میدهد و او را به همگامی با پیامبران پیشین تشویق میفرماید:
- گاهی با کمال صراحت، آن حضرت را به شکیبایی فرمان میدهد. در [آیۀ ۱۰، سورۀ مزمل] میخوانیم:
﴿وَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَٱهۡجُرۡهُمۡ هَجۡرٗا جَمِيلٗا ١٠﴾ «و بر آنچه (مشرکان) میگویند، شکیبا باش، و به شیوۀ نیکو (و شایسته) از آنها دوری کن».
و در [آیۀ ۳۵ سورۀ (احقاف)] میخوانیم:
﴿فَٱصۡبِرۡ كَمَا صَبَرَ أُوْلُواْ ٱلۡعَزۡمِ مِنَ ٱلرُّسُلِ﴾ «پس (ای پیامبر) صبر کن، همچنانکه پیامبران اولوالعزم صبر کردند».
- گاهی نیز در نهایت صراحت، او را از اندوهناکشدن و غصهخوردن نهی میفرماید. در [آیۀ ۷۶، سورۀ (یاسین)] میخوانیم:
﴿فَلَا يَحۡزُنكَ قَوۡلُهُمۡۘ إِنَّا نَعۡلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعۡلِنُونَ ٧٦﴾ «پس (ای پیامبر) سخن آنان تو را غمگین نسازد، بیگمان ما آنچه را که پنهان میدارند و آنچه را که آشکار میکنند، میدانیم».
و در [آیۀ ۶۵ سورۀ (یونس)] میخوانیم:
﴿وَلَا يَحۡزُنكَ قَوۡلُهُمۡۘ إِنَّ ٱلۡعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًاۚ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ٦٥﴾ [۹۷] «(ای پیامبر!) سخن آنها تو را غمگین نکند، بیگمان تمام عزت (و پیروزمندی) از آن الله است، او شنوای داناست».
- گاهی به آن حضرت یادآور میشود که کافران با شخص او سر جنگ و ستیز ندارند و از روی دشمنی با خود او نیست که او را- به دروغ- آماج اتهامات ناروا میگردانند؛ عیب از خودشان است! اینان دشمنان انگشت شمار حق و حقیقتاند که همه جا و همه وقت وجود دارند؛ و در برابر همۀ پیغمبران الهی ایستادگی میکردهاند. در [آیۀ ۳۳، سورۀ (انعام)] میخوانیم:
﴿قَدۡ نَعۡلَمُ إِنَّهُۥ لَيَحۡزُنُكَ ٱلَّذِي يَقُولُونَۖ فَإِنَّهُمۡ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَٰكِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ يَجۡحَدُونَ ٣٣﴾ «یقیناً ما میدانیم که آنچه میگویند، تو را غمگین میکند، پس آنها (در حقیقت) تو را تکذیب نمیکنند، بلکه (این) ستمکاران، آیات الله را انکار میکنند».
حافظ ابن کثیر در تفسیر این آیه میگوید: خداوند متعال در مقام دلداریدادن به پیامبر اکرم در برابر تکذیبها و مخالفتهای مردم است.
﴿قَدۡ نَعۡلَمُ إِنَّهُۥ لَيَحۡزُنُكَ ٱلَّذِي يَقُولُونَ﴾. یعنی: ما کاملاً آگاهیم از این که مردم تو را تکذیب میکنند و این موضوع باعث اندوهناکشدن و غصهخوردن تو به حال و روز اسفناک آنان گردیده است. این قسمت از آیه نظیر [آیۀ ۸ سورۀ فاطر] است که میفرماید:
﴿فَلَا تَذۡهَبۡ نَفۡسُكَ عَلَيۡهِمۡ حَسَرَٰتٍۚ﴾ «پس نباید که جانت به خاطر شدت تأسف (و حسرت) بر آنان از بین برود».
و نیز در [آیۀ ۳ سورۀ الشعراء] که میفرماید:
﴿لَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ أَلَّا يَكُونُواْ مُؤۡمِنِينَ ٣﴾ «گویی میخواهی از (شدت غم و اندوه) اینکه آنها ایمان نمیآورند؛ خود را هلاک کنی».
و نیز در [آیۀ ۶ سورۀ الکهف] میفرماید:
﴿فَلَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِمۡ إِن لَّمۡ يُؤۡمِنُواْ بِهَٰذَا ٱلۡحَدِيثِ أَسَفًا ٦﴾ «پس گویی میخواهی در پی ایشان خود را از غم و اندوه هلاک سازی، اگر به این سخن (قرآن) ایمان نیاورند».
﴿فَإِنَّهُمۡ لَا يُكَذِّبُونَكَ﴾ یعنی: «این کافران در واقع شخص تو را به دروغگویی متهم نمیکنند». ﴿وَلَٰكِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ يَجۡحَدُونَ ٣٣﴾ یعنی: «این کافران با حق عناد میورزند و این شرارهای از آتش کینۀ آنان نسبت به حق است که از سینۀ آنان بیرون پاشیده است!». [۹۸]
این تکرار نزول و نزول متناوب اینگونه آیات دلداریدهنده، تشویقکننده و ارشادکننده، همراه با تأکید بر لزوم صبر و بردباری و همگامی با انبیای عظام الهی بود که آن فلسفۀ اصلی و منظور اساسی خداوند را از آوردن سرگذشت پیامبران و بازگویی داستانهای گذشتگان در قرآن تحقق میبخشید. اگر از یک سوی آزار و اذیت مشرکان نسبت به پیغمبر گرامی اسلام روز به روز شدت مییافت و از سوی دیگر نزول وحی قطع میگردید و فرشتۀ وحی با نزول پی در پی و دیدار مجدد با آن حضرت او را تثبیت و تأیید نمیکرد و آیات قرآنی پیاپی او را دلداری نمیدادند، پیغمبر اسلام مانند هر انسان دیگری که در گیرودار این چنین مصائب و مشکلات قرار گیرد، دامان صبر و شکیبایی از دست میداد و سپاه شوم غم و اندوه، سرزمین مقدس قلب آن حضرت را اشغال میکرد و فرمانروای استبداد پیشه و بیرحم و عاطفۀ نومیدی کشور دل او را به زیر چکمۀ خویش میکشید! اگر جز این بوده باشد، آیات متعددی که در قرآن آمده و پیغمبر گرامی اسلام را از غم و غصه، اندوه و خودخوری، بیحوصلگی و نومیدی نهی کردهاند، چه معنایی توانند داشت؟ پیغمبر اسلام هم یک بشر است؛ مانند دیگر افراد بشر و همۀ این عواطف انسانی در وجود آن حضرت زمینه دارند.
سید رشید رضا در ذیل تفسیر [آیۀ ۳۴ سورۀ انعام] که خداوند میفرماید:
﴿وَلَقَدۡ كُذِّبَتۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِكَ فَصَبَرُواْ عَلَىٰ مَا كُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّىٰٓ أَتَىٰهُمۡ نَصۡرُنَاۚ﴾ «و براستی پیامبرانی پیش از تو تکذیب شدند، و در برابر تکذیبها صبر کردند و (در این راه) آزار دیدند؛ تا یاری ما به آنها رسید...».
این نکته را خاطر نشان میسازد و میگوید: این آیه نخستین آیهای نیست که در این رابطه نازل شده است، بلکه یکی از آیات متعددی است که در آن آیات خداوند متعال در مقام دلداریدادن به پیغمبر اکرم برآمده است و میخواهد سنت خداوند متعال را در رابطه با درگیری پیامبران با امتهای گذشته به آن حضرت یادآور شود. بهعلاوه میخواهد به آن حضرت بفهماند که باید در مسیر دعوت اسلام همگام با پیامبران بزرگ الهی حرکت کند. آنگاه مؤلف تفسیر «المنار» در مقام توضیح بیشتر میگوید: از ویژگیهای طبیعت بشر است که اندوهی را با اندوه دیگر از خاطر میزداید! و گرنه تکرار دلداریدادن خداوند به پیغمبر اکرم با امثال این آیه چه حکمتی میتوانست داشته باشد؟ پیغمبر اکرم در نمازهای یومیه و بخصوص در نماز شب، آیاتی از قرآن را تلاوت میفرمود، چندین روز فاصله میشد تا بار دیگر فراغتی حاصل کند و آن سوره را بخواند. این است فلسفۀ این دلداریهای مکرر و سفارشهای پیاپی خداوند به آن حضرت در سورههای مختلف قرآن به صبر و شکیبایی. غم و اندوهی که بر آن حضرت عارض میگردید و به موازات تکرار عوامل آن پیوسته تجدید میشد و نیز هربار که آن حضرت آیاتی را که دربارۀ کفار و پاسخگویی به سخنانشان و انذار آنان نازل شده بود، تلاوت میفرمود، آن غم و اندوهها مجدداً خودنمایی میکردند». [۹۹]
[۹۴] ابوشامه فقیه شافعی، عبدالرحمن بن اسماعیل بن ابراهیم بن عثمان مقدسی. کتاب «المرشد الوجیز الی علوم تتعلق بالقرآن العزیز» از تألیفات اوست. بر کتاب شاطبیه که دربارۀ علم قرائات است، شرحی نوشته است. وی به سال ۶۶۵ ق. م. درگذشته است (شذرات الذهب. جلد ۵، ص ۳۱۸). [۹۵] اشاره به روایت مشهوری است که به ابن عباس نسبت میدهند حاکی از این که «رسول خدا خوش سیماترین مردم بود و در ماه رمضان که پیاپی جبرئیل را ملاقات میفرمود از همۀ اوقات دیگر سال خوشسیماتر میگردید. در ماه رمضان هر شب جبرئیل به دیدار آن حضرت میآمد و آیات قرآن را به او تعلیم میداد. رسول خدا وقتی جبرئیل را ملاقات میکرد، از نسیم صبا با طراوتتر میگردید»؛ ر. ک. ریاض الصالحین تألیف نووی. باب الجود... فی شهر رمضان. ص ۴۵۴. [۹۶] اتقان. ج ۱، ص ۷۱. اما زرکشی این عبارت را به ابوشامه نسبت نمیدهد. (برهان. ج ۱، ص ۲۳۱؛ ر. ک. پاورقی ۲، ص ۴۲) عبارت اتقان و برهان در این رابطه تفاوت بسیار کمی با یکدیگر دارند. [۹۷] خداوند رسولش را باز میدارد از این که به خاطر ایمان نیاوردن و سرسختی کافران اندوهناک گردد و خطاب به آن حضرت میفرماید: ﴿وَلَا تَحۡزَنۡ عَلَيۡهِمۡ﴾. [آیۀ ۸۸ سورۀ حجر]؛ [آیۀ ۱۲۶ سورۀ نحل]؛ [آیۀ ۷۲، سورۀ نمل]. [۹۸] ابن کثیر. ج ۲، ص ۱۲۹. این عبارت را سید رشید رضا در تفسیر المنار نقل کرده است: ج ۷، ص ۳۷۲. [۹۹] تفسیر المنار. ج ۷، ص ۳۷۷ و ۳۷۸.