از فواید سورۀ الفاتحه
١- سورۀ الفاتحه، سورۀ عظیمی است و در آن اصول عقاید، اصول سلوک و اصول احکام قرار دارد، به همین دلیل امّ القرآن نامیده شده است.
٢- بسمله بخاطر کمک خواستن و برکت جستن است، اما استعاذه بخاطر پناه گرفتن از ترس و خوف است. گفتن بسمله درهای امیدواری به الله أ، محبت او و سپردن امور به او را بر روی قلب میگشاید.گفتن بسمله اعتقاد است به اینکه فقط الله است که انسان را توفیق میدهد، تنها اوست که هدایت میکند و در آنچه بنده میخواند، تلاوت میکند، میخورد، مینوشد و در همه امورش برکت میآورد. بنابراین استعاذه جلب کننده امن و امان از خوف است، و بسمله باب رجاء و امیدواری، و ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ﴾ باب محبت. پس کسی که توصیفش مورد علاقه همگان بوده و صفاتش شایسته ستایشاند، ﴿رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾ است، و هم او صاحب همه کائنات است، همه چیز در دست اوست؛ به هر کس بخواهد خیر عطا میکند، و از هر کس که بخواهد باز میدارد، هر کسی را که بخواهد عزّت میبخشد، و هر کس را بخواهد ذلّت. این توانای عزتمند و این کسی که دارای این صفات است و ذوالجلال میباشد آیا شایستگی آن را ندارد که دوست داشته شود؟
٣- همچنان در بسمله، توجیه و ارشاد الهی بر گفتن آن در آغاز هرکاری است.
٤- رحمت، صفت الهی است و از نظر معنا وابسته به الله أ است و یک صفت ذاتی بوده که قائم به ذات الله متعال میباشد.
اما اهل بدعت کلام را تحریف کرده و گفتند: رحمت؛ ارادۀ احسان است به غیر. مثلاً میگویند: رحمت یعنی اراده احسان، غضب یعنی اراده انتقام و رضی [رضایت] یعنی ارادۀ اِنعام و .... آنها رحمت را به اراده تفسیر کردهاند چون اراده یکی از صفات الهی میباشد و این تفسیر آنان را وادار کرده که این آیت ﴿ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ﴾ و آیات دیگر شبیه آن را مجاز بگیرند و بگویند: رحمت مجاز است برای احسان یا اراده احسان!! لازم به تذکر است که مجاز در صفات الهی باطل و نادرست است و جایز نمیباشد.
٥- صفات الله أ یا متضمن معنی عظمت و جلالاند و یا متضمن معنی زیبایی و جمال، و یا اینکه به ربوبیت بر میگردند و یا به الوهیت اوتعالی. ربوبیت الله أ در این سوره در دو آیهی ﴿رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾ و ﴿مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ﴾ مطرح شده است، و عظمت و جلال الله متعال نیز در آیهی ﴿مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ﴾ عنوان شده، زیرا این آیه باعث بزرگداشت الله أ و خوف و ترس و بیم از او میگردد. همچنین صفات جمال در ﴿ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ﴾، و صفت الوهیت در ذکر اسم «الله» که بزرگترین اسم الله أ میباشد، و در ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ﴾ نهفته است.
٦- تلاوت و تدبر در معنای ﴿مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ﴾ باعث خوف میگردد، و کسی که آن را با حضور قلب بخواند انواع شبهات و شهوات درونیاش را به یاد میآورد که او را از تسلیم شدن محض در برابر پروردگار باز میدارند. چنانچه آیه را با تعقل بخواند خوف از روز محاسبهی خلایق توسط الله متعال سراسر وجودش را فراخواهد گرفت. به همین جهت، علماء گفتهاند: الله متعال این سوره را با چیزی که باعث محبت بنده نسبت به الله أ میگردد آغاز کرده است، و آن بیان ربوبیت الله نسبت به جهانیان است، و برای ایجاد امید در قلب بندهاش بعد از آن ﴿ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ﴾ فرمود. سپس بعد از این چیزی را عنوان کرد که باعث ایجاد خوف میشود و آن ﴿مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ﴾ است.
٧- چرا (ملک) به ﴿يَوۡمِ ٱلدِّينِ﴾ تخصیص یافته است؟ چون (یوم الدِّین)، روز سزا و جزاست و روز محاسبه است، روزی که هر کس هر چه کرده نتیجهاش را در آن روز خواهد دید، به همین خاطر مردم تعلق خاطر به این روز دارند، و لذا کسی هم که مالک این روز باشد مورد توجه قرار میدهند، پس در قلب بنده توجه به دنیا و محبت دنیا و عبادت در آن از یک طرف، و توجه به آخرت از طرف دیگر، با هم جمع میشوند، که با تکرار این آیه توجهاش به آن طرف [آخرت و روز سزا و جزا] معطوف میگردد.
و چرا در این آیه ﴿مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ﴾ مالکیت الله تعالی به روز جزا اختصاص داده شده، در حالیکه اوتعالی مالک دنیا هم است؟ جواب: بخاطر اینکه در دنیا کسانی وجود دارند که برای خود و یا برای دیگران دعوای ملکیت میکنند طوری که فرعون گفت: ﴿يَٰقَوۡمِ أَلَيۡسَ لِي مُلۡكُ مِصۡرَ وَهَٰذِهِ ٱلۡأَنۡهَٰرُ تَجۡرِي مِن تَحۡتِيٓۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ٥١﴾[الزخرف: ٥١] «ای قوم من! آیا فرمانروایی مصر و این نهرهایی که از زیر (کاخهای) من روان است از آنِ من نیست؟ آیا نمیبینید؟» و قصۀ قارون نیز معروف است...اما در روز آخرت هیچ کسی جز الله تعالی دعوای ملک و مالکیت را نمیتواند داشته باشد چنانکه میفرماید: ﴿يَوۡمَ هُم بَٰرِزُونَۖ لَا يَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِنۡهُمۡ شَيۡءٞۚ لِّمَنِ ٱلۡمُلۡكُ ٱلۡيَوۡمَۖ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ١٦﴾[غافر: ١٦] «روزیکه آنان آشکار شوند چیزی از آنان بر الله پنهان نمیماند (الله میفرماید:) امروز فرمانروایی از آنِ چه کسی است؟ (در پاسخ میفرماید:) از آنِ الله یکتای غالب و تواناست».
٨- علماء فرمودهاند: ﴿إِيَّاكَ﴾ که ضمیر منفصل است، «مفعول به» مقدم میباشد، و اصل در «مفعول به» این است که بعد از فعل مربوط به خودش قرار بگیرد، ولی در اینجا بر فعلش مقدم شده که فوائدی بر این تقدیم مترتّب است، از جمله حصر و قصر. یعنی محصور کردن فعل در آن مفعول و در اینجا یعنی حصر عبادت برای الله أ.
تقدیم اکثراً باعث تخصیص میشود، به همین دلیل در مورد ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ﴾ گفته میشود: معنیاش چنین است که: پروردگارا! فقط تو را عبادت میکنیم و غیر تو را عبادت نمیکنیم و فقط از تو کمک میجوییم و از غیر تو کمک نمیخواهیم. و معنی آیهی ﴿إِن كُنتُمۡ إِيَّاهُ تَعۡبُدُونَ١٧٢﴾[البقرة: ١٧٢] این است که: «اگر عبادت را مخصوص او میگردانید».
و این آیه میرساند که بنده باید کار و عمل نماید و از الله تعالی کمک و یاری بجوید، زیرا استعانت جستن از الله تعالی، در ادای عمل و اتمام آن میباشد نه در تنبلی و عدم عمل.
٩- از آنجا که در دنیا خارهای دلبستگی وجود دارند که عبارتند از خارهای شبهات و شهوات، باید مواظب بود که به آنها تعلق خاطر پیدا نکنیم و هنگامی که آیه ﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ﴾ را میخوانیم، خارهای دو طرف پل را بیاد آوریم. و رسول اکرم ج میفرماید: «آنان که بر روی پل صراط عبور میکنند بعضی سالم میگذرند، بعضی آسیب میبینند [ولی عبور میکنند] و برخی هم در آتش افکنده میشوند»[٢٧]. میزان آسیبپذیری بر روی صراط به میزان وابستگی به خارهای شبهات و شهوات در دنیا بستگی دارد، مگر اینکه الله أ ببخشاید و از بنده درگذرد.
١٠- صراط مستقیم اسلام است به دلیل فرمودۀ الله تعالی: ﴿قُلۡ إِنَّنِي هَدَىٰنِي رَبِّيٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ دِينٗا قِيَمٗا مِّلَّةَ إِبۡرَٰهِيمَ حَنِيفٗاۚ وَمَا كَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ١٦١﴾[الأنعام: ١٦١] «ای پیامبر) بگو: همانا پروردگارم مرا به راه راست هدایت نموده است، و آن دین راست و استوار، دین ابراهیم است که یکسو و حقگرا بود و از مشرکان نبود».
١١- بیان اهمیت دعا در عبادت و اینکه بنده باید تنها به الله تعالی تضرع و التماس کند و تنها از اوتعالی امید داشته باشد.
١٢- یهودیان حلال را با آنکه میدانستند حلال است تحریم کردند، و حرام را با آنکه میدانستند حرام است حلال نمودند، و حدود الله أ را با آنکه میشناختند، تغییر دادند، و لذا به «مورد خشم و غضب واقع شده» توصیف شدند، غضب بر همه یهود نازل شده در حالی که علمایشان مرتکب این کارها شده بودند ولی آنها کورکورانه از علمای خویش پیروی کردند، و این – همچنانکه بعضی از علماء گفتهاند – نشان میدهد که عموم مردم تابع حکمی هستند که برای علمایشان وجود دارد و این مسأله مهمی است.
١٣- تقدیم نصیحت و خیرخواهی به یهود و نصاری اینکه منهج و رفتار خود را درست سازند و از عناد و سرکشی دست برداشته به خاتم الانبیاء ایمان بیاورند.
١٤- (آمین) اسم فعل بوده و چون – به اتفاق علماء – مبنی است به هنگام وصل به مابعد فتحه میگیرد (آمینَ). و بنابر رأی جمهور به معنی (اجابت کن) میباشد و آمین گفتن – به جای خلاصه دعاست بعد از تفصیل آن. دعاکننده خواستهها را به تفصیل بیان میکند ولی گویندۀ آمین، با همین لفظ همه معنا را بازگو میکند، گویی دو مرتبه دعا شده یک بار مفصل و یک بار مجمل.
١٥- در این سوره الله تعالی مردم را به سه دسته تقسیم کرده است:
دستۀ اول: کسانی که بر ایشان انعام کرده است و بر راه راست قرار دارند.
دستۀ دوم: کسانی که مورد خشم و غضب قرار گرفتهاند، چون دانسته و شناخته و از روی علم؛ راه راست را رها کرده و به بیراهه رفتهاند.
دستۀ سوم: گمراهانیاند که بسبب جهل و نادانی از راه راست بیرون شده به کجروی دچار شدند.
١٦- از بلاغت قرآن این است که خیر و نیکی را به صراحت و به ضمیر معلوم، به الله تعالی نسبت میدهد، چنانکه در اینجا فرمود: ﴿صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ﴾ زیرا درین روش و اسلوب، بدی به الله تعالی نسبت داده نشده و همه خوبیها و نیکیها مخصوص اوتعالی است. اما شر و بدی را با صراحت و به ضمیر معلوم به الله تعالی نسبت نمیدهد، بلکه ضمیر مجهول را بکار برده است، چنانکه فرمود: ﴿غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ﴾ نفرمود: (الذین غضبتَ علیهم). البته در این روش و اسلوب دو فائده وجود دارد:
١. عدم نسبت این فعل صراحتا به الله تعالی تا جانب ادب با اوتعالی مراعات گردد.
٢. بخاطر افادۀ عموم، چون این طائفه –کسانی که حق را شناختند ولی از آن روی گرداندند- هم مورد غضب الله تعالی قرار گرفتهاند و هم مورد غضب بندگان مؤمن و دوستان الله تعالی.
١٧- و در این سوره حسن ادب با الله متعال در دعا بیان شده است. طوری که بنده نخست در دعایش الله تعالی را حمد و ثنا گفته او را تعظیم نماید سپس از اوتعالی هدایت و راه مستقیم و ثبات بر آن را بخواهد، و بخواهد که او را از راه گمراهان در امان بدارد.
[٢٧]- متفق علیه.