مسألۀ شفاعت
شفاعت در لغت به معنای وسیله و طلب است و در عرف درخواست خوبی برای دیگری است. و شفاعت نزد الله تعالی: درخواست از الله تعالی برای گذشت از گناهان و لغزشها برای دیگری است.
و حقیقت آن این است که الله تعالی به لطف و کرم خود روز قیامت به بعضی از صالحین و پیامبران اجازه میدهد که نزد او در حق بعضی از گنهکارانِ اهل توحید شفاعت کنند تا کرامت و بزرگی شفاعت کنندگان نزد او و رحمت و بخشش او در حق شفاعت شدگان آشکار شود.
و شفاعت کردن نزد الله تعالی با دو شرط صحیح میباشد:
شرط اول: باید الله تعالی به شفاعت کننده اجازۀ شفاعت بدهد. دلیل بر این شرط فرمودۀ الله تعالی در آیة الکرسی است: ﴿مَن ذَا ٱلَّذِي يَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ﴾ «کیست که نزد او جز به اجازه او شفاعت کند؟».
همچنان میفرماید: ﴿وَلَا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ عِندَهُۥٓ إِلَّا لِمَنۡ أَذِنَ لَهُۥۚ﴾[سبأ: ٢٣] «و شفاعت نزد او جز برای کسی که به او اجازه دهد سودمند نیست».
شرط دوم: الله تعالی از کسی که برای او شفاعت میشود باید راضی باشد. دلیل بر این شرط این فرمودۀ الله تعالی است: ﴿وَلَا يَشۡفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ٱرۡتَضَىٰ﴾[الأنبیاء: ٢٨] «و جز برای کسی که الله از او راضی باشد شفاعت نمیکنند».
و دلائل بسیاری از قرآن و سنت بر اثبات شفاعت نزد الله تعالی در روز قیامت دلالت دارند که الله تعالی جز برای اهل توحید راضی به شفاعت نیست. در صحیح مسلم از ابوهریره س روایت است که رسول اکرم ج میفرماید: «لِكُلِّ نَبِيٍّ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَةٌ فَتَعَجَّلَ كُلُّ نَبِيٍّ دَعْوَتَهُ وَإِنِّي اخْتَبَأْتُ دَعْوَتِي شَفَاعَةً لِأُمَّتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَهِيَ نَائِلَةٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْ أُمَّتِي لَا يُشْرِكُ بِاللَّهِ شَيْئًا»[٣٤٧].
«برای هر پیامبری دعای مستجابی وجود دارد که همه پیامبران درخواست خود را کردهاند و من آن را برای درخواست شفاعت امتم در روز قیامت نگه داشتهام. آن شفاعت ان شاء الله به هر کس از امت من که چیزی با الله شریک قرار نداده باشد عطا میشود».
و الله تعالی در حق کافران میفرماید: ﴿فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّٰفِعِينَ٤٨﴾[المدثر: ٤٨] «شفاعت شفاعت کنندگان نفعی به حالشان ندارد».
و در سنت مطهر نیز احادیثی که در اثبات شفاعت وارد است، بسیارند؛ از جمله حدیث ابوسعید خدری س است که در آن رسول اکرم ج میفرماید: «فَيَشْفَعُ النَّبِيُّونَ وَالمَلاَئِكَةُ وَالمُؤْمِنُونَ، فَيَقُولُ الجَبَّارُ: بَقِيَتْ شَفَاعَتِي، فَيَقْبِضُ قَبْضَةً مِنَ النَّارِ، فَيُخْرِجُ أَقْوَامًا قَدْ امْتُحِشُوا، فَيُلْقَوْنَ فِي نَهَرٍ بِأَفْوَاهِ الجَنَّةِ، يُقَالُ لَهُ: مَاءُ الحَيَاةِ، فَيَنْبُتُونَ فِي حَافَتَيْهِ كَمَا تَنْبُتُ الحِبَّةُ فِي حَمِيلِ السَّيْلِ»[٣٤٨].
«پیامبران و ملائکه و مؤمنان شفیع قرار داده مىشوند و شفاعت مىکنند. سپس الله تعالی مىفرماید: (هنوز) شفاعت من باقى مانده است، پس قبضهای از آتش را بر گرفته و گروههایی را از دوزخ بیرون مىآورد که سوخته و سـیاه شـدهاند، و در نهری که در کنارههای بهشت قرار دارد و به آن آب حیات گفته میشود انداخته میشوند(و شستشو داده مىشوند)، و فورا در کنار این نهر زنده و شاداب مىگردند، همانگونه که دانه گیاه در میان خاک و خاشاکى که سیل با خود مىآورد به سرعت مىروید و سبز و شاداب مىشود».
[٣٤٧]- صحیح مسلم (١٩٩).
[٣٤٨]- متفق علیه.