تشویق و ترغیب اسلام برای ازدواج
رسول کریم ج فرمودهاند:«يَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ، مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمُ الْبَاءَةَ فَلْيَتَزَوَّجْ، فَإِنَّهُ أَغَضُّ لِلْبَصَرِ، وَأَحْصَنُ لِلْفَرْجِ، وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَعَلَيْهِ بِالصَّوْمِ، فَإِنَّهُ لَهُ وِجَاءٌ»[٢٥٥]. «ای گروه جوانان! هر کس از شما توانايی ازدواج دارد، پس بایستی ازدواج کند، زيرا ازدواج، بهترين نگه دارندهی چشم و حفاظت کننده شرمگاه است (و او را از چشم چرانی حرام و ارتکاب فحشاء و ناشایست باز میدارد)، و هر کس نمیتواند ازدواجکند (و از عهده مصارف آن نمیتواند بر آید)؛ پس روزه بگيرد (و به وسیله روزهگیری، قدرت شهوانی و نفسانی خویش را فرونشاند)، چون روزه برای آن (همچون) سپری است (و شهوت او را کنترل مي کند)».
«تَزَوَّجُوا الْوَدُودَ الْوَلُودَ فَإِنِّي مُكَاثِرٌ بِكُمُ الْأُمَم»[٢٥٦].
«با زنانی ازدواج کنید که مهربان و زاینده باشند، زیرا من با کثرت و فراوانی شما، بر امتها مباهات میکنم و افزونی میطلبم».
از انس س روایت است که فرمود: «گروهی سه نفری به منزل همسران پیامبر ج مراجعه کرده و درباره چگونگی و کمیت عبادت پیامبر ج پرسش نمودند، چون به ایشان پاسخکافی داده شد،گوئیکه آن مقدار عبادت پیامبر ج را برای خود اندک میدانستند، لذا گفتند: ما کجا و پیامبر ج کجا؟ الله تعالی گناهان گذشته و آینده ایشان را آمرزیده است، یعنی این مقدار برای ما بسیار اندک است چونگناهان ما بسیار است. یکی از آنانگفت: من تمام شب را نماز میخوانم و همیشه آن را ادامه میدهم، یکی دیگر گفت: من همیشه روزه میگیرم و افطار نمیکنم، یعنی تمام روزهای سال را بدون فاصله روزه میگیرم. سومی گفت: من در طول عمرخویش از زنان کناره میگیرم و هرگز ازدواج نمیکنم. سپس پیامبر ج آمد و فرمود: شما هستید که چنین و چنان گفتهاید؟ آگاه باشید و بدانید که به الله سوگند، من بیش از شما از الله میترسم و از شما پرهیزگارترم ولی من یک روز در میان روزه میگیرم و افطار میکنم و نماز میخوانم و به دنبال آن میخوابم و با زنان نیز ازدواج میکنم، پس هر کس از سنت و راه و روش من، روی گرداند از من نیست»[٢٥٧].
«إِذَا خَطَبَ إِلَيْكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِينَهُ وَخُلُقَهُ فَزَوِّجُوهُ، إِلَّا تَفْعَلُوا تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الأَرْضِ، وَفَسَادٌ عَرِيضٌ»[٢٥٨].
«هرگاه کسی که دین و اخلاق او مورد پسندتان باشد برای خواستگاری(دخترتان)آمد؛ دخترتان را به وی تزویج نمایید و اگر نه در زمین فتنه و فساد گستردهای پیش میآید».
«مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدِ اسْتَكْمَلَ نِصْفَ الْإِيمَانِ، فَلْيَتَّقِ اللَّهَ فِي النِّصْفِ الْبَاقِي»[٢٥٩].
«کسی که ازدواج کند نصف ایمان را کامل کرده است، پس بایستی در نصف باقیمانده تقوای الهی را رعایت نماید ».
«ثَلَاثَةٌ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ عَوْنُهُمْ: الْمُكَاتَبُ الَّذِي يُرِيدُ الْأَدَاءَ، وَالنَّاكِحُ الَّذِي يُرِيدُ الْعَفَافَ، وَالْمُجَاهِدُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»[٢٦٠].
«سه گروه هستند که الله تعالی حتماً آنان را یاری میکند: بردهای که میخواهد اسباب آزادی خود را فراهم و خود را از اربابش بازخرید کند، کسی که میخواهد عفت و پاکی را با ازدواج شرعی حفظ کند، مجاهد در راه الله».
«الدُّنْيَا مَتَاعٌ، وَخَيْرُ مَتَاعِ الدُّنْيَا الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ»[٢٦١].
«دنیا متاع زندگی است و بهترین متاع این دنیا زن درستکار میباشد».
به راستی زن درستکار و مؤمن که دل شکرگزار و زبان ذکرگوی و تن صابر و بردبار بر بلایا و محنتها، و در ناموس و مال شوهر مرتکب خیانت نمیشود، فیضی است از سعادت و سرچشمه جوشانی است از خوشبختی، که خانه و خانواده را لبریز از شادی و خوشی و نور میکند و این شادی همه را فرا میگیرد.
از فواید این آیه:
١- ازدواج با زنان مشرک حرام است تا اینکه ایمان بیاورند. هرچند حسن و جمال و مال و تعامل و دانستگی او شما را به تعجب انداخته باشد.
٢- وجود و عدم یک حکم متعلق به علت آن است؛ طوریکه الله متعال میفرماید: ﴿حَتَّىٰ يُؤۡمِنَّ﴾؛ «تا اینکه ایمان بیاورند» یعنی که اگر شرک دور شد ازدواج حلال است و هرگاه شرک وجود داشت ازدواج حرام است.
٣- مرد ولی نفس خود است؛ به دلیل این فرمودۀ متعال: ﴿وَلَا تَنكِحُواْ ٱلۡمُشۡرِكَٰتِ حَتَّىٰ يُؤۡمِنَّ﴾«و زنان مشرک را همسر مگزینید تا وقتى که ایمان آورند» خطاب الهی در اینجا متوجه مرد است.
٤- مؤمن بهتر از مشرک است؛ هرچند صفاتی شگفت انگیزی در او وجود داشته باشد؛ چنانکه الله متعال فرمود: ﴿وَلَعَبۡدٞ مُّؤۡمِنٌ خَيۡرٞ مِّن مُّشۡرِكٖ﴾«و برده مؤمن بهتر از مشرک است و اگر چه شما را به شگفت آورده باشد». همچنین این فرمودۀ الله متعال: ﴿قُل لَّا يَسۡتَوِي ٱلۡخَبِيثُ وَٱلطَّيِّبُ وَلَوۡ أَعۡجَبَكَ كَثۡرَةُ ٱلۡخَبِيثِ﴾[المائدة: ١٠٠]. «بگو: ناپاک و پاک یکسان نیست. و اگر چه کثرت ناپاکها، تو را به شگفتی اندازد».
٥- بیان فضیلت و برتری مردم در چگونگی احوال آنان، و اینکه آنها همه یکسان نیستند.
٦- در این آیه رد بر کسانی است که میگویند: دین اسلام دین مساوات است. مسلمان باید متیقن بوده ایمان کامل داشته باشد که دین اسلام یگانه دین عادل است، و لازمه و خواست عدل اینست که میان دو همجنس مساوات برقرار کند، و دو جنس مختلف را وقتی که امکان مساوات میانشان نباشد، از هم جدا کند.
نکته مهم:
کسانی که ادعا میکنند اسلام دین مساوات بدون قید و شرط است، اشتباه بزرگی را مرتکب شدهاند، زیرا مساوات مطلق، گاهی نیاز به عملی نمودن مساوات میان دو چیز متفاوت و مختلف را ایجاب میکند، که این در حقیقت ظلمی آشکار است، و کسانی که برداشتشان از مساوات، عدل است، آنها معنای درستی را از کلمه مساوات برداشت نمودهاند ولی در لفظ آن به خطا رفتهاند، زیرا یک حرف از قرآن کریم هم امر به مساوات مطلق ننموده است، بلکه واژۀ بهتر از مساوات را آورده است که همانا عدل است، طوریکه الله متعال میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ﴾[النحل: ٩٠] «به راستی الله به عدل و احسان فرمان میدهد».
دین اسلام بعد از آنکه مساوات میان مرد و زن را در دائره انسانیت و کرامت بشری، و حقوقی که ارتباط مستقیم به سرشت و طبیعت مشترک بشری میگیرد، تضمین نموده مساوی بودن آنها را هم در عموم قوانین و مقررات دینی تأیید نموده و پذیرفته است، و در عین حال میان آنها در بعضی از حقوق و وظایف فرق میگذارد، البته این تفاوت و فرقگذاری نظر به اختلافات فطری که بطور قطعی و محقق میان زن و مرد موجود است در نظر گرفته شده است، زیرا در وظایف، اهداف و سرشت هر دو جنس که بر آن آفریده شدهاند، اختلافات و تفاوتهایی وجود دارد که باید هر کدام (مرد و زن) وظیفۀ بنیادی خویش را براساس آن با شکل درست انجام دهند، از اینجاست که فریاد و غوغاهایی از جانب کنفرانسهای ویژهی زن، و کارگردانان و پیش آهنگان آنان برپا شده، و نهضتهای جهانی منسوب به زن، و دنباله روان و ترویج دهندگان این اندیشۀ ناپاک، در کشورهای اسلامی نیز صداهایی را به نام مساوات و برابری میان مرد و زن بلند نمودهاند. آری: مساوات از نگاه انسانیت و خواستههای آن امر طبیعی و تقاضای عادلی است، زیرا زن و مرد دو جهت جدا ناشدنی نسل بشر بوده، و اسلام نیز بر آن اعتقاد و اعتراف دارد، و هیچگونه پوشیدگی در این امر وجود ندارد. اما مساوات و برابری در وظایف زندگی و روشهای آن چگونه قابل تنفیذ و اجرا خواهد بود؟ آیا مدافعان حقوق زن به اصطلاح، و وابستگان و هواخواهان این اندیشه، توان آن را دارند تا سرشت و طبایع اشیاء را دگرگون سازند؟ و یا میتوانند فطرت بشری زن را تغیر دهند؟! امتیاز بزرگی که اسلام بر سایر مکتبهای فکری دارد این است که آیین و نظام آن واقعی بوده و در مورد زن و مرد به صورت واقعبینانه و با درک نمودن فطرت بشری هر دو جنس، حکم و فرمان صادر نموده است، و زمانی که مساوات میان زن و مرد منطقی و موافق با فطرت و سرشتشان باشد، مساوات را میپذیرد، و هرگاهی تفاوت و فرق گذاشتن میان آنان منطقی و موافق با فطرتشان باشد. تفاوت را معتبر و معقول میداند.
﴿وَيَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡمَحِيضِۖ قُلۡ هُوَ أَذٗى فَٱعۡتَزِلُواْ ٱلنِّسَآءَ فِي ٱلۡمَحِيضِ وَلَا تَقۡرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطۡهُرۡنَۖ فَإِذَا تَطَهَّرۡنَ فَأۡتُوهُنَّ مِنۡ حَيۡثُ أَمَرَكُمُ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلتَّوَّٰبِينَ وَيُحِبُّ ٱلۡمُتَطَهِّرِينَ٢٢٢
نِسَآؤُكُمۡ حَرۡثٞ لَّكُمۡ فَأۡتُواْ حَرۡثَكُمۡ أَنَّىٰ شِئۡتُمۡۖ وَقَدِّمُواْ لِأَنفُسِكُمۡۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّكُم مُّلَٰقُوهُۗ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ٢٢٣
وَلَا تَجۡعَلُواْ ٱللَّهَ عُرۡضَةٗ لِّأَيۡمَٰنِكُمۡ أَن تَبَرُّواْ وَتَتَّقُواْ وَتُصۡلِحُواْ بَيۡنَ ٱلنَّاسِۚ وَٱللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٞ٢٢٤
لَّا يُؤَاخِذُكُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِيٓ أَيۡمَٰنِكُمۡ وَلَٰكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا كَسَبَتۡ قُلُوبُكُمۡۗ وَٱللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٞ٢٢٥
لِّلَّذِينَ يُؤۡلُونَ مِن نِّسَآئِهِمۡ تَرَبُّصُ أَرۡبَعَةِ أَشۡهُرٖۖ فَإِن فَآءُو فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ٢٢٦
وَإِنۡ عَزَمُواْ ٱلطَّلَٰقَ فَإِنَّ ٱللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٞ٢٢٧﴾
و تو را از حیض میپرسند، بگو: آن پلیدی و زیانی است، پس از زنان کنارهگیری کنید در حیضگاه و با آنان نزدیکی نکنید تا آنگاه که (باقطع شدن خون حیض) پاک شوند، پس هرگاه (باغسل کردن) پاک شدند؛ آنگاه با آنان نزدیکی کنید، از آنجا که الله شما را دستور داده است. همانا الله توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست میدارد. ﴿٢٢٢﴾
زنانتان کشتزار شما هستند، پس هرگونه که خواستید به کشتزار خود درآیید و برای خود (توشهای) از پیش بفرستید و از الله بترسید. و بدانید که شما او را ملاقات خواهید کرد، و مژده بده مؤمنان را. ﴿٢٢٣﴾
و الله را دستاویز سوگندهای خود قرار ندهید، برای اینکه نیکی کنید و تقوا پیشه سازید، و در میان مردم آشتی دهید (قسم یاد نکنید) و الله شنوای داناست.﴿٢٢٤﴾
الله شما را به سبب بیهودهگویی در سوگندهایتان بازخواست نمیکند بلکه شما را به آنچه دلهایتان قصد کرده است بازخواست میکند، و الله آمرزنده بردبار است. ﴿٢٢٥﴾
برای کسانی که به ترک نزدیکی با همسرانشان سوگند یاد میکنند، چهار ماه مهلت است و اگر بازگشتند الله آمرزگار مهربان است. ﴿٢٢٦﴾
واگر تصمیم طلاق را گرفتند، پس همانا الله شنوای داناست﴿٢٢٧﴾.
﴿٢٢٢﴾ و از تو درباره حیض میپرسند، بگو: آن اذیت و پلیدی و آسیب است. در سبب نزول این آیه روایت است که یهود هنگام قاعدگی زنان، نه با ایشان غذا میخوردند و نه با آنان در خانه مقاربت و نزدیکی میکردند. اصحاب از نبی کریم ج در این مورد پرسیدند. پس الله تعالی آیهی ﴿وَيَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡمَحِيضِۖ قُلۡ هُوَ أَذٗى فَٱعۡتَزِلُواْ ٱلنِّسَآءَ فِي ٱلۡمَحِيضِ﴾ را نازل فرمود. پیامبر ج فرمود: «به جز مقاربت میتوانید هر کاری که بخواهید انجام دهید»[٢٦٢].
حیض در اصطلاح شرع: خون فاسدی است که در هر ماه یک دوره از رحم زن خارج میشود. حداقل و حداکثر مدت حیض بیان نشده است و در بیان آن چیزی که بتوان به آن استدلال نمود، روایت نشده است. بنابراین اگر زن عادت معین و مشخص ماهیانه داشته باشد، به آن عمل میکند. چون ام سلمه ل گفته است که: او درباره زنی که خونریزی دارد (باصطلاح مستحاضه است) از پیامبر ج استفتاء نموده است، ایشان فرمودهاند: «و باندازه روزها و شبهائی که در یک ماه قاعده میشد، صبر میکند و نماز نمیخواند، سپس بعد از آن مدت، باید غسل کند و با پارچهای شرمگاه خویش را، محکم ببندد و نمازهای خود را، بگزارد»[٢٦٣].
مسأله: علمای فقه در بیان مدت حیض اختلاف دارند: بعضی گفتهاند: برای حداقل مدت آن حدی نیست. برخی دیگر گفتهاند: حداقل مدت آن یک شبانه روز است. برخی دیگر گفتهاند حداقل آن سه روز است. و اما درباره حد اکثر مدت حیض، بعضی گفتهاند: ده روز، و بعضی دیگر گفتهاند: ١٥روز است. و آنچه بر این مدت افزون شد، استحاضه میباشد، استحاضه، عبارت است از جریان خون مداوم از زن پس از روزهای عادت ماهانه و در غیر وقت آن- جریان همیشگی خون از شرمگاه زن-. برای معلومات در مورد احکام استحاضه به کتب فقه مراجعه گردد.
شریعت اسلامی مقاربت با زن در حالت حیض را حرام دانسته و مرتکب این عمل را نفرین نموده است، پیامبر ج میفرماید: «مَنْ أَتَى حَائِضًا، أَوِ امْرَأَةً فِي دُبُرِهَا، أَوْ كَاهِنًا، فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ»[٢٦٤].
«هر کسی با حائضی یا با زنی در غیر محل نسل (از مقعد) جماع کند یا نزد کاهنی برود، به آنچه بر محمد ج نازل شده کفر ورزیده است».
چون حیض پلیدی و آسیب است پس در مدت حیض از زنان کناره بگیرید، یعنی ترک مقاربت جنسی کنید، نه ترک همنشینی یا لمسکردن آنان، تا با قطعشدن خون حیض پاک شوند پس چون پاک شدند و به آب غسل کردند، با آنان نزدیکی نمایید.
نزدیکی با زن حایض بعد از قطعشدن حیض و غسل آن حلال است و در صورت عدم وجود آب، تیمم نیز جانشین آب میشود. از همانجا که الله به شما فرمان داده است، با آنان آمیزشکنید و آن فرج زن است. یا معنی این است: از راه حلال با زنان درآمیزید، نه از راه زنا و حرام زیرا الله تعالی توبهکاران و پاکشوندگان را دوست میدارد، مراد از توبهکاران، توبه کاران از گناهان و پاکشوندگان از جنابت و پلیدیها میباشند.
از فواید این آیه:
١- پیاپی سوال کردن صحابه ش از پیامبر ج دلالت بر حرص ایشان برای دانستن علم دارد.
٢- انسان نباید از سوال کردن درباره علم؛ خصوصا مسایل مورد نیاز خود حیا کند.
٣- الله عزوجل احیانا جواب بعضی از سوالها را که از پیامبر ج میشد میداد.
٤- اثبات حکمت الهی در هر آن چیزی که وضع کرده است؛ البته برخی از حکمتها برای انسان معلوم است و برخی دیگر معلوم نمیباشد؛ لیکن ما میدانیم که تمام احکام شرعی و تقدیری الله متعال مقرون به حکمت هستند.
٥- وجوب کنارهگیری از همبستری (جماع) با همسر در مدت حیض، زیرا ضرر و زیان آن متوجه زن و مرد است پیامبر ج میفرماید: «در مدت حیض بدون جماع هر نوع استفاده میتوانید (مانند بوسه و غیره)»[٢٦٥]. و بعد از آنکه مدت حیض تمام شد، شوهر حق همبستری با وی را ندارد تا آنکه زن غسل نماید.
٦- اثبات صفت محبت برای الله ﻷ، طوریکه میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلتَّوَّٰبِينَ﴾؛ و محبت صفت حقیقی و ثابت برای الله متعال بوده به گونهای که شایسته ذات اوتعالی است بدون کیفیت و تمثیل.
٧- محبت از صفات فعلیه الله عزوجل است نه ذاتیه؛ زیرا معلق بر توبه است؛ و هر صفتی از صفات الله متعال که به اسباب آن متعلق باشد صفات فعلی میباشد.
٨- بیان فضیلت توبه و اینکه در هر وقت مطلوب است و یکی از اسباب محبت الله متعال به بندهاش میباشد.
٩- محبت الله متعال ویژۀ پاکیزهگان است.
١٠- اسلوب زیبای قرآن در جمع کردن دو پاکی: پاکی معنوی یا باطنی (الله توبهکنندگان را دوست میدارد) و پاکی حسی یا ظاهری (الله پاک شوندگان را دوست مىدارد).
﴿٢٢٣﴾ زنان شما کشتزار نسل شما هستند، چنانکه زمین زراعتی کشتزار گیاهان و حبوبات است، پس بر هر روشی و از هر جهتی که خواستید با آنان مقاربت کنید؛ ازجهت پس، از جهت پیش، از جهت پهلو، به طور خوابانده بر پشت و به هرشیوهای دیگر، بهشرط آن که مقاربت و آمیزش در محل کشتزار؛ یعنی فرج زنباشد، برخلاف شیوه یهود که میگفتند: جماع از پس پشت، سبب تولد فرزند دوبین (احول) میشود و چنانکه بخاری و مسلم در بیان سبب نزول این آیه از جابر س روایت کردهاند: یهود میگفت: اگر کسی با زن از عقب در محل تناسلی مقاربت انجام دهد فرزند کج چشم به دنیا میآید. پس آیه ﴿نِسَآؤُكُمۡ حَرۡثٞ لَّكُمۡ فَأۡتُواْ حَرۡثَكُمۡ أَنَّىٰ شِئۡتُمۡ﴾ «زنان شما کشتزار شما هستند، پس هر گونه که بخواهید به کشتزار خود درآیید». در رد همین پندار یهود نازل شد. و از اعمال صالحه برای خود پیش فرستید و بیگمان پاداش آن را نزد الله تعالی خواهید یافت.
[٢٥٥]- متفق علیه= مسلم(١٤٠٠) بخاری(١٩٠٥).
[٢٥٦]- سنن ابو داود (٢٠٥٠) و سنن نسائی (٣٢٢٧) با تصحیح البانی در مشکاة المصابیح (٣٠٩١).
[٢٥٧]- متفق علیه.
[٢٥٨]- سنن ترمذی (١٠٨٤) و ابن ماجه(١٩٦٧) با تصحیح البانی در مشکاة المصابیح (٣٠٩٠).
[٢٥٩]- المعجم الأوسط از طبرانی (٧٦٤٧)، با تحسین البانی در الجامع الصغیر (١١٠٩٣).
[٢٦٠]- سنن نسایی(٣٢١٨) با تحسین البانی در صحیح الترغیب والترهیب (١٣٠٨).
[٢٦١]- صحیح مسلم (١٤٦٧).
[٢٦٢]- صحیح مسلم (٣٠٢) و سنن ابوداود (٢٥٨، ٢١٦٥) و سنن ترمذی(٢٩٧٧).
[٢٦٣]- سنن ابوداود(٢٧٤) و مسند احمد(٢٦٥١٠) با تصحیح البانی در صحیح الجامع الصغیر(٥٠٧٦).
[٢٦٤]- روایت ترمذی(١٣٥) و ابو داود(٣٩٠٤) و ابنماجه(٦٣٩). با تصحیح البانی در مشكاة المصابيح (٥٥١).
[٢٦٥]- صحیح مسلم (٣٠٢).