تفسیر کوثر - تفسیر سورۀ فاتحه و بقره

فهرست کتاب

فضایل آیت الکرسی

فضایل آیت الکرسی

ابی بن کعب  س می‌گوید: پیامبر اکرم  ج خطاب به من فرمود: «يَا أَبَا الْمُنْذِرِ، أَتَدْرِي أَيُّ آيَةٍ مِنْ كِتَابِ اللهِ مَعَكَ أَعْظَمُ؟» قَالَ: قُلْتُ: اللهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ. قَالَ: «يَا أَبَا الْمُنْذِرِ أَتَدْرِي أَيُّ آيَةٍ مِنْ كِتَابِ اللهِ مَعَكَ أَعْظَمُ؟» قَالَ: قُلْتُ: ﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُۚ قَالَ: فَضَرَبَ فِي صَدْرِي، وَقَالَ: «وَاللهِ لِيَهْنِكَ الْعِلْمُ أَبَا الْمُنْذِرِ»[٣٣٩].

«ای ابوالمنذر! آیا می‌دانی کدام آیۀ از کتاب الله که همراه توست، بزرگتر است؟» گفتم: الله و رسولش بهتر می‌دانند. باز فرمودند: «ای ابوالمنذر! آیا می‌دانی کدام آیۀ از کتاب الله که همراه توست، بزرگتر است؟» گفتم: ﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُ «الله، معبودی به حق جز او نیست، (اوست) زندۀ قیوم» (آیت الکرسی) است. رسول الله  ج به سینه‌ام زد و فرمود: «ای ابوالمنذر! علم مبارکت باشد».

همچنان از ابی بن کعب  س روایت است که پیامبر  ج فرمود: «لِيَهْنِكَ الْعِلْمُ أَبَا الْمُنْذِرِ، وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنَّ لَهَا لِسَانًا وَشَفَتَيْنِ تُقَدِّسُ الْمَلِكَ عِنْدَ سَاقِ الْعَرْشِ»[٣٤٠].

«ای ابوالمنذر! علم مبارکت باشد، سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، این آیه (آیت الکرسی) دو لب و زبان دارد و کنار ساق عرش، پاکی مَلِک (الله) را بیان می‌کند».

همچنان پیامبر  ج می‌فرماید: «مَنْ قَرَأَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلَاةٍ مَكْتُوبَةٍ لَمْ يَمْنَعْهُ مِنْ دُخُولِ الْجَنَّةِ إِلَّا أَنْ يَمُوتَ»[٣٤١].

«هر کس آیة الکرسی را بعد از نماز فرض بخواند، فقط مرگ است که مانع ورود او به بهشت می‌شود». (یعنی به محض اینکه بمیرد وارد بهشت می‌شود).

و در داستان ابو ایوب انصاری  س آمده است که شیطان به وی گفت: چیزی به تو می‌گویم؛ آیة الکرسی را در خانه‌ات بخوان؛ شیطان و هیچ چیز دیگری به تو نزدیک نمی‌شود. پیامبر  ج بعد از شنیدن آن، فرمود: «صَدَقَتْ وَ هِيَ كَذُوبٌ» «در این مساله، راست گفته است و او بسیار دروغ می‌گوید»[٣٤٢].

همچنان در داستان ابوهریره  س؛ وی می‏گوید: پیامبر  ج حفاظت و نگهبانی زکات رمضان را به من سپرد. شخصی آمد و شروع به دزدیدن گندم کرد. من او را دستگیر نمودم و گفتم: سوگند به الله، تو را نزد رسول ‏الله  ج خواهم برد. او گفت: من، فردی بسیار نیازمند و کثیر العیال هستم. و نفقۀ آنان بر عهدۀ من است. ابوهریره  س می‏گوید: بعد از این آه و فریاد، او را رها کردم. صبح، پیامبر  ج از من پرسید: «دیشب، زندانی ات، با تو چه کار کرد»؟ گفتم: یا رسول‏ الله! او از نیاز شدید و کثرت فرزندان، شکایت می‏کرد. من به حال او ترحم نمودم او را رها کردم. پیامبر  ج فرمود: «او به تو، دروغ گفته است. و دوباره، خواهد آمد». ابوهریره  س می‏گوید: چون رسول ‏الله  ج فرموده بود: «دوباره، خواهد آمد» من هم به کمین او نشستم. او بار دیگر، آمد و به دزدیدن گندم مشغول شد. من او را دستگیر کردم و گفتم: این بار حتما تو را نزد رسول ‏الله  ج خواهم برد. او گفت: مرا بگذار. زیرا من فردی نیازمند و عیال دارم و مسئولیت آنها به عهدۀ من است. دوباره نمی‌آیم. ابوهریره  س می‏گوید: من، دوباره به حال او ترحم نمودم و او را رها کردم. صبح، پیامبر  ج فرمود: «دیشب، زندانی ات، با تو چه کار کرد»؟ عرض کردم: ای رسول الله! او از نیاز شدید و عیال وار بودن، می‌نالید. من هم به حال او ترحم نمودم و او را رها کردم. پیامبر  ج فرمود: «این را بدان که او به تو دروغ گفته است و دوباره خواهد آمد». شب سوم نیز، به کمین او نشسته بودم که آمد و شروع به برداشتن گندم کرد. من او را دستگیر کردم و گفتم: این بار حتماً تو را نزد رسول ‏الله  ج خواهم برد. سومین بار است که قول می‌دهی، بر نگردی اما دوباره برمی‌گردی. او گفت: مرا رها کن. کلماتی به تو خواهم آموخت که الله تعالی آنها را برایت مفید خواهد نمود. گفتم: آن کلمات چه هست؟ او گفت: اگر هنگام خوابیدن، آیة ‏الکرسی را بخوانی، تمام شب، فرشتگان از تو حراست خواهند کرد و تا صبح شیطان نزد تو نخواهد آمد. من او را رها کردم. صبح، پیامبر  ج پرسید: «دیشب زندانی‌ات با تو چه کار کرد»؟ عرض کردم: کلماتی را به من نشان داد که به اعتقاد او برایم مفید خواهند بود. لذا من او را رها کردم. پیامبر  ج فرمود: «آن کلمات چه هست»؟ عرض کردم: یا رسول ‏الله! به من گفت: اگر هنگام خوابیدن آیة ‏الکرسی را بخوانی، فرشتگان تو را از شیطان حفاظت خواهند کرد. پیامبر  ج فرمود: «در عین حال که شخصی بسیار دروغگو است، اما به تو راست گفته است». و خطاب به من افزود: «آیا می‏دانی که در این سه شب مخاطب تو چه کسی بوده است»؟ عرض کردم: نه خیر. پیامبر  ج فرمود: «شیطان بوده است»[٣٤٣].

الله تعالی معبودی است که جز او معبود بر حقی نیست‌ و او تعالی‌ زنده‌ پاینده‌ای‌ است‌ که‌ نه‌ حیات‌ وی‌ زایل‌ و نه‌ متحول‌ و دگرگون‌ می‌شود و هم‌ اوست‌ قیوم‌ یعنی: قیام‌کننده‌ به‌ تدبیر امور آفرینش‌ و مخلوقات‌ خویش‌ و حفظ و نگه‌داشت‌ آنها و برپادارنده‌ای‌ که‌ همه‌ موجودات‌ به ‌او نیازمندند و او از همه‌ آنها بی‌نیاز می‌باشد. او ذاتی است که نه‌ خوابی‌ سبک‌ او را فرا می‌گیرد و نه خواب گران. سِنَه: خواب‌ سبک‌ و پینکی‌ است‌ که‌ به‌ عنوان‌ مقدمه‌ خواب‌ پدید می‌آید و احساس‌ سستی‌ و فرو افتادن‌ پلکها (چرت) نشانه‌ آن‌ می‌باشد، و خواب حالتی ‌است‌ خاص‌ که‌ بر جانداران‌ عارض‌ می‌شود و با آن، حواس‌ ظاهری‌ از احساس‌ و ادراک‌ باز می‌ماند. پس‌ بر حق‌ تعالی‌هیچ‌ نقص‌ و غفلت‌ و فراموشی‌ای‌ از تدبیر امور مخلوقاتش، دست‌ نمی‌دهد.

پیامبر اکرم  ج می‌فرماید: «إِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ لَا يَنَامُ، وَلَا يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يَنَامَ، يَخْفِضُ الْقِسْطَ وَيَرْفَعُهُ، يُرْفَعُ إِلَيْهِ عَمَلُ اللَّيْلِ قَبْلَ عَمَلِ النَّهَارِ، وَعَمَلُ النَّهَارِ قَبْلَ عَمَلِ اللَّيْلِ، حِجَابُهُ النُّورُ - وَفِي رِوَايَةِ أَبِي بَكْرٍ: النَّارُ - لَوْ كَشَفَهُ لَأَحْرَقَتْ سُبُحَاتُ وَجْهِهِ مَا انْتَهَى إِلَيْهِ بَصَرُهُ مِنْ خَلْقِهِ»[٣٤٤].

«الله تعالی نمی‌خوابد و برای او شایسته نیست که بخوابد؛ ترازو را پایین آورده و بالا می‌برد(سبک و سنگین می‌کند)؛ عمل شب، قبل از روز به سوی او بالا می‌رود و عمل روز قبل از شب به سوی او بالا می‌رود. حجاب او نور است؛-و در روایت ابوبکر بجای نور نار یعنی آتش آمده است- اگر آن را بر دارد، انوار(و زیبایی) چهره‌اش تا آنجا که بینایی اوست، آفریده‌هایش را می‌سوزاند».

آنچه در آسمان‌ها و آنچه‌ در زمین‌ است، از آن‌ اوست‌ و تحت‌ سلطه‌ و فرمان‌ او می‌باشد، کیست‌ آن ‌کس‌ که‌ جز به‌ اذن‌ او در پیشگاهش‌ شفاعت‌ کند؟ هیچ‌ یک‌ از بندگانش ‌قادر نیست‌ که‌ نزد وی‌ به‌ احدی‌ از آنان‌ - با شفاعت‌ یا غیر آن‌ - نفعی‌ برساند تا آن‌گاه‌ که‌ حق‌ تعالی‌ خود به‌ شفاعت‌ کننده‌ اذن‌ شفاعت‌ ندهد، و اوتعالی آنچه‌ را در پیش ‌رویشان‌ از آخرت‌ و آنچه‌ در پشت‌ سرشان‌ از دنیا است می‌داند. که‌ این‌خود دلیل‌ احاطه‌ علم‌ وی‌ به‌ تمام‌ کائنات‌ - اعم‌ از گذشته، حال‌ و آینده‌ آنها - می‌باشد، و هیچ مخلوقی به‌ چیزی‌ از علم‌ او احاطه‌ و آگاهی‌ نمی‌یابد مگر آنچه‌ خود بخواهد و کرسی‌او آسمان‌ها و زمین‌ را در بر گرفته‌ است. از ابن‌عباس‌  ب روایت است که می‌فرماید: «کرسی‌ حق‌ تعالی‌ محل‌ و موضع‌ هردو قدم‌ اوست»، و در نزد بخاری از سعید بن جبیر  س روایت است که فرمود: «کرسی‌ الله تعالی، علم ‌اوست»،‌ و ابن جریر طبری‌ این‌ رأی‌ را ترجیح‌ داده‌. به‌ قولی‌ دیگر: مراد از کرسی، عرش الله تعالی است‌. باید دانست‌ که‌ به‌ قول‌ صحیح‌، کرسی ‌غیر از عرش‌ است‌ و عرش‌ از کرسی‌ بزرگتر می‌باشد، چنانکه پیامبر  ج فرموده است: «مَا السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ فِي الْكُرْسِيِّ إِلَّا كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي أَرْضِ فَلَاةٍ، وَفَضَلُ الْعَرْشِ عَلَى الْكُرْسِيِّ كَفَضْلِ تِلْكَ الْفَلَاةِ عَلَى تِلْكَ الْحَلْقَةِ»[٣٤٥].

«حجم آسمان‌های هفتگانه نسبت به کرسی پروردگار همچون حلقه‌ای(و یا انگشتری) افتاده در میان صحرایی پهناور است، و بزرگی عرش (تخت فرمانروایی) نسبت به کرسی نیز مانند بزرگی آن صحرا نسبت به انگشتر است».

نگه‌داشت‌ آسمان‌ها و زمین‌ و آنچه‌ در میان‌ آنهاست، بر الله تعالی ‌سنگین‌ و دشوار نیست‌ و به‌ او از این‌ کار کمترین‌ مشقتی‌ نمی‌رسد، و او بلند مرتبۀ‌ بزرگ‌قدر و‌ والا و برتر است و بر همه مخلوقات ‌توانا‌ و غالب‌ و مسلط می‌باشد. پس‌ مراد از علو؛ علو و بلندی اوتعالی از خلقش، و مسلط و غالب بودن اوتعالی می‌باشد.

العلی: اسمی از اسمای حسنای الله تعالی است که تمام مفاهیم علوّ و برتری، برای الله از هر جهت ثابت است؛ لذا ذات او، برتر و بالاست و او فراتر از همه مخلوقات و بر بالای عرش است؛ قدر و جایگاه او، والاست و صفات و عظمت او، برتر و بالا می‌باشد و هیچ صفتی از صفات مخلوق، مانند صفات او نیست. بلکه اگر تمام آفریده‌ها، جمع شوند، نمی‌توانند حتی بخشی از مفاهیم و معانی یک صفت او را کاملا دریابند.

از این رو روشن می‌شود که در همه صفاتش، هیچ چیزی مانند او نیست و قهر و غلبه او، برتر است و او، یگانه قهاری می‌باشد که با قدرت و برتریش بر تمام مخلوقات چیره است؛ همه، در اختیار او هستند و کسی نمی‌تواند در برابر خواسته‌اش بایستد؛ آنچه او نخواهد، انجام نمی‌یابد و اگر تمام انسان‌ها برای ایجاد چیزی که الله نخواسته، جمع شوند، نمی‌توانند کاری بکنند و اگر همه جمع شوند تا از آنچه او خواسته، جلوگیری نمایند، نمی‌توانند و این، به خاطر کمال توانایی و نفوذ مشیت او و نیازمندی شدید بندگان از هر جهت به اوست.

العظیم: نیز اسمی از اسمای حسنای الله تعالی است، یعنی الله ذات بزرگی است و دارای هر صفت و مفهومی می‌باشد که تعظیم و بزرگداشت را ایجاب می‌نماید؛ پس هیچ مخلوقی نمی‌تواند او را باید و شاید بستاید؛ بلکه او، همانگونه است که خودش را ستوده و بالاتر از ستایش بندگان می‌باشد.

گفتنی است: آن دسته از مفاهیم تعظیم که برای الله یگانه ثابت شده‌اند، دو نوع هستند: یکی اینکه او، به هر صفت کمالی موصوف است و او، از آن مفاهیم کمال، کاملترین و بزرگترین و گسترده‌ترین آن را داراست. لذا او، دارای علم و دانایی فراگیر و احاطه کننده و قدرت نافذ و بزرگی و برتری است. از عظمت و بزرگی الله تعالی است که آسمان‌ها و زمین در روز قیامت، در مشت او قرار می‌گیرند، چنانکه در سورۀ زمر، آیۀ ٦٧ فرموده است: ﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦ وَٱلۡأَرۡضُ جَمِيعٗا قَبۡضَتُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِيَّٰتُۢ بِيَمِينِهِۦ «آنان آنگونه که شایسته است الله را نشناخته‌اند؛ در روز قیامت سراسر کره زمین یکباره در مشت او قرار دارد و آسمان‌ها با دست راست او در هم پیچیده می‌شود».

نوع دوم مفاهیم عظمت و بزرگی الله تعالی، این است که شایسته نیست هیچ یک از آفریده‌های الهی، همانند الله تعالی مورد تعظیم و بزرگداشت قرار بگیرد. پس تنها الله واحد سزاوار آن است که بندگانش، با دل‌ها و گوش‌ها و اعضای بدنشان، او را تعظیم نمایند.

برای تعظیم و بزرگداشت الله باید بگونه شایسته تقوای او را رعایت نمود. از این رو باید از الله تعالی فرمانبرداری کرد و از فرمانش سرپیچی ننمود؛ باید او را یاد کرد و سپاس او را به جای آورد؛ نباید او را از یاد برد و یا ناسپاسیش کرد. همچنین اعتراض نکردن بر آنچه که الله تعالی آفریده یا مشروع نموده، از مصادیق تعظیم و بزرگداشت اوست.

[٣٣٩]- صحیح مسلم(٨١٠).

[٣٤٠]- مصنف عبدالرزاق(٦٠٠١) و مسند احمد(٢١٢٧٨) و سلسله احادیث صحیحه البانی(٣٤١٠).

[٣٤١]- عمل اليوم والليلة از نسائی (١٠٠) و صحیح الجامع از البانی (٦٤٦٤).

[٣٤٢]- سنن ترمذی (٢٨٨٠) و مسند احمد (٢٣٥٩٢) و صحیح ترغیب و ترهیب (١٤٦٩). و مشابه آن با لفظی متفاوت در بخاری(٥٠١٠) روایت شده است.

[٣٤٣]- صحیح بخاری (٢٣١١).

[٣٤٤]- صحیح مسلم (٢٩٣).

[٣٤٥]- الإبانة الکبری از ابن بطة (١٣٦) با تصحیح البانی در موسوعه عقیده (١٠٨٠) و سلسله احادیث صحیحه (١٠٩).