فضیلت صدقه دادن
یکی از نیکوترین راههای کسب رضایت الله متعال صرف مال و صدقه دادن در راه اوتعالی است. در واقع صدقه انواع و اقسامی دارد، مانند لبخند به روی مسلمان، امر به معروف و نهی از منکر، راهنمایی شخصی در سرزمین ناآشنا، دستگیری نابینا، برداشتن سنگ، خار و سایر اشیائی که سبب آزار و اذیت مردم میگردد از سر راه. اما دادن مال به نیازمندان پاداش دیگر دارد. رسول الله ج فرمودهاند: «مَنْ أَنْفَقَ زَوْجَيْنِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، نُودِيَ مِنْ أَبْوَابِ الجَنَّةِ: يَا عَبْدَ اللَّهِ هَذَا خَيْرٌ، فَمَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الصَّلاَةِ دُعِيَ مِنْ بَابِ الصَّلاَةِ، وَمَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الجِهَادِ دُعِيَ مِنْ بَابِ الجِهَادِ، وَمَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الصِّيَامِ دُعِيَ مِنْ بَابِ الرَّيَّانِ، وَمَنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الصَّدَقَةِ دُعِيَ مِنْ بَابِ الصَّدَقَةِ "، فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ: بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا عَلَى مَنْ دُعِيَ مِنْ تِلْكَ الأَبْوَابِ مِنْ ضَرُورَةٍ، فَهَلْ يُدْعَى أَحَدٌ مِنْ تِلْكَ الأَبْوَابِ كُلِّهَا، قَالَ: «نَعَمْ وَأَرْجُو أَنْ تَكُونَ مِنْهُمْ»[٢٤٩].
«هر که دو نوع مال را در راه الله انفاق کند، از درهای بهشت ندا داده میشود: ای بندۀ الله این سو بهتر است. و آنکه اهل نماز باشد از دروازۀ نماز و آنکه اهل جهاد بوده از دروازۀ جهاد و هرکه اهل بخشش بوده از دروازۀ صدقه فراخوانده شود و هرکس اهل روزه داری است از دروازه ریان فراخوانده شود. ابوبکر صدیق س پرسید: پدر و مادرم فدایت باد ای رسولالله، چه عملی برای فراخوانده شدن از آن دروازهها ضروری است و آیا کسی هست که از تمام آن دروازهها فراخوانده شود؟ پیامبر ج فرمود: آری! و امیدوارم که تو از آنان باشی».
همچنان میفرماید: «مَا مِنْ يَوْمٍ يُصْبِحُ العِبَادُ فِيهِ، إِلَّا مَلَكَانِ يَنْزِلاَنِ، فَيَقُولُ أَحَدُهُمَا: اللَّهُمَّ أَعْطِ مُنْفِقًا خَلَفًا، وَيَقُولُ الآخَرُ: اللَّهُمَّ أَعْطِ مُمْسِكًا تَلَفًا»[٢٥٠].
«هر روز صبحی که بندگان آغاز میکنند دو ملک فرودآمده و یکی میگوید: یا الها! به بخشنده عوض آن را عطا فرما، و دیگری میگوید: یا الها! بخیل را تباهی ببخشای».
و میفرماید: «مَا نَقَصَتْ صَدَقَةٌ مِنْ مَالٍ»[٢٥١].
«صدقه از دارایی نمیکاهد».
از فواید این آیه:
١- شراب عامل فساد روح و جسم است.
٢- با اجتناب از شراب، از عقل و فکر پارسداری صورت میگیرد، گرچه در محرمات گاهی ممکن است منافع مادی وجود داشته باشد.
٣- احکام شریعت اسلامی بر اساس جلب مصالح و دفع مفاسد است.
٤- در جعل قوانین باید به مسألۀ اهم و مهم توجه صورت گیرد.
٥- گناهان کبیره و صغیره دارد، تکرار گناه صغیره، آن را تبدیل به گناه کبیره مىکند، صغیره همچون نخ نازک و باریکى است که اگر تکرار شود، ریسمان ضخیمی مىگردد که پاره کردنش مشکل است. پیامبر ج میفرمایند: «ایاکم ومحقرات الذنوب فانهن یجتمعن علی الرجل حتی یهلکنّه»[٢٥٢]. «از گناهان کوچک بپرهیزید زیرا آنها بر شخص جمع میشوند تا او را هلاک میکنند».
٦- آشنایی با فلسفۀ احکام شریعت، گامی است بسوی پذیرش آن.
﴿٢٢٠﴾ سبب نزول این آیه:
ابوداود، نسائی، حاکم و دیگران از ابن عباس ب روایت کردهاند: چون آیه ﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ مَالَ ٱلۡيَتِيمِ إِلَّا بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ﴾[الأنعام: ١٥٢] «وبه مال يتيم نزديک نشويد، مگر به نيکوترين وجهی (که برای اصلاح باشد)» و ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَأۡكُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلۡيَتَٰمَىٰ ظُلۡمًا﴾[النساء: ١٠] «همانا کسانی که از روی ستم اموال یتیمان را میخورند»، نازل شد، آنهایی که از یتیمها سرپرستی میکردند، غذای خود را از غذای یتیم جدا کردند. طوری که اگر از غذای یتیم چیزی میماند، آن را برایش نگاه میداشت تا دفعۀ بعد بخورد و در نتیجه غذا خراب و فاسد میشد. این امر بر مسلمانان دشوار آمد و از رسول اکرم ج چارهجویی کرند، لذا آیه ﴿وَيَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡيَتَٰمَىٰۖ قُلۡ إِصۡلَاحٞ لَّهُمۡ خَيۡرٞۖ وَإِن تُخَالِطُوهُمۡ فَإِخۡوَٰنُكُمۡ﴾[البقرة: ٢٢٠] «و از تو درباره یتیمان میپرسند، بگو: «اصلاح کردن (کار) آنان بهتراست، و اگر با آنان همزیستی کنید؛ آنها برادران (دینی) شما هستند»، نازل شد»[٢٥٣].
الله متعال به رسول گرامیاش میفرماید كه ای پیامبر گرامی، از تو درباره کفالت و سرپرستی یتیمان و مشکلاتی که سرپرستان در این عرصه دارند میپرسند، زیرا اگر آنان را به حال خویش بگذارند، گنهکار میشوند و اگر مال خود را از اموالشان جدا سازند و برای آنها خوراک جداگانهای در نظر بگیرند، این کاری است دشوار، پس چه باید بکنند؟ بگو: کار کردن به صلاح آنان بهتر است از این که آنان را به حال خود رها کنید و اگر با آنان همزیستی کنید و غذا و خوراک و برنامه معیشت آنان را با خود یکجا سازید آنها برادران دینی شما هستند یعنی: این کار جایز است و به شما در اینباره رخصت داده میشود چون الله تعالی مفسد و مصلح را میشناسد، این هشداری بهاولیای ایتام است. الله تعالی میداند که چه کسی قصد خوردن و تباه ساختن مال یتیم را دارد و چهکسی از این کار احساس گناه کرده و در پی اصلاح و رشد اموال یتیم و بهبود آینده وی است. و اگر الله میخواست در اینباره شما را به دشواری میانداخت ولی کار را بر شما فراخ گردانید و به شما اجازه همزیستی با ایتام را داد، پس، از تباهساختن اموالشان بپرهیزید، چرا که الله تعالی بر کار خویش غالب و در احکام و آفرینش خویش حکیم است.
فضیلت احسان به یتیم: پیامبر اکرم ج میفرماید: «وَأَنَا وَ كَافِلُ اليَتِيمِ فِي الجَنَّةِ هَكَذَا»[٢٥٤]. «من و سرپرست یتیم مانند این دو (انگشت سبابه و انگشت وسط) در بهشت خواهیم بود».
یعنی فاصله میان درجۀ من و درجه سرپرست یتیم در بهشت، مانند فاصله میان این دو انگشت خواهد بود.
از فواید این آیه:
١-صحابه ش برای فهمیدن احکام الهی در مورد آنچه انجام میدادند و کسب میکردند، حریص بودند، لذا همیشه از رسول الله ج میپرسیدند.
٢-دین اسلام برای جلب مصلحتها و گسترش آن، و دفع مفاسد و زدودن آن آمده است.
٣-برای انسان مقایسه کردن بین مصلحتها و مفاسد در امور ضروری است.
٤-ترجیح مصالح بر مفاسد یا برعکس آن نظر به آنچه که بر آن مترتب میشود.
٥-هر چند منافع خمر و قمار زیاد باشد، ولی گناه آن بیشتر از منفعت آنهاست.
٦-این آیه بیانگر حرص صحابه ش بر شناخت آنچه باید ببخشند و انفاق کنند میباشد.
٧-بهتر است انسان آنچه را که از حاجت و نیازش افزون بود انفاق نماید.
٨-رفع نیازمندی بهتر از انفاق است؛ به دلیل این فرمودۀ متعال: ﴿قُلِ ٱلۡعَفۡوَ﴾ یعنی آنچه که از حاجت و نیاز شما افزون است.
٩-اثبات حکمت در افعال الله عزوجل.
١٠- تشویق بر تأمل و اندیشیدن در آیات الهی، و انسان باید در امور دنیوی و آخروی بیندیشد.
١١- صحابه ش در مورد برخورد با یتیمان پرسان میکردند، و این استفسار آنها برگرفته از شدت هراس آنها در مورد حقوق یتیمها بود، زیرا الله متعال کسانی را که مال یتم را به زور و ستم میخورند شدیدا هشدار داده است، طوریکه میفرماید: ﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ مَالَ ٱلۡيَتِيمِ إِلَّا بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ﴾. «و به مال یتیم جز به روشی که بهترین است نزدیک نشوید».
١٢- هر گاه مال شخص با مال یتیمان یکجا باشد لازم است مانند برادر با آنها برخورد صورت گیرد.
١٣- هشدار و برحذر داشتن از فسادکاری، و الله متعال بر همه کردار و گفتار بنده آگاه است و علم او به طور کلی هر کوچک و بزرگ را احاطه کرده است.
١٤- دین آسان میباشد، تنگی و سختی در آن نیست. چنانکه فرمود: ﴿وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَأَعۡنَتَكُمۡ﴾ «و اگر الله مىخواست بر شما سخت مىگرفت».
١٥- اثبات این دو نام مبارک برای الله عزوجل؛ «العزیز» با شکوه و «الحکیم» باحکمت و فرزانه، و اثبات آنچه از صفاتی که بر آن دلالت دارند.
﴿٢٢١﴾ و با زنان مشرک ازدواج نکنید، مگر آن که ایمان بیاورند، مشرکات: زنان بتپرستند و ازدواج مسلمانان با سایر زنان کافر حربی غیر کتابی نیز همانند آنانحرام است، مگر زنان یهودی و مسیحی، که ازدواج با آنان جایز است، چنانکهحکم آن در آیه (٥) از سوره «المائده» میآید. اگر یکی از شما با کنیزی مسلمان ازدواج کند، این برایش از ازدواج با زن آزاد کافری بهتر است، هر چند آن زن کافر شما را با زیبایی، یا ثروت، یا اشرافیت خود به شگفت آورد. و زنان مسلمان را مطلقا به همسری مشرکان در نیاورید، مگرآن که ایمان آورند. و بردۀ مؤمن بهتر از مرد آزاد مشرکی است، هرچند مال و ثروت و جاه و جمال وی شما را به شگفت آورد.
اجماع امت بر این است که مرد مشرک به هیچ وجهی از وجوه نمیتواند با زن مؤمنی همبستر شود، به سبب خفت و ذلتی که از این کار به اسلام رخ مینماید، و قطعا اسلام این خفت را نمیپذیرد زیرا مردان و زنان مشرک به سوی آتش دوزخ فرامیخوانند یعنی: آنان با معاشرت، گفتار و کردار خود، شما را به سوی اعمالی فرامیخوانند که موجب آتش دوزخ است، پس خویشاوندی و معاشرت ومصاحبت آنان، خطر عظیمی را متوجه دین انسان مسلمان و فرزندان وی میگرداند، لذا هرگز برای یک فرد مسلمان جایز نیست تا خود و خانواده خویش را در معرض چنین خطری قرار دهد. و الله تعالی: به اراده خویش بر زبان پیامبرانش به سوی عملی که موجب قطعی شدن بهشت برای عملکننده است فرامیخواند. بنابراین، ازدواج مرد مؤمن نیکوکار با زن مؤمن نیکوکار، در پرتو معاشرت، گفتار و رفتار شایسته؛ خود فراخواننده به سوی بهشت است، و الله تعالی آیات خود را برای مردم روشن میگرداند، باشد که متذکر شوند و خیر را از شر تمییز داده و از حکم حق تعالی سر باز نزنند.
حکمت در این که شریعت مطهر اسلام، ازدواج مرد مسلمان را با زن اهل کتابجایز، ولی ازدواج زن مسلمان با مرد کتابی را ناجایز دانسته، این است که: زنکتابی میتواند با ازدواج با یک مرد مسلمان، بر دین و آیینش باقی بماند زیرا مرد مسلمان به اصول ادیان آسمانی دیگر نیز باورمند است، اما زن مسلمان غالبا نمیتواند بدون تأثیرپذیری از مرد اهل کتاب، با وی زندگی مشترکی داشته باشد، به دلیل آن که قدرت سرپرستی با مرد است و قطعا وفاق و انسجام روحی و معنویآن دو برهم میخورد. با این حال، ازدواج مرد مسلمان با زن کتابی نیز - در عینجایز بودن - مکروه میباشد. امامان چهار مذهب اهل سنت، بر حرمت ازدواج مسلمان با زن مجوسی(آتشپرست)، اتفاق نظر دارند.
[٢٤٩]- متفق عليه.
[٢٥٠]- متفق عليه.
[٢٥١]- صحیح مسلم (٢٥٨٨).
[٢٥٢]- مسند احمد(٣٨١٨).
[٢٥٣]- سنن ابوداود (٢٨٧١) اسناد آن با شواهدش حسن است.
[٢٥٤]- متفق علیه.