دوم: عصمت امامان:
امامیه را اعتقاد بر این است که امامان مذکور و فاطمه همه معصوم میباشند، و احتجاج مینمایند به اینکه عقل روا نمیدارد که مرجع احکام در معرض خطا و گناه قرار گیرد، در غیر این صورت اعتماد به اقوال و افعال وحی حاصل نخواهد شد [۱٧].
عقیده عصمت از گناه در اول قرن چهارم به نفی جهل و نقص تغییر یافت تا اینکه بعد از آن به نفی سهو [اشتباه] نایل شد، و مجلسی مطلب مذکور را چنین بیان میکند که: یاران امامیه بر عصمت امامان از گناهان صغیره و کبیره – چه عمدی و غیرعمد، و یا از روی فراموشی – از هنگام ولادت تا مرگ اجماع نمودهاند. مجلسی به صعوبت این نظر اعتراف نموده و میگوید: مسأله در اوج اشکال میباشد زیرا بسیاری از اخبار و نشانهها بر صدور سهو از آنان دلالت مینماید، و اصحاب – امامیه - جز اندکی با او همرأی میباشند [۱۸]. شگفت اینکه مجلسی اجماع – بر عصمت را – ذکر نموده و سپس این اشکال را مطرح مینماید، و عجیبتر اینکه برخی از بزرگان پیش از او نفی سهو – از ائمه – را از علائم اهل غلو به حساب میآورند [۱٩].
و حال عدهای از معاصرین به استناد برخی دلایل پرداختهاند که به نفی کامل عصمت منجر نشده، بلکه بیانگر مفهوم افراطی کمتری است، و با این وجود این جماعت گرایش تقلیدی سنتی را سخت انکار نمودهاند [۲۰].
[۱٧] نگا: الشیعة والتشیع، محمد الحسینی الشیرازی ۶۵-۶۶. [۱۸] بحارالأنوار ۲۵/۳۵۰ – ۳۵۱. [۱٩] ابن بابویه قمی بزرگ شیعه میگوید: غلوگرایان و اهل تفویض – نفرین خدا بر آنان – اشتباه پیامبرجرا انکار میکنند و محمد حسن بن ولید میگوید: اولین درجه غلو نفی سهو از پیامبر است، و من در تألیف (کتابی در اثبات سهو پیامبر جو ردّ بر منکرین آن از خداوند طلب پاداش مینمایم. «من لايحضر، الفقيه» ۱/۲۳۴). [۲۰] نگا: مراجعات في عصمة الانبياء، عبدالسلام زینالعابدین، ۵۴۱.