مبحث سوم: آرا و نظریات موسوی
در اینجا اصل مهمی وجود دارد که دکتر موسی موسوی آن را مورد توجه قرار داد تا او را به بسیاری از افکار و تحولات هدایت کند و این اصل میگوید که: «نقد راه یقین است». و موسوی علت پیروی خود را از این اصل اینگونه توضیح میدهد که: «ناقد از تفکری که آن را ناقد میکند چه نفی و چه اثبات، تأثیر میپذیرد. یعنی این افکار چه از لحاظ ایجابی و چه سلبی در اعماق وی رسوخ پیدا میکند. و تا بحال مدرسهای فکری در تاریخ تفکر انسانی یافت نشده است که بر اساس بنیادهایی تأسیس نشده باشد» [٩۲٩].
همچنین افکار دیگری که دکتر موسوی به طور کلی آنها را نقد کرد به گونهای که به نقد امور اساسی کشیده شد، امور عقیدتی و امور سیاسی و سومی امور فقهی بود. همچنانکه به نقد وضعیت «مراجع شیعه» نزدیک شد. و افکار وی توصیف درمان خللی بود که آنها را در مذهب به شمار آورده بود. که این کار را با تهیه برنامهای عملی انجام داد - چنانکه گذشت -.
به طور کلی موسوی میگوید که او میخواهد به بازگشت نشر و ترویج روش صحیح مذهب اهل بیت برسد. و این روشی بود که طبق اعتقاد موسوی موافق قرآن و سنت نبوی صحیح و عقل میباشد. بر خلاف بسیاری از افکاری که بعد از عصر ائمه وارد مذهب شیعه شد، که موسوی آن را مخالف نصوص و عقل میداند.
[٩۲٩] الصرخة الکبری يا عقيدة الشيعة الامامية في اصول الدين وفروعه في عصر الائمة وما بعده ۱۲٩.