پیشگامان تصحیح و اعتدال: روش و دیدگاه های آنان

فهرست کتاب

علت دوم: کوشش خود را فقط صرف حق کردن و با خداوند صادق‌بودن

علت دوم: کوشش خود را فقط صرف حق کردن و با خداوند صادق‌بودن

از جمله بزرگترین سبب‌هایی که به موفقیت و هدایت می‌انجامد این است که بنده با پروردگارش صادق باشد. چون خداوند متعال با صداقت و راستی بنده‌اش با وی رفتار مى‌کند. همچنان که می‌فرماید:

﴿لِّيَجۡزِيَ ٱللَّهُ ٱلصَّٰدِقِينَ بِصِدۡقِهِمۡ٢٤[الأحزاب: ۲۴].

«هدف این است که خداوند صادقان را بخاطر صدقشان پاداش دهد».

کسی که صادقانه رضایت خدا و پیروی از هدایت او بخواهد، خداوند متعال او را هدایت و موفق می‌گرداند. همچنان که رسول الله جفرموده است: «بی‌گمان صدق و راستی به نیکی هدایت می‌کند، و نیکی به بهشت هدایت می‌کند» [۱۲۲۲].

بعضی‌ها به گمان اشتباه می‌کنند که هر صاحب بدعتی می‌خواهد که از هوی و هوس و شهواتش پیروی کند، و همگی این‌ها شامل کلام پیامبر جمی‌شوند که فرمود: «در میان امت من اقوامی‌ خواهند آمد که هوا و هواس آن‌ها را در برمی‌گیرد مانند بیماری هاری که فرد را فرا می‌گیرد و در تمام رگ و استخوان و پوست و خون وی نفوذ می‌کند» [۱۲۲۳]. و شاید در اطلاق این حدیث بر هر صاحب بدعتی نظراتی وجود داشته باشد. شاطبی(/) با این پندار و گمان که تمامی اهل بدعت از جمله کسانی هستند که هوا و هوس آن‌ها را فرا گرفته است، و گفتگو با آن‌ها فایده‌ای ندارد، مخالف است. و بیان کرده است که صحیح و درست این است که رسول الله جاز امتش خبر داده است که جدا می‌شوند. «بدون اینکه بدعتشان را بیان کنند یا بیان نکنند. سپس پیامبر جبیان کرده است که در امتش کسانی از جماعت جدا می‌شوند که آن‌ها از این هوای و هوس‌ها تأثیر می‌گیرند. پس نشان می‌دهد که آن‌ها اهل بدعت نیستند» [۱۲۲۴].

همچنین شاطبی به بازگشت گروهی از خوارج بعد از گفتگو با ابن عباسبو کسانی که از بدعتی که به آن معتقد بودند، بازگشته بودند، استدلال می‌کند. تا بیان کند که آن‌ها فریب خورده‌اند و اهل بدعت نیستند، که خود حق را رها کرده باشند و به دنبال هوای خود افتاده باشند. شاطبی مسأله‌ای دیگر را بر آن بنا نهاده است که بازگشت به حق یک امر وارد شده است خواه در میان اهل فرقه‌ها باشد، یا در میان صاحبان بدعت‌های جزئی [۱۲۲۵].

بعضی از کسانی که در این کتاب‌ها از آن‌ها بحث کردیم، بزرگترین شاهد این مدعی هستند. چیزی است که برقعی به آن دعوت می‌کند که به جایگاه بزرگی در مذهب خود رسیده است و در این راه بسیار زحمت کشیده است. بلکه جزئیات زندگی وی شهادت می‌دهد - والله اعلم -.

که او در یاری دین و ملت صادق بوده است، از وقتی که یک شیعه امامی بوده است. و شاهد دیگر، چیزی است که علامه خوئینی به آن دعوت می‌کند که کناره‌گیری او از روش رهبری و ترجیح‌دادن راه سخت و کمبود مال و دارایی و ترک دوستان و خویشان بود. همچنان که پافشاری محمد حسین فضل الله برای اصلاح در درون مذهب با خطرها و تهدیدهای زیادی مواجه شد. و راندن مردم از او به دلیل گمراه‌بودن و سفیه‌دانستن و طعنه به آبروی وی، دلیل صدق وی در نیت حقیقی‌اش بود. همچنان که روی‌آوردن احمد کاتب و سایر کسانی که از آن‌ها بحث کردیم و مخالفت آن‌ها با خرافات و غلو شواهدی هستند که بدون آگاهی از دلالت‌های آن‌ها نمی‌توان از آن تجاوز کرد.

آنچه که گذشت بزرگترین شواهد صدق حق‌خواهی بعضی از کسانی است که در بعضی مسایل اعتقادی مخالف خود می‌پنداریم. و این امر ما را ملزم می‌کند که گفتگوی خود را با آن‌ها از زاویه صداقت‌شان و دوست‌داشتن‌شان نسبت به حق شروع کنیم. چون خداوند متعال به نیک سخن گفتن و مجادله و مناظره نیک با عموم مردم امر کرده است، و جز انسان‌های ظالم و دشمن حق، کسی را استثناء نکرده است. پس لازم است که ما گفتگو و بیان خود را با این‌ها با سخنان تنفرآمیز شروع نکنیم که گرایش جدایی و تعصب نسبت به موروثات را تقویت کند.

[۱۲۲۲] رواه الترمذی وأحمد وغیرهما. [۱۲۲۳] رواه احمد ۴/۱۰۲، ابوداود (۴۵٩٧) ابن ابی عاصم فی السنة ۱/۲ شماره ۱ از معاویهسو آلبانی آن را صحیح دانسته است. [۱۲۲۴] الاعتصام ۲/٧۸۳. [۱۲۲۵] منبع سابق ۲/٧٩۴.