اول: نظریه وصیّت مقدمه نص
شاید [بتوان گفت] اولین پلّههای «عقیده نص» ظهور نظریه وصیّت باشد. علمای گروههای [مختلف] به ثبت رساندهاند که عبدالله بن سبأ یهودی با نمونهگیری از یوشع بن نون - بر این اساس که ابن سبأ در یهودیت خود باور داشت که یوشع بن نون وصی موسی میباشد - قول به وجوب امامت علیسرا اعلان و فراگیر نمود، اما انکار علیسو خودداری آل بیت از این فکر و منش اندیشه وصیّت را محدود و محصور گردانید، آشکار است که تغییرات مهم و بارزترین آن در عهد اموی ارثیبودن پادشاهی سپس موضعگیری کارگزاران [اموی] در برابر علی و پیروان او [زمینه] رشد این تفکر را آماده ساخت [۱۰٩].
همچنین استقبال کیسانیه [۱۱۰]از قول به وصیّت در قرن اول و تطبیق آن بر حسن و حسین و سپس بر برادرشان ابن حنیفهشو به سایرین بعد از آنها به عنوان تغییر نظریه [وصیت] به شمار میآید [۱۱۱].
لیکن کشمکش و اختلاف کیسانیها در تعیین و احیاء علاوه بر غلو افراطی مختار ثقفی [۱۱۲]که در زمان چیرهشدن بر عراق به وجود آورده بود به رفض بسیاری از عامه شیعه وی و به محدودیت پیروانش در میان بردگان انجامید و سپس امارت وی به مرحله سقوط رسید [۱۱۳].
[۱۰٩] نگا: تطور الفکر السیاسی الشیعی، کاتب ۳۳. [۱۱۰] آنان پیروان کیسان خدمتکار علی بن ابىطالب دوست مختار ثقفی هستند و توانستند با افکار خویش مختار را قانع سازند و مختار برای مطالبه خون حسین و اظهار فکر و اندیشه کیسانیه قیام نمود و معتقد به ادامه وصیت بعد از حسن و حسین به برادرشان محمد بن حنفیه (۸۱هـ) بودند. و آنها فرقه های متعددی بودند و اجماع داشتند که دین اطاعت کردن از یک مرد است و گرد محمد بن حنفیه را با انواع غلو احاطه کرده بودند. نگا: الملل و النحل، شهرستانی ۱/۱٧۰؛ الفرق بين الفرق ۳۸؛ مقالات الاسلاميين ۱/۸٩. [۱۱۱] نگا: تطور الفکر السياسي الشيعي، کاتب ۳۴. [۱۱۲] او مختاربن ابو عبید بن مسعود ثقفی بود و از جمله بارزترین شورشیان علیه بنی امیه بود همراه عبدالله بن زبیر خروج کرد، سپس از ابن زبیر اجازه گرفت که در کوفه برای او تبلیغ کند پس نزد به کوفه رفت و شروع به دعوت مردم برای امامت محمد بن حنفیه کرد و ادعای جانشین بودن او را کرد و بسیاری از مردم کوفه با او بیعت کردند و توانست که بر والی کوفه غلبه کند سپس اقدام به دنبال کردن قاتلان حسینسکرد، سپس سبئیه شروع به افتخار و غرور به مختار کردند و در مورد او غلوهای زیادی کردند غلوهایی که اهل کوفه آن را انجام نداده بودند و بجز چند خدمه کسى نزدش باقی نماند. نگا: الفرق بین الفرق ۳۱-۳٧؛ الاصابه ت ۸۵۴٧؛ الاعلام ٧/۱٩۲. [۱۱۳] ابوطاهر بغدادی میگوید: سبئیها چون مختار ثقفی را بر غلو واداشتند به کاهشگری روی آورد و او ادعای وحی میکرد به طوری که مردم کوفه بر علیه وی شورش کردند، نگا: الفرق بين الفرق ۴۳-۵۲.