تشیع [در مرحله] چهارم از نص [مطلق] تا محدودیت به عدد دوازده
هنوز نظریه نص [بر امامت] در اذهان بسیاری از شیعه عراق رسوخ نکرده بود تا اینکه با چالشهایی پیدرپی مواجه گردید، از بحران مرگ اسماعیل در زمان پدرش صادق تا بحران طفولتی که دوباره تکرار گردید، و به بحران بزرگتر که همان مرگ امام یازدهم بدون فرزند نایل شد، و مرگ – بدون فرزند وی – بحرانی واقعی پدید آورد، که در برابر نظریه [نص] امامیه انتخابی نماند جز اینکه نظریه امامت با نظریه فرزند پنهان[غیبی] خاتمه یافت، و در سال ۲۶۰هـ قول به این که پسر پنهان وی همان مهدی منتظر است تغییر یافت [۱۲۰].
این نظریه [مهدی] یکی از چهارده مسأله حلول برخی شیعیان منتسب به حسن عسکری/ است، ولی این نظریه میان گروههای [مختلف] امامیه به صورت گستردهتری ماندگار و گسترش یافت [۱۲۱].
همین طور تشیع از [مرحله تفضیل] به تشیع دوازده امامی تغییر یافت، و سخن از تغییر در مسائلی دیگر مطرح است که به اصل تشیع و امامت مربوط نیست، مانند نسبت صفات خدایی به ائمه، یا انجام برخی عبادات برای غیرخداوند و – با وجود اهمیت آن – از مسائلی است که [به گونهای] بنابر دلایل و اسباب متعددی با نظریه امامیه ملحق [و ربطپیدا] کرده است، گرچه نزد عدّهای از شیعه از ضروریات مذهب است، اما بیانگر حقیقت امامت نیست، گاهی افرادی هم از لحاظ تقسیمبندی امامیه به شمار میآیند و به تحریف قرآن هم قائل نیستند، مانند شریف المرتضی [۱۲۲]، و گاهی هم [فرد] شیعه امامیه میباشد و حال معتقد به انجام عبادات غیرخدا نیست، مانند سید محمدحسین فضلالله، لذا ترجیح دادم که [این مسائل] را در [باب] تغییر عقیده امامیه مطرح نسازم [۱۲۳].
[۱۲۰] نگا: تفصیل آن در فصل (احمد الکاتب) القادم. [۱۲۱] از مسائل مهمی است که نیاز به تحقیق دارد. [۱۲۲] الفصل – ابن حزم ۵/۲۲ – در حاشیهی الملل والنحل. [۱۲۳] نگا: تفصیل آن را در ص ۵۱٧-۵۳۲.