پیشگامان تصحیح و اعتدال: روش و دیدگاه های آنان

فهرست کتاب

علت ششم: تسلط اهل مذهب

علت ششم: تسلط اهل مذهب

از جمله علت‌هایی که بسیاری از مردم را از رهایی از بند تبعیت و تقلید از مذهب و هر جریان دیگری منع می‌کند، تسلط بعضی از افراد برجسته به اسم مذهب یا جنبشی است. انسان بر اساس سرشت عشق به آزادی و تنفر از بندگی خلق شده است. بنابراین تسلط و فشار و شکنجه به نام دین از بزرگترین علت‌های گریز و تغییر می‌باشد.

شاید تاریخ جدید مسیحیت بزرگترین شاهد بر بزرگترین تحولات فرهنگی باشد که علت آن واضح است، و آن تسلط به نام دین است. به طوری که مذهب لائیک را به وجود آورد (به هدف رهایی از قید و بندهای ساختگی دین).

خود این امر در بسیاری از اوقات بر دست افراد انجام می‌شود، به گونه‌ای که بعضی از آن‌ها خود را مقید به قیود باطلی می‌بینند که لباس دین بر آن پوشانده شده است. خواه قیود فرهنگی باشد که مانع بررسی و استفاده از آرای مورد قبولش می‌باشد، و خواه تسلط بر مال و جان و وطن که مانع زندگی دنیا می‌شود، که خداوند آن را بر عهده انسان‌ها گذاشته است.

و شاید این امر باعث شده است که داعیان اصلاح و اعتدال جرأت پیدا کنند که آرا و نظراتشان را آشکارا بیان کنند، و بخاطر انتشار آن‌ها بجنگند و تفکیرهای خود را به کار بیاندازند، و به نام مذهب بر بعضی از مسلمانان سخت‌گیری کنند. و این‌ها باعث شده است که آن‌ها مقاومت کنند و با صدای رسا دعوتشان را آشکارا اعلام کنند.

به عنوان مثال واضحی در این مورد، محمد حسین فضل الله در اوایل حملاتی که علیه وی شروع شده بود، بیان کرد که او در معرض ترور معنوی است. و او بسیار تلاش کرد تا این فتنه که علیه وی صورت گرفته است را آرام کند، ولی افراد مسلط و صاحبان تروریسم فکری در گمراه‌خواندن و تکفیر وی جلو افتادند. و برای ابطال مرجعیت وی خیلی فعالیت کردند. و این فتنه بسیاری از کسانی که او را نمی‌شناختند، پیرو و طرفدار او کرد، همچنان که در پذیرفتن پایگاه رسانه‌ها به شکل بزرگتری موفق شد.

و همچنان که گفته‌اند:

وإذا أرادَ الله نشر فضیلةِ
طویت أتاح لها لسان حسود
لولا اشتعال النار فیما جاورت
ما كان یعرف طیب عرف العود [۱۲۳۴]

«اگر خداوند بخواهد که فضیلت برچیده شده‌ای را انتشار بدهد زبان حسود را برای آن آماده می‌کند، چون اگر گرمای آتش نمی‌بود بوی خوش چوب عود هرگز احساس نمی‌شد».

گمان می‌کنم که حمله‌ای که به دکتر موسی موسوی صورت گرفت از بزرگترین علتهایی بود که او را بر نقد شجاع کرد. و در شرح حال استاد احمد کاتب می‌بینیم که او نمی‌خواست در ابتدا خروج از عبای امامت را رد کند، ولی ندانستن افکار وی و در ردکردن آن‌ها و سپس هجوم علیه وی او را بر نقد علنی شجاع کرد.

درسی که لازم است هر صاحب حقی بداند این است که تسلط بر آزادیهایی که شریعت تضمین کرده است، و فرض باورهای خود هر چند که صحیح هم باشد، از لحاظ شرعی و عقلی اشتباه و گناه است. چون شریعت بزرگترین ضرورت‌ها را که وارد شدن به دین است بر کسی فرض نکرده است. بلکه به مسلمانان یاد داده است که با باورها و اعتقادات مردم به خوبی رفتار کنند، و در جامعه اسلامی حوزه‌ای در اختیار هر فردی که وارد اسلام می‌شود، قرار داده شده است تا در آن بنگرد و تأمل کند و بررسی کند.

متأسفانه در میان کسانی که از اهل سنت و جماعت تنفر دارند، می‌بینیم که گاهی شهادت می‌دهند که بعضی از کسانی که به حق منتسب هستند، تخطئه می‌کنند وقتی که در راه دوری قدم برمی‌دارند و آرای خود را فرض می‌کنند و با مخالفان اهل سنت خود جدای از دیگران مناقشه نمی‌کنند، بلکه به تمامی مخالفان یک حکم می‌دهند، هر چند که مخالفت در آرای فقهی باشد. و این امور نتایجی به دست می‌آورد که جز فرصت‌طلبان کسی از آن خشنود نیست.

[۱۲۳۴] ابوتمام طائی (۲۳۱هـ) این شعر را سروده است. نگا: طبقات الشعراء ۲۸۳، تاریخ آداب اللغة العربیة، زیدان ۲/٧٧. تاریخ الأدب العربی، فروخ ۲/۳۵۱. تاریخ بغداد ۸/۲۴۸. البدایة والنهایة ۱۰/۲٩٩.