۲- امامیه که غلو ندارند
کسانیاند که افکار غالیان در ابواب ربوبیت و عبادت را نمیپذیرند، بلکه تشیع را پذیرفته و قائل به نص [انتصاب] بر امامان دوازدهگانه و عصمت آنها میباشند، ولایت تکوینی و دعاء غیرخدا و یا سایر انحرافات را انکار مینمایند، بلکه مراجع و طلایهداران این فکر از توحید امامان دفاع مینمایند، و خلاصه – با وجود تفاوت آراء میان خود – به امامیه به دور از شرکیات فرا میخوانند.
این گروه گرچه قول به عصمت را – که نوعی تجاوز از معیار اهل سنت است چون افراط و زیادهروی در تقدیس میباشد – پذیرفتهاند، ولی بدون شک همسطح غلو در ابواب ربوبیت و عبودیت نیستند، زیرا منظور از عصمت ائمه یعنی منزه دانستن آنان از اشتباه و خطا که در میزان و معیار اهل سنت افراط در تعظیم به شمار میآید، ولیکن سؤال مهمی که باید مطرح شود اینکه آیا قول به عصمت شرک و یا کفر به شمار میآید!؟
برای پاسخ به این سؤال میبایست بدانیم شرک: همسانی مخلوق با خالق در آنچه که از ویژگیهای اوست؛ و کفر یعنی انجام دادن آنچه که با دلیل ثبت شده است، که فرد از دین اسلام خارج میشود. با توجه به آنچه ذکر شد معلوم میگردد که ادعای عصمت برای کسی با دلیل عصمت وی ثابت نشده باشد گرچه مخالف حقیقت شرعی است امّا قول به آن شرک به حساب نمیآید، زیرا عصمت از ویژگیهای [اختصاصی] خالق نیست، بلکه برخی مخلوقات مانند فرشتگان و انبیاء نزد برخی از گروههای اسلامی به آن (عصمت) متصف میشوند، و قول به عصمت گرچه غلو میباشد، امّا کفر به شمار نمیآید، لیکن از دیدگاه اهل سنت قول به عصمت به منزله رسیدن به درجه نبوت و تکذیب نصوص است که بر وقوع اشتباه از انبیاء دلالت مینماید، چه برسد به امامان، لازم به ذکر است که اهل سنت کفر را با صِرف لوازم قول و بدون التزام فرد به آن لوازم ثابت نمیکنند، بلکه لوازم را ذکر مینمایند تا بر فساد قول استدلال نمایند، با این توضیح میدانیم قول به عصمت تنها به معنی کفر و شرک نیست، بلکه صورتی بزرگ از صورتهای غلو و افراط است که مخالف شرع است که صاحب آن [از دایره اسلام خارج نمیشود]، برخلاف غلو در الهیات، مثلاً در عبادت غیر خدا، یا چیزی از افعال خاص خداوند – مانند روزی، احیاء – به غیر خداوند نسبت داده شود.
امید است این رساله بتواند برخی از رموز این فکر به دور از غلو در الهیات را نمایان سازد [٧۲]، مرجع [عالیقدر] آیت الله محمد خالصی و اتباع وی، و مرجع [عالیقدر] محمد حسین فضلالله و مقلدان وی و برخی رموز فرهنگیان ایرانی از قبیل دکتر علی شریعتی و دیگر داعیان اصلاح[طلب] در میان شیعه از این طیف و فکر به شمار میآیند.
با کمال تأسف این فکر [مترقی به نسبت شرایط] با مبارزه با فکر تقلیدی و سنتی میان شیعه مواجه بوده و از جانب بسیاری از اهل سنت مورد جفاء و بیلطفی قرار میگیرد، و این دو معضل بزرگ اثر خود را در تقریب صفوف امت به سوی اعتدال و رهاکردن غلو و خرافات به تأخیر میاندازد.
[٧۲] این تحقیق (پایاننامه) از برخی رموز این فکر پرده برمیدارد و امیدوارم که آغازگری برای دنبالکردن واقعیت بیشتری از جانب مخالفان باشد.