پیشگامان تصحیح و اعتدال: روش و دیدگاه های آنان

فهرست کتاب

مقدمه

مقدمه

جنبش و حرکت تغییر و تحول در مذاهب و راویان به طور آشکار یک ماهیت مداوم و مستمر دارد. و یک حرکت موقتی در یک دوره مشخص زمانی یا مکانی یا مربوط به مذهب خاصی نیست. همچنان که یک ذخیره تجربی محسوب می‌شود که در لابلای بسیاری از دلالت‌ها و فواید که لازم نیست در مورد آن‌ها افراط شود، پیداست. حتی اگر این تغییرات - در عرف مذهبی که از آن تغییر کرده است - مخالف و مذموم باشند.

حتی از این تغییرات قراردادی بزرگ میان ادیان، یا فرقه‌هایی از یک دین، و یا حتی در داخل یک فرقه استفاده می‌شود، بلکه بدان منتقدانه و بى‌طرفانه می‌نگرد و به دور از عاطفه و احساس و گرایش‌های سرکش برای برتری صاحب هر کدام از مذاهب. و باید با دید نقد عینی و علمی بدان نگریسته شود. هر چند که تغییرات از دیدگاه عرفی که به آن نگریسته می‌شود، مذموم باشد، چه بسا هنگام بررسی این تغییر مذموم با نگرش کینه توزانه فوایدی از بین برود.

خداوند متعال در کتاب خود به ما یاد داده است که به حرکت‌های تغییر و تحول بنگریم. و این هنگامی است که صورت‌های زیادی از تغییر و تحول را برای ما بیان می‌کند که اول آن تغییر را برای ما بیان می‌کند، و سپس حکم آن را بیان می‌کند، و بعد به استفاده از آن واقعه دعوت می‌نماید. به عنوان مثال اگر در این کلام خداوند تأمل کنیم:

﴿وَٱتۡلُ عَلَيۡهِمۡ نَبَأَ ٱلَّذِيٓ ءَاتَيۡنَٰهُ ءَايَٰتِنَا فَٱنسَلَخَ مِنۡهَا فَأَتۡبَعَهُ ٱلشَّيۡطَٰنُ فَكَانَ مِنَ ٱلۡغَاوِينَ١٧٥ وَلَوۡ شِئۡنَالَرَفَعۡنَٰهُ بِهَا وَلَٰكِنَّهُۥٓ أَخۡلَدَ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُۚ فَمَثَلُهُۥ كَمَثَلِ ٱلۡكَلۡبِ إِن تَحۡمِلۡ عَلَيۡهِ يَلۡهَثۡ أَوۡ تَتۡرُكۡهُ يَلۡهَثۚ ذَّٰلِكَ مَثَلُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِنَاۚ فَٱقۡصُصِ ٱلۡقَصَصَ لَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ١٧٦[الأعراف: ۱٧۵-۱٧۶].

«و بر آن‌ها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم; ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شیطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد! و اگر مى‏خواستیم، (مقام) او را با این آیات (و علوم و دانش‌ها) بالا مى‏بردیم; (اما اجبار، بر خلاف سنت ماست; پس او را به حال خود رها کردیم) و او به پستى گرایید، و از هواى نفس پیروى کرد! مثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنى، دهانش را باز، و زبانش را برون مى‏آورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همین کار را مى‏کند; (گویى چنان تشنه دنیاپرستى است که هرگز سیراب نمى‏شود! (این مثل گروهى است که آیات ما را تکذیب کردند; این داستان‌ها را (براى آن‌ها) بازگو کن، شاید بیندیشند (و بیدار شوند)».

اگر در این آیات تأمل کنیم درمی‌یابیم که:

نخست: خداوند متعال یکی از حالت‌های تغییر مذموم را ذکر می‌کند.

دوم: خداوند متعال به ذکر بیان آن و عدم پنهان کردنش امر کرده است. همچنان که در اول آیه و آخرش آمده است: ﴿وَٱتۡلُ عَلَيۡهِمۡ[الأعراف: ۱٧۵]. و ﴿فَٱقۡصُصِ ٱلۡقَصَصَ[الأعراف: ۱٧۶].

سوم: خداوند متعال حال کسی را که تغییر کرده است قبل از تغییرش با علم مفید وصف کرده است: ﴿ءَاتَيۡنَٰهُ ءَايَٰتِنَا[الأعراف: ۱٧۵].

چهارم: خداوند متعال حال کسی را که تغییر کرده است بعد از تغییرش به گمراه توصیف کرده است: ﴿فَكَانَ مِنَ ٱلۡغَاوِينَ[الأعراف: ۱٧۵].

و اینکه شیطان بر او تسلط پیدا کرده است: ﴿فَأَتۡبَعَهُ ٱلشَّيۡطَٰنُ[الأعراف: ۱٧۵].

و اینکه هیچ چیز از دنیا برای قلب وی کفایت نمی‌کند: ﴿إِن تَحۡمِلۡ عَلَيۡهِ يَلۡهَثۡ أَوۡ تَتۡرُكۡهُ[الأعراف: ۱٧۶].

پنجم: خداوند متعال علت‌های تغییر وی را ذکر کرده است. و این علت‌ها گرایش وی به شهوت‌ها و اهداف دنیوی و پیروی از هوای نفس است، و این‌ها موجب خواری و پستی وی می‌شوند که با موفقیت جمع نمی‌شود: ﴿وَلَوۡ شِئۡنَالَرَفَعۡنَٰهُ بِهَا وَلَٰكِنَّهُۥٓ أَخۡلَدَ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُۚ[الأعراف: ۱٧۶].

ششم: امر به عبرت گرفتن از آن: ﴿فَٱقۡصُصِ ٱلۡقَصَصَ لَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ[الأعراف: ۱٧۶].

در حالت دیگر می‌بینیم که خداوند متعال در کتاب خودش حالت‌های بسیاری از حالات تغییرات پسندیده را آورده است، مانند داستان اسلام‌آوردن ساحران فرعون، و ایمان‌آوردن بعضی از راهبان مسیحی، و اسلام‌آوردن بعضی از جن‌ها، وقتی که آیات خداوند را شنیدند. و در هر کدام از این‌ها آیاتی را می‌بینیم که بخشی از علت‌های تغییر پسندیده را ستوده است. مانند رضایت و خشنودی پاکی که در این حالت راهبان وجود داشت، همان کسانی که خداوند آن‌ها را به علم مفید به حق توصیف کرده است:

﴿وَإِذَا سَمِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَى ٱلرَّسُولِ تَرَىٰٓ أَعۡيُنَهُمۡ تَفِيضُ مِنَ ٱلدَّمۡعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ ٱلۡحَقِّۖ٨٣[المائدة: ۸۳].

«و هر زمان آیاتى را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشم‌هاى آن‌ها را مى‏بینى که (از شوق،) اشک مى‏ریزد، بخاطر حقیقتى که دریافته‏اند».

یا مانند کسانی که نقدپذیر هستند و مناظره و افکار دیگران را قبول می‌کنند:

﴿وَأَنَّهُمۡ لَا يَسۡتَكۡبِرُونَ٨٢[المائدة: ۸۲].

«و آن‌ها (در برابر حق) تکبر نمى‏ورزند».

یا در اثر زیبایی و شگفتی حق می‌باشد:

﴿قُلۡ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ ٱسۡتَمَعَ نَفَرٞ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَقَالُوٓاْ إِنَّا سَمِعۡنَا قُرۡءَانًا عَجَبٗا١ يَهۡدِيٓ إِلَى ٱلرُّشۡدِ فَ‍َٔامَنَّا بِهِۦۖ وَلَن نُّشۡرِكَ بِرَبِّنَآ أَحَدٗا٢[الجن: ۱-۲].

«بگو: به من وحی شده که جمعی از جنّ به سخنانم گوش فرا داده‌اند، سپس گفته‌اند، ما قرآن عجیبی شنیده‌ایم. که (این قرآن همگان را) به راه راست هدایت می‌کند، و لذا ما به آن ایمان آورده‌ایم و هرگز کسی را شریک پروردگارمان قرار نمی‌دهیم».

و سایر اسبابی که خداوند متعال در کتاب عزیزش آورده است.

خداوند متعال در جاهای بسیاری از قرآن حالت‌های تغییر مذموم و پسندیده را بیان کرده است. و به قسمتی از علت‌های آن اشاره نموده است، تا فواید و عبرت‌هایی از آن گرفته شود، و این بر یک قاعده هدفمند تأکید می‌کند که:

اهمیت بررسی بى‌طرفانه برای دوری از روحیه انتقام و بدگویی در تمامی آنچه که ما آن را تغییر مذموم می‌نامیم، است، و دوری از روحیه برتری‌طلبی و قدرت‌طلبی بر کسانی که تغییر کرده‌اند، و ما آن‌ها را تغییر مذموم می‌نامیم؛ چون حق، زیاد‌بودن تغییر ‌یافتگان را یاری نمی‌دهد، و نبودن بعضی‌ها با او، او را دور نمی‌کند. پس بررسی بى‌طرفانه را در ابتدا به نفع اهل حق و سپس به نفع منصف‌های مخالفش ادامه می‌دهد.

آنچه که قابل ملاحظه است در اغلب جاهایی که قرآن از بعضی از تغییر یافتگان صحبت می‌کند؛ اسامی آن‌ها را بیان نمی‌کند، پس خداوند متعال اسم هیچ مؤمنی و هیچ ساحری از یاران فرعون را ذکر نکرده است. و همچنین اسامی کشیش‌هایی که ایمان آوردند و چشمانشان پر از اشک شد را نیز بیان نکرده. شاید فایده آن این باشد که: تا ما افراد بسیاری را با نام‌هایشان و به صرف تغییر متهم نکنیم. و معیار ما فایده بردن از تمامی آن تغییرات باشد، خواه تغییر بد و خواه تغییر خوب.

بنابراین فصل اخیر برای خلاصه بحث و هدف نهایی آمده است، و از خداوند متعال می‌خواهیم که هر مؤمنی را در راه خیر و سعادت موفق بگرداند.