۱- امامیه غلوکننده
کسانیاند که پیامبر جو امامان آل بیت را به برخی خصایص و صفات خاص خداوند وصف مینمایند.
غلوکنندگان در میان امامیه معاصر از لحاظ شدّت غلوّشان متفاوتند، میتوان [گروه] شیخیه را از عالیترین امامیههای معاصر دانست زیرا پیرو افکار فلسفی باطنی حلولی میباشد و به علت شدت غلوشان بسیاری از بزرگان شیعهى امروزی با آنان جنگیدهاند. شیخیه [٧۱]جریانی است که هماکنون در مناطق کرمان، تبریز، کویت، حجاز و غیره وجود دارند گرچه جریانی کوچکاند؛ اما از لحاظ تأثیر تبلیغاتی از قدرت مالی فراوانی برخوردارند، و غلو در نزد عموم امامیه – در پذیرش بسیاری از مراجع معاصر برای برخی افکار غلوآمیز مانند نسبت تصرف در هستی برای امامان (ولایت تکوینی) و نسبت علم غیب برای ائمه و توجیه عبادت مانند سجود و طواف برای غیر خدا – با درجهای پائینتر از شیخیه ظاهر میگردد.
[٧۱] شیخیة پیروان شیخ احمد احسائی (۱۱۶۶-۱۲۱۴هـ) میباشند که مذهب خود را بر پایههای اثنی عشری بنیان نهاد ولیکن جهت فلسفی باطنی به خود گرفت و گفت انبیاء و ائمه جلوههای تجلی خداوند دارند و انبیاء و ائمه از لحاظ ظاهری متفاوت، ولی از لحاظ باطنی متحدند، زیرا خداوند در همهی آنان متجلی است و بر این اعتقادند که خداوند در [وجود] شیخ احمد احسائی تجلی یافته است، و لذا میگویند که شیخ احمد احسائی مؤمنی کامل است؛ و رجعت را چنین تفسیر مینمایند که در شیخ احمد و کسانی که بعد از او میآیند تجلی یافته است. و همچنین معاد جسمانی را انکار نموده و به تناسخ ارواح معتقد میباشند و با گمان تنزیه خداوند از حرکت تمام خلق و آفرینش را به ائمه نسبت میدهند. و در مورد احمد احسائی اختلاف [نظر] است، گفتهاند اهل یکی از روستاهای احساء (حجاز) به نام مطیوفی است، - و عدهای – بنابر تحقیق مستشرقین – گویند در اصل کشیش از ترانسفال است که طبق نقشه ترسیم شده برای افساد عقاید مسلمانان از اسپانیا به شرق فرستاده شد، اما آنچه نویسندگان شیعه بر آن اتفاق نمودهاند اینکه او در سن (۴۰) سالگی به کربلاء و نجف آمده و نزد بحرالعلوم و شیخ کاشفالغطاء به تعلّم پرداخت و از آنان اجازه [آموزش و افتاء] اخذ نمود و از تمکن مالی فراوانی برخوردار بود که موجب شک در امر [مأمور بودن] وی میگردد، و شیعیان دربارهی شیعه موضعگیری مختلف گرفته برخی مانند میرزا محمد شهرستانی در کتاب (تریاق قارون) و محمدمهدی قزوینی در کتاب «تجلی حقیقت بر فرقهی شیخیه» و میرزا محمدتقی برغمانی قزوینی که یکی از پیروان بابیه او را در حال نمازخواندن کشت و حاج ملاجعفر استرآبادی و محمد خالصی و دیگران شیخیه را به تکفیر و تضلیل منسوب نمودهاند، و عدهای مانند علی بلادی در مورد احسائی سکوت نموده، و کسانی مانند محمدحسین کاشفالغطاء در مورد وی اعتدال نموده، ولی محمدحسین طالقانی به دفاع از افکار احسائی پرداخته است. نگا: اصول مذهب الشيعة، ۱/۱۳۶-۱۳٧ الموسوعة المسيرة ۲/۱۸۰۳، روضات الجنات ۱/٩۴. علماء الشيعة ۱٧٧-۱٩۲، شيخية، طالقاني ۳۳۳-۳۳۴.